بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
هرگاه از منظر جوانی به زندگی نگریسته شود، آیندهای طولانی و پایانناپذیر است؛ ولی اگر از منظر سالخوردگی نگریسته شود، گذشتهای بسیار کوتاه میشود. هرگاه با کشتی از ساحل دور میشویم، اجزای ساحل به تدریج کوچک و کوچکتر میشوند، به گونهای که امکان شناسایی و تمایز آنها بسیار کمتر است، درست همچون سالهایی که با همه رویدادها و ویژگیهای گوناگون، پشت سر نهادهایم.
azar
«رستگاری را در آن میدانم که عبارات (چنان بود) را به (چنان خواستم)، برگردانم».
Morteza Rahmani
با هر نفسی که برمیآوریم، مرگ را که پیوسته در پی ضربه زدن به انسان است، به عقب میرانیم، هرچند که در نهایت، مرگ باید به پیروزی دست یابد، زیرا از لحظه تولد، سرنوشت ما را رقم میزند و با طعمهای که در اختیار دارد، تنها مدتی کوتاه، پیش از بلعیدن آن، بازی میکند. در عین حال، ما با علاقه زیاد و نگرانی فراوان، تا حدی که میتوانیم، به زندگی ادامه میدهیم، درست به همان شیوه دمیدن بر حباب صابون، در حالی که تردیدی نداریم سرانجام خواهد ترکید.
Morteza Rahmani
«در مقابل همه بیخردیها، کاستیها و پلیدیهای انسانی، باید گذشت نشان دهیم و به یاد داشته باشیم که آنچه میبینیم، در واقع همان بیخردیها، کاستیها و پلیدیهای خود ما محسوب میشود، زیرا این کاستیها در ذات انسان وجود دارد و ما نیز به آن تعلق، و آن را در درون خویش، نهفته داریم. نباید از سایر افراد، تنها به دلیل دارا بودن چنین پلیدیهایی، به این بهانه آزرده شویم که هنوز در ما پدیدار نشدهاند. »
Maedeh Rahimi
خوشبختی نسبی از سه منبع منشعب میشود: آنچه هستی، آنچه داری، و آنچه به نظر دیگران میآیی. آرتور اصرار دارد که تمرکز باید تنها بر نخستین مورد باشد و نباید بر دومی و سومی، یعنی آنچه داریم و آنچه به نظر دیگران میآییم، سرمایهگزاری کرد، زیرا تسلطی بر آنها نداریم و آنها از ما گرفته میشوند
azar
انگارههای اپیکتتوس و شوپنهاور حکایت از این دارند که دلبستگی زیاد انسان به مادیات و همنوعان، یا حتی دلبستگی به خویشتن، منشاء واقعی رنجهای جهانی است.
azar
اغلب انسانها هنگامی که در انتهای عمر، به گذشته نگاهی میاندازند، متوجه میشوند که زندگی ناپایداری را گذراندهاند. هنگامی که میبینند آنچه را از دست دادهاند، بدون اینکه ارزش آن را بدانند یا از آن لذت ببرند، جز زندگی نبوده، دچار شگفتی میشوند. چنین انسانی، فریب خورده از امید واهی، رقصان به آغوش مرگ میرود.
ساسان شریفی
نیازی به کسی نداشتن، یعنی هرگز تنها نبودن. من به دنبال تنهایی و انزوای سرشار از برکت میروم.
زیبا رحیمی
شوپنهاور معتقد است افراد دوپا، دقیقا اصطلاح خودش، برای گرم شدن، باید دور آتش، گرد هم بیایند، ولی هشدار میدهد که این گردهمآیی، نباید به اندازهای باشد که موجب یکی شدن آنها شود.
ساسان شریفی
اندیشه بازپیوستن به یگانگی مطلق، بدون برجای ماندن بخشی از خاطرات و خودآگاهی منحصر به فرد من، بدترین نوع تسلای خاطر است و در واقع و به عبارت بهتر، هرگز تسلای خاطر نیست.
ساسان شریفی
اصول مستحکم جهانبینی ما، و همچنین ژرفا و سطوح آنها، در سالهای کودکی پایهریزی میشود. چنین بینشی، متعاقبا نضج میگیرد و تکامل مییابد، ولی ماهیت آن، تغییرناپذیر است.
ساسان شریفی
دانش محدود است، ولی حماقت، هیچ حد و مرزی ندارد!
azar
«... انسان در اصل، هرگز خوشبخت نمیشود، در عوض همه مدت عمر، سرگرم تلاش و مبارزه برای دستیابی به پدیدهای است که تصور میکند برایش خوشبختی به ارمغان میآورد. به ندرت به هدف دست مییابد و پیآمد دستیابی نیز جز ناامیدی بیشتر، ناکامی، شکستگی کشتی زندگی، و رسیدن به بندر، بدون دکل و بادبان نیست. در این صورت، تفاوتی ندارد که انسان، خوشبخت باشد یا بدبخت، زیرا زندگی او، تنها همین زمان حال است که همواره از دست میرود و به پایان میرسد. »
azar
کار، هراس، سختکوشی، و گرفتاری، سرنوشت همه انسانها در مدت زندگی است. اگر همه نیازها به محض احساس شدن، برآورده شوند، انسان چگونه میتواند زندگی خود را پر کند و وقت بگذراند؟
azar
خوشبختی چیست؟ «دستیابی به هدف».
ما میخواهیم، میخواهیم، میخواهیم، و میخواهیم. هرکس به آگاهی دست یابد، در گوشهای از صحنه ناخودآگاه، ده نیاز دارد.
azar
هیچ فیلسوف دیگری، بیشتر از شوپنهاور، بصیرت یا به تعبیر صحیحتر، شهامت لازم برای توصیف اهمیت اساسی احساسات جنسی در زندگی درون انسان را ندارد.
azar
زندگی شاد، غیرممکن است؛ بهترین کار، این است که انسان بتواند زندگی قهرمانانه داشته باشد.
ساسان شریفی
زیستن در ناامیدی به بهانه فانی بودن زندگی، یا به بهانه اینکه هدف درونی والاتری وجود ندارد، ناسپاسی ناشی از بیخردی است.
ساسان شریفی
اپیکور که ادعا میکرد «جایی که من باشم، مرگ حضور ندارد و جایی که مرگ باشد، من نیستم، پس چرا باید از آن بترسم»
ساسان شریفی
«در مقابل همه بیخردیها، کاستیها و پلیدیهای انسانی، باید گذشت نشان دهیم و به یاد داشته باشیم که آنچه میبینیم، در واقع همان بیخردیها، کاستیها و پلیدیهای خود ما محسوب میشود، زیرا این کاستیها در ذات انسان وجود دارد و ما نیز به آن تعلق، و آن را در درون خویش، نهفته داریم. نباید از سایر افراد، تنها به دلیل دارا بودن چنین پلیدیهایی، به این بهانه آزرده شویم که هنوز در ما پدیدار نشدهاند.
amir_abbas
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان