بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
آیا بهای درمان، بیشتر از بهای بیماری نبود؟
"هلاله"
آیا بهای درمان، بیشتر از بهای بیماری نبود؟
"هلاله"
مقالهای با عنوان «زن زیبای پوشالی» که در دوران دانشجویی خوانده و در متن آن اشاره شده بود یک زن زیبا، تنها به خاطر ظاهر دلپذیر، به قدری مورد توجه است و پاداش میگیرد که از پرورش سایر ویژگیهای وجود خویش امتناع میورزد، اعتماد به نفس و احساس موفقیت سطحی دارد که تنها در پوست او احساس میشود، و در نتیجه به محض از بین رفتن زیبایی به خاطر بالا رفتن سن و سال، احساس میکند دیگر هدیهای برای ارائه کردن به سایر افراد ندارد، زیرا نه هنر فریبندگی را در خود پرورش داده است و نه حتی هنر جلب نظر افراد.
"هلاله"
روزی یکی از مربیان من گفت که هیچکس نمیتواند فرد دیگری را ناراحت کند، بلکه خود فرد، آرامش خود را برهم میزند...
"هلاله"
همیشه مشکلات را در تنهایی، بهتر تحمل میکنم.
نیما
با هر نفسی که برمیآوریم، مرگ را که پیوسته در پی ضربه زدن به انسان است، به عقب میرانیم، هرچند که در نهایت، مرگ باید به پیروزی دست یابد، زیرا از لحظه تولد، سرنوشت ما را رقم میزند و با طعمهای که در اختیار دارد، تنها مدتی کوتاه، پیش از بلعیدن آن، بازی میکند.
MELIKA
محبوبیت هرگز به مفهوم درست یا خوب بودن نیست، بلکه برعکس، معنای همتراز بودن با سایرین و کمعقل شدن میدهد. بهتر است انسان در درون خویش به دنبال هدف و ارزش بگردد.
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
شوپنهاور میگوید سرنوشت زن بسیار جذاب نیز همچون مرد بسیار عاقل و باهوش، تنها زندگی کردن است، چون سایر افراد، از شدت حسادت کور میشوند و نمیخواهند فرد برتر از خود را ببینند. بنابراین چنین زن و مردی، هرگز دوست صمیمی همجنس ندارند.
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
خود را متعهد به دوست داشتن مردم، القای شادی و نشاط به آنها، یاری رساندن به افراد به منظور گام نهادن در مسیر تعالی، و سهیم کردن همگان در خرد و فرزانگی خود میدانست.
سهیم کردن همگان در خرد و فرزانگی خود! این هم درست به هدف خورد.
رضا عابدیان
جولیوس همچنان به ورق زدن صفحات ادامه داد تا به دو عبارت مشخص شده با رنگ صورتی رسید: «کامل زندگی کن»؛ «در زمان مناسب بمیر»!
درست به هدف خورد! کامل زندگی کن و در زمان مناسب بمیر! نباید زندگی بیهدفی را پشت سر گذاشت و پس از آن، مرد
رضا عابدیان
عبارات نیچه، به انسان توصیه میکند که باید چنان زندگی کرد که برای تکرار ابدی زندگی مشتاق ماند.
رضا عابدیان
همان حضور مرگ در صحنه، موجب دانستن واقعی او میشد
رضا عابدیان
مگر انسان غیر از لحظات شگفتانگیز و مقدس میان بودن و خودآگاهی، چه دارد؟ تنها موهبت گرانبهای هستی، مقدس و شایسته احترام است.
رضا عابدیان
آنچه را دشمن نباید بداند، به دوست نگویید.
badr
امبولی ریه، بدون اینکه شوپنهاور را دچار درد ورنج کند، یا حتی ظاهر چهره او را تغییر دهد، او را از این دنیا برده بود. هیچ نشانهای از درد حاصل از مرگ، در آرتور دیده نمیشد.
زهرا موحد
«همواره آرزو داشتهام و دارم که راحت بمیرم، زیرا کسی که در همه مدت عمر، تنها بوده، برای داوری در این مورد، بهتر از سایر افراد است. باید به جای درگیر شدن در بلاهت و دلقکبازی که از ویژگیهای ترحمبرانگیز موجود دوپا محسوب میشود، زندگی را با هوشیاری و آگاهی به پایان ببرم و به همان جایی بازگردم که آغاز کردهام، تا بتوانم مأموریت خود را به انجام برسانم. »
زهرا موحد
شوپنهاور شیوه دیگری را نیز برای عقب راندن و محبوس ساختن اضطراب ناشی از مواجهه با مرگ، به کار میبرد:
«بیشترین شکوفایی، همراه کمترین اضطراب، حاصل مواجهه انسان با مرگ است. »
اگر نظرات او راجع به یگانگی جهان، برای عدهای کمجان و کمقدرت باشد، ولی تردیدی در نیرومندی این دفاع غایی وجود ندارد. پزشکانی که بیماران محتضر فراوانی میبینند، دریافتهاند که میزان اضطراب ناشی از مواجهه با مرگ، در افرادی که احساس میکنند زندگی ناکامی داشتهاند، بیشتر است. احساس کامیابی در امر به گفته نیچه «به کمال رساندن زندگی شخصی»، از میزان اضطراب ناشی از مواجهه با مرگ، میکاهد.
زهرا موحد
تردیدی نیست که انگاره پیوستن به نیروی زندگی پس از مرگ، هم شوپنهاور، و هم بسیاری از پیروان او را همچون توماس مان و قهرمان داستان او یعنی توماس بادنبروک، تسلی میداد
زهرا موحد
شوپنهاور در بحثهای منطقی، نکتهای بسیار نزدیک به عرفان بر زبان میآورد و به بازی با گونهای از جاودانگی همت میگمارد، و البته با آن درنمیآمیزد. از نظر او طبیعت انسان هرگز دچار تباهی نمیشود، زیرا جز تجلی نیروی زندگی، اراده، و جسم نیست و بنابراین در ذات خود، تا ابد باقی میماند. به این ترتیب، مرگ را نمیتوان نابودی واقعی دانست. با پایان یافتن زندگی ظاهری، به نیروی زندگی نخستین که بیرون از زمان است، خواهیم پیوست.
زهرا موحد
آیا شوپنهاور از مرگ میترسید؟
در چند سال پایان عمر، با آرامش فراوان، راجع به مرگ حرف میزد. این آرامش از کجا سرچشمه میگرفت؟ اگر هراس از مرگ همهجا وجود دارد و در همه مدت عمر، انسان را مسحور میکند، اگر مرگ به آن اندازه هراسآور باشد که این همه دین و مذهب برای مقابله با آن به وجود آمده است، چگونه شوپنهاور منزوی و بیدین، این وحشت را در خود فرو مینشاند؟
زهرا موحد
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان