بریدههایی از کتاب نیروی حال
۳٫۸
(۴۹)
آیا میتوانی هر وقت که خواستی از ذهنِ خود رها شوی؟ آیا کلید «خاموشِ» ذهن را پیدا کردهای؟
زینب دهقانی
هرچه بیشتر به اعماقِ حالتِ «بیذهنی» فرو میروی، حالتِ آگاهی ناب را بیشتر درک میکنی
m007m007
اما هرگز نمیتوانی هستی را با ذهنِ خویش بفهمی. گشودنِ چشم به روی هستی و ساکن شدن در حال و مقامِ «احساس – شناخت»، روشنشدگیست
m007m007
واژهٔ روشنشدگی، ما را به یادِ دستاوردهای بعضی از اَبَراِنسانها میاندازد. نَفْس دوست دارد همین معنا را به واژهٔ روشنشدگی بدهد تا آن را بسیار دور از دسترسِ ما قرار دهد. اما روشنشدگی چیزی نیست جُز حالتِ طبیعی احساسِ یگانگی تو با هستی. روشنشدگی، وضعیست که در آن تو خود را با حقیقتی اندازهناپذیر و فناناپذیر در ارتباط میبینی؛ حقیقتی که هم تویی و هم چیزیست بزرگتر و فراتر از تو. روشنشدگی، پیدا کردنِ حقیقتِ خودت است؛ حقیقتی که ورای نامها و صورتهاست. ناتوانی در درک این ارتباط، موجبِ توهمِ جدایی از خود و از جهانِ پیرامونِ خود میشود.
m007m007
گدایند همهٔ کسانی که ثروتِ حقیقی خویش را پیدا نکردهاند؛ همان ثروتی که شادمانی از هستیست؛ همان چشمهٔ آرامشِ ژرف که در درون میجوشد. آنها اگر میلیونها دلار پول نیز داشته باشند، باز گدایند. اینگونه آدمها، با کاسهٔ گدایی در دست، بیرون از خویش پرسه میزنند تا از این و آن ذرهای لذت یا رضایت کسب کنند. آنها اعتبار، امنیت و عشق میخواهند و نمیدانند که گنجی بیپایان در درونِ خویش دارند؛ گنجی که بیشتر از همهٔ آن چیزهاییست که دنیا میتواند به آنها پیشکش کند.
m007m007
بنابراین، عدمِ خلاقیتِ بسیاری از دانشمندان، آن نیست که آنها نمیدانند چگونه از فکرِ خود استفاده کنند، بلکه آنها نمیدانند چگونه فکرِ خود را متوقف کنند!
سمیه احمدی
تو باور کردهای که عینِ ذهنِ خود هستی. این باور، توهمی بیش نیست. ابزار بر تو چیره شده است.
سمیه احمدی
زندگی تو، هستی تو در لحظهٔ بیزمانِ حال.
سمیه احمدی
اگر میخواهی دچارِ درد و رنج و اندوه نشوی. پذیرشِ آنچه که هست، بیدرنگ تو را از یکیانگاری ذهن میرهانَد و بدینسان، تو را با هستی مرتبط میسازد. مقاومت، یعنی ذهن.
سمیه احمدی
کسی به تو حرفی ناخوشایند و بیادبانه میزند. به جای خزیدن به واکنشی ناآگاهانه و منفیات، مثلِ حمله، دفاع، و یا انزوا، بگذار از تو بگذرد و برود و در تو نمانَد. دیوارِ مقاومتی در خود به پا نکن. گویی اصلاً کسی نبوده است و نیست که تو را با حرفهای خود برنجاند. بخشیدن، همین است. بدینسان، تو دیگر شکننده نخواهی بود.
سمیه احمدی
همان طور که گفتم، ابتدا با چیزهای کوچک و جزئی شروع کن. صدای ماشینها، جیغ و فریادِ بچهها، ترافیک سنگینِ خیابان. به جای داشتنِ دیوارِ مقاومت در درونِ خود، که این الگوی غلطِ «نباید چنین باشد» همیشه و به طورِ دردناک به آن میخورد، بگذار همهٔ این چیزهای ناراحتکننده از شفافیتِ وجودِ تو عبور کنند و بروند.
سمیه احمدی
ذهن به این باورِ ناآگاهانه چسبیده است که مقاومتش – که تو معمولاً آن را به شکلِ ناراحتیها و ناخرسندیها تجربه میکنی – به طریقی میتواند این شرایطِ نامطلوب – صدای گوشخراشِ اتومبیل – را برطرف کند. البته، این وهمی بیش نیست. مقاومتی که ذهن ایجاد میکند – که در این مورد، همان تحریک شدن و یا عصبانی شدن از صدای گوشخراشِ اتومبیل است – بسیار ناراحتکنندهتر از خودِ علتِ ناراحتیست.
سمیه احمدی
هرگاه گرایشی منفی را در درونِ خود احساس کردی – چه توسطِ عاملی خارجی برانگیخته شده باشد و یا توسطِ عاملی مبهم که خودت نیز نمیدانی چه بوده است – آن را صدایی تلقی کن که به تو میگوید: «توجه! اینجا و اکنون! بیدار شو!»
سمیه احمدی
هر وقت شاهدِ شکلی از منفیگرایی در درونِ خود بودی، آن را شکست تلقی نکن، بلکه نشانهای مفید بدان که به تو میگوید: «بیدار شو. از ذهنِ خود بیرون بیا. حاضر باش.»
سمیه احمدی
«آموختهام که در مقابلِ آنچه که هست مقاومت نکنم؛ آموختهام که به لحظهٔ حال مجالِ بودن بدهم و حقیقتِ ناپایدارِ همهٔ چیزها و وضعیتها را بپذیرم. اینگونه است که من به آرامشِ ژرف و پایدار رسیدهام؛ آرامشی که ضدی ندارد.»
سمیه احمدی
بودا گفته است که در پسِ همهٔ شادیهای ما غمی نهفته است. شادی نمیتواند از ضدِ خود جدا باشد. شادی و غم تو در حقیقت یگانهاند، یکی هستند. تنها توهمِ زمان است که شادی را از غم جدا میکند و آنها را دو چیز نشان میدهد.
سمیه احمدی
گاهی این ذهن و زمان زندگی ما را در دستِ خود میگیرند. در این صورت است که اختلال در زندگی، درد و رنج و اندوه به وجود میآید.
سمیه احمدی
درد و رنجی که تو در لحظهٔ حال میکشی، شکلی از عدم پذیرشِ توست، صورتی از مقاومتِ ناآگاهانه در برابرِ آن چیزیست که هست. در سطحِ فکر، مقاومت، صورتی از قضاوت است. در سطحِ عواطف و احساسات، مقاومت، صورتی از منفیبافیست.
سمیه احمدی
انرژیای که از ذهن ستانده میشود، به حضور تبدیل میشود.
سمیه احمدی
کلید اینجاست: کنار گذاشتنِ پندارِ باطلِ زمان. زمان و ذهن جداییناپذیرند. اگر زمان را از ذهن بگیری، ذهن متوقف میشود – مگر آنکه تو بخواهی از آن استفاده کنی.
یکیانگاری خود با ذهن، افتادن به دامِ زمان است
سمیه احمدی
حجم
۱۹۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۱۹۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰۲۰%
تومان