بریدههایی از کتاب استاد
۴٫۸
(۶۹)
از خدا عشق خدا را بخواهید
به شاگردانش توصیه کرده بود این دعا را در قنوت نمازهای واجب و مستحبشان بخوانند:
«اللَهُمَّ ارْزُقْنی حُبَّک وَ حُبَّ ما تُحِبُّهُ وَ حُبَّ مَنْ یحِبُّک وَ الْعَمَلَ الَّذی یبَلِّغُنی إلَی حُبِّک وَ اجْعَلْ حُبَّک أَحَبَّ الاشْیاءِ إلَی».
خدایا، عشق خودت، عشق به آنچه تو دوستش داری، عشق به کسی که تو را دوست دارد و عملی را که مرا به عشق تو برساند، به من روزی کن.
خدایا، عشق خودت را محبوبترین چیز پیش من قرار بده.
ᗪᗩYᗩᑎ¹⁷
حوضِ نفْس
قدیمها بهداشت و نظافت مثل امروز نبود. در بعضی مناطق، آبی که در جویها جاری میشد و به دست مردم میرسید، کثیف بود. آب را میانداختند در آب انبار یا حوض و میگذاشتند مدتی بماند تا جِرم هایش تهنشین شود. بعد برای شستوشو استفاده میکردند.
آقای قاضی به شاگردانشان میگفت:
«نفْسِ انسان مثل همین حوضهاست. اگر آرامش داشته باشد، اضافات و کثافات تهنشین میشود. راه کسب این آرامش چیست؟ سکوت. وقتی پرحرفی میکنیم و خودمان را به تلاطم بیخود میاندازیم، در واقع داریم نفسمان را زیر و رو میکنیم! اما اگر کسی رعایت «صَمت» و سکوت را بکند، آرام آرام این آلودگیها که تهنشین شده، منجمد میشود و دیگر حرکت نمیکند. این طوری نفسش را تحت تسلط خود در میآورد...».
قطره دریاست اگر با دریاست
اگر حقی بر گردنت باشد، تا ادا نکنی، باب روحانیت و قُرب و معرفت بازشدنی نیست. این مقامات همه متعلق به خداست و خدا هم رضایت خودش را در راضی شدن مردم قرار داده
میرزا ابراهیم
محال است کسی بتواند از راهی غیر از راه سیدالشهدا به مقام توحید برسد
میرزا ابراهیم
راه ورود
در ایام زیارتی حالش دگرگون میشد.
آرام و قرار را از دست میداد.
پیاده به کربلا میرفت و بر میگشت.
این حال، عجیب نبود از کسی که میگفت:
«من هرچه دارم از زیارت سید الشهداء و قرآن دارم...
محال است کسی بتواند از راهی غیر از راه سیدالشهدا به مقام توحید برسد.»
کاربر ۱۴۱۱۸۱۸
«وَ الذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا إنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنینَ» کسانی که خالصانه جهت رسیدن به ما جهاد میکنند، بدون شک آنها را به راههای اختصاصی خود هدایت میکنیم. خدا یقیناً با نیکوکاران است.
لبیک یا صاحب زمان
سپس همین طور که داشت خارج میشد، این آیه را زیر لب تلاوت کرد: «وَ الذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا إنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنینَ» کسانی که خالصانه جهت رسیدن به ما جهاد میکنند، بدون شک آنها را به راههای اختصاصی خود هدایت میکنیم. خدا یقیناً با نیکوکاران است.
خانومِ سین🌱!
در نامهای به یکی از شاگردانش نوشت:
«دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم، چه کنیم؟!»
خانومِ سین🌱!
این جمله را از استاد زیاد میشنیدند:
«من کان همُّه اللهُ، کفاه اللهُ فی جمیع همومِه.» کسی که دغدغهاش فقط خدا باشد، خدا تمام دغدغههای او را تأمین خواهد کرد.
mm.rashidabadi
به خودتان برسید!
آقای قاضی میگفت:
«حواستان به دنیا هم باشد. همسر، فرزندان و بهرههای مادی خدادادی را داشته باشید و در همین زندگی طبیعی و عادی، به سمت خدا و معنویت حرکت کنید.»
ظاهر خودش هم بسیار مرتّب و تمیز بود. موها و دستهایش را حنا میبست. حتی به تمیزی کفش خیلی اهمیت میداد. عطر و بوی خوش هم که جای خودش.
میگفت: «این بدن، مَرکب و وسیله حرکت روح ماست. باید به آن رسیدگی کرد. هرچه بهتر به آن خدمت کنید، بیشتر میتوانید در سیر معنوی از آن استفاده کنید.»
یعقوب موسوی
نامهای نوشته بود. از اوضاع معنوی بدی که داشت نزد استاد شکایت کرده بود.
استاد هم دوای دردش را برایش نوشته بود:
«حضرت آقا... تمام این خرابیها از جمله وسواس و عدم آرامش، از غفلت ناشی میشود.
کمترین مرتبه غفلت، غفلت از دستورات خداوند است... سبب تمام غفلتها، غفلت از مرگ و تخیّلِ ماندن در دنیاست.
پس اگر میخواهی از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشی، دائماً در فکر مرگ و آمادگی ملاقات خدا باش. این است گوهر گرانبها و کلید سعادت دنیا و آخرت.»
پوریا
آقا سیدتقی!
میگفت: «اینها فرزندان رسول خدا هستند؛ فقط فاصله زمانی بیشتری با ایشان دارند. تکریم و تجلیل آنها لازم است؛ هرچند بچههایم باشند.
فاطمه ۱۸۳۱
استاد گفت: «دیگر حقّ چنین تعبیری نداری! خودت و بچههایت، همه سادات و اولاد رسول خدا هستید. اهانت به بچه سید، اهانت به رسول الله است.»
فاطمه ۱۸۳۱
روزهای پایانی عمر استاد بود.
در نامهای به یکی از شاگردانش نوشت:
«دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم، چه کنیم؟!»
omid
ما هیچگاه ندیده و نشنیده ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر به واسطه برپاداری نماز شب!»
آیه
ملتزم شوید به مراقبه، چه مراقبه صغری (باز داشتن نفس از آنچه که خداوند بدان راضی نیست) و چه مراقبه کبری (نگاه داشتن دل از آنچه محبوب نمی پسندد).
و نیز خود را وادار به محاسبه (حساب کشیدن از نفس) و معاتبه (سرزنش نمودن در صورت لغزش) و معاقبه (تنبیه نمودن نفس در صورت ارتکاب خلاف) به آن چیزی که شایسته و سزاوار است نمائید.
پس براستی هر کسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حقّ و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد می تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر گردد!»
آیه
همیشه فرزندانش را با لفظ آقا صدا میزد:
آقا سیدمهدی!
آقا سیدمحمدحسن!
آقا سیدتقی!
میگفت: «اینها فرزندان رسول خدا هستند؛ فقط فاصله زمانی بیشتری با ایشان دارند. تکریم و تجلیل آنها لازم است؛ هرچند بچههایم باشند.»
حتی بچههای کوچک که وارد خانه میشدند، به احترام آنها از جا بلند میشد.
میگفت: «اینها سادات هستند و احترام اولاد حضرت زهرا (س) واجب است.»
آیه
آقای قاضی میگفت:
«حواستان به دنیا هم باشد. همسر، فرزندان و بهرههای مادی خدادادی را داشته باشید و در همین زندگی طبیعی و عادی، به سمت خدا و معنویت حرکت کنید.»
ظاهر خودش هم بسیار مرتّب و تمیز بود. موها و دستهایش را حنا میبست. حتی به تمیزی کفش خیلی اهمیت میداد. عطر و بوی خوش هم که جای خودش.
میگفت: «این بدن، مَرکب و وسیله حرکت روح ماست. باید به آن رسیدگی کرد. هرچه بهتر به آن خدمت کنید، بیشتر میتوانید در سیر معنوی از آن استفاده کنید.»
آیه
آن روز مقابل مدرسه ایستاده بودم.
آقای قاضی را دیدم که دارد از دور میآید.
به من که رسید، دستش را روی شانهام گذاشت.
به چشمانش نگاه کردم. یک دنیا محبت و دلسوزی در نگاهش موج میزد:
«ای فرزند! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان؛ آخرت میخواهی، نماز شب بخوان!»
گفت و رفت.
آیه
خودش همین طوری بود و به شاگردان هم همین سفارش را میکرد که:
«وقتی برای نماز شب بلند میشوید، چیز مختصری بخورید؛ چای، دوغ یا یک خوشه انگور؛ چیز مختصری که بدن شما را از کسالت بیرون بیاورد تا برای عبادت نشاط داشته باشید.»
میگفت: «این کار جلوی بهانهجویی نفس را میگیرد.»
آیه
حجم
۱۹۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۹۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان