بریدههایی از کتاب کرگدن
۳٫۴
(۲۳)
بوتار: معلومه، اونقدر ما رو استثمار میکنن تا جونمون دربیاد.
Naarvanam
بوتار: این یه توطئهٔ کثیفه! (با حالت یک سخنران، نوک انگشت را رو به دودار میگیرد و با نگاهی خشمناک) تقصیر شماست.
دودار: چرا تقصیر من باشه و تقصیر جنابعالی نباشه؟
بوتار: (عصبانی) تقصیر من؟ تقصیرها همیشه میافته به گردن کوچکترها. اگه دست من بود...
Naarvanam
بوتار: (به دودار) چیزی که دانشگاهیان کم دارن، فکر روشن، ذهن مشاهدهگر، و درک علمیه.
Naarvanam
بوتار: (به دودار و آقای پاپیون) من هرجا با جهالت روبهرو بشم، علیهش مبارزه میکنم!
دزی: (به برانژه) آقای برانژه عجله کنید.
بوتار: ... چه در کاخها، چه در کوخها!
Naarvanam
بوتار: من یکشنبهها هم کار میکنم. من گوش به حرف کشیشهایی نمیدم که آدم رو میکشونن به کلیسا تا نگذارن کارش رو بکنه و با عرق جبین نون دربیاره.
Naarvanam
بوتار: همهش داستان، داستانهایی که آدم رو ایستاده خواب میکنه.
Naarvanam
دلم گرفتهتر از اونه که برم موزه، پرورش ذهن باشه برای یه وقت دیگه. (گیلاس کنیاک را برمیدارد و مینوشد.)
Naarvanam
اون همهش چیزهای قلنبهسلنبه پیش میکشه! همهش میخواد همه رو با دانشش متحیر کنه. هیچ نمیخواد بپذیره که اون هم ممکنه اشتباه کنه.
Naarvanam
منطقدان: (به آقای پیر) حتی بدون پا هم، گربه باید موش بگیره. این جزو سرشتشه.
Naarvanam
ژان: (به برانژه) باید پشتکار داشت. باید دنبال نیات خوبتون رو بگیرید.
Naarvanam
برانژه: (به ژان) من به جای نوشیدن، تصمیم دارم فکرم رو پرورش بدم. از همین حالا احساس میکنم حالم بهتره. از همین حالا ذهنم روشنتر شده.
ژان: ملاحظه میکنید.
Naarvanam
برانژه: من این رو رسماً به خودم قول میدم، من به قولی که به خودم بدم وفا میکنم.
Naarvanam
برانژه: (به ژان) این رو بهتون قول میدم.
ژان: به خودتون قول بدید، به شخص خودتون.
Naarvanam
برانژه: حق با شماست، حق با شماست. من خودم رو با زمانه همگام میکنم، درست همونطور که شما میگید.
Naarvanam
ژان: (به برانژه) مثلاً به جای اینکه بنوشید حالتون بد باشه، بهتر نیست آدم تروتازه و سردماغی باشید، حتی توُ اداره؟ تازه میتونید اوقات فراغتتون رو بهطور عاقلانهای بگذرونید.
برانژه: (به ژان) منظورتون؟...
ژان: (به برانژه) از موزهها دیدن کنید، مجلات ادبی بخونید، برید سخنرانی گوش بدید. این شما رو از واهمه و دلواپسی درمیآره، به اندیشهتون شکل میده. ظرف چهار هفته مردی فرهیخته میشید.
Naarvanam
منطقدان: (به آقای پیر) برای چیز یاد گرفتن همیشه وقت هست.
ژان: (به برانژه) همیشه وقت هست.
برانژه: (به ژان) دیگه خیلی دیره.
آقای پیر: (به منطقدان) برای من، دیگه کمی دیره.
ژان: (به برانژه) هیچوقت خیلی دیر نیست.
منطقدان: (به آقای پیر) هیچوقت خیلی دیر نیست.
Naarvanam
ژان: (به برانژه) زندگی مبارزهست، نبرد نکردن بزدلیه!
Naarvanam
آقای پیر: (به منطقدان) منطق خیلی زیباست.
منطقدان: (به آقای پیر) به شرط اینکه آدم ازش سوءاستفاده نکنه.
Naarvanam
برانژه: من خودم از خودم میپرسم که آیا هستم یا نه!
ژان: (به برانژه) شما نیستید، عزیز من، برای اینکه نمیاندیشید! بیندیشید، آنوقت خواهید بود.
Naarvanam
برانژه: من خودم از خودم میپرسم که آیا هستم یا نه!
ژان: (به برانژه) شما نیستید، عزیز من، برای اینکه نمیاندیشید! بیندیشید، آنوقت خواهید بود.
Naarvanam
حجم
۱۱۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۷۸,۰۰۰
۵۴,۶۰۰۳۰%
تومان