بریدههایی از کتاب خاطرهدرمانی
۴٫۲
(۶)
(از خاطرات ناامیدی خود، بگویید و بنویسید )
درصدی از خاطرات روانشناختی شما، ناامیدیهای شما در شکلهای گوناگون است و وقتی شما از آنها سخن میگویید و یا مینویسید، متوجه میشوید که نقطهضعفهای شما کجاست و در چه زمانهایی و یا موضوعاتی، شما متوقف میشوید. وقتی ناامید میشوید، چه واکنشهایی از خودتان بروز میدهید.
بنویسید در دوران کودکی چه چیزهایی شما را نومید میکرد؟
از ناامیدیهای دوران نوجوانی خود بنویسید و اینکه واکنشهای احساسی و رفتاری از خود نشان میدادید؟
چگونه از ناامیدیهای خود بیرون میآمدید؟
در دوران جوانی چه چیزهایی شما را ناامید میکرد؟
در زمان اکنون، منشأ ناامیدیهای شما به چه چیزهایی برمیگردد؟
عبدالوهاب
قطعآ تنها بودن و احساس تنهایی کردن با هم متفاوت است. شما میتوانید فردی تنها باشید اما احساس تنهایی نکنید و هم میتوانید دوروبرتان شلوغ باشد اما به شدت احساس تنهایی کنید و به نوعی کسی اندیشههای شما را درک نکند و حتی شما میتوانید در خانواده خود احساس تنهایی بکنید، در کشور خود احساس تنهایی بکنید.
پس اکنون از احساسهای تنهایی که شما را آزار درونی میدهند بنویسید.
عبدالوهاب
هر چقدر میتوانید در مورد احساس تنهایی خود بنویسید. آن را ریشهیابی کنید. درصدی از اوقات زندگی کنونی شما را همین احساس تنهایی پوشش میدهد و شما را به ورطه اندوه و افسردگی و ناامیدی میبرد. از خاطرات دیروز و امروز خود در این حوزه بنویسید.
عبدالوهاب
(از خاطرات تنهاییهای خود بگویید و بنویسید )
از احساس تنهایی دوران کودکی خود بنویسید. قطعآ به شکلهای متفاوت با این احساس روبرو بودهاید. چقدر با این احساس، در خود فرو رفته بودید و اشک ریختید؟ یا زمانی که احساس تنهایی میکردید چهکسی یار و غمخوار این لحظات شما بود؟
وقتی احساس تنهایی میکردید، معمولا به چه چیزهایی پناه میبردید؟
وقتی احساس تنهایی میکردید، با چهکسی درددل میکردید؟
وقتی احساس تنهایی میکردید، به چه موسیقیهایی رو میآوردید؟
وقتی احساس تنهایی میکردید، رابطه شما با اعضای خانواده خود چگونه میشد؟
وقتی احساس تنهایی میکردید، چه عواملی زمینهساز آن احساس بودند؟
در مدرسه چقدر احساس تنهایی میکردید؟
در دوران بلوغ، احساس تنهاییتان چطور و چگونه خود را نشان میداد؟
در دوران جوانی، تنهایی چطور با شما همراه میشد و یا میشود و چطور از آن احساس در میآیید.
آیا اکنون هم احساس تنهایی میکنید؟
عبدالوهاب
مهمترین احساسی را که در شما سرکوب شد و شما اکنون از عدم ارضای آن احساس بدی دارید، بنویسید. چه افراد و یا محیطی به شما اجازه ابراز احساسات را نمیداد؟ به چه دلیل؟
عبدالوهاب
در مورد احساسات جنسی مسدود و محدود و سرکوبشده خود بنویسید، زمانی که کودک بودید و احساس دوست داشتن و عشق نسبت به دختر و یا پسر همسایه و فامیل خود داشتید، بنویسید و اینکه چگونه سرکوب شد و دیگر جرأت نکردید در خانواده خود این احساس را بیان کنید.
عبدالوهاب
(از احساسات سرکوب شده خود بگویید و بنویسید )
هر انسانی مجموعهای از احساسات و عواطف منفی و مثبت است و ترکیب این احساسها در ذهن شما، ملغمهای به وجود میآورد که در زندگی فردی شما درصدی از این هیجانات یا سرکوب شده یا مسدود شده یا محدود شدهاند و اکنون که به سن بزرگسالی رسیدهاید، احساس کمبود و کهتری میکنید. احساس میکنید کودک درون شما آزرده و افسرده است، زخمی است و اکنون در پی ارضای آن هیجانات هستید که باید در زمان خودش، ارضا میشد. برای خودشناسی خود، باید با انواع احساسات خود مثل احساس تنهایی، افسردگی، حقارت، ناامیدی، درماندگی، ترس، اضطراب، گناه و دیگر احساسات مشابه و نیز احساسات فرعی خود، مثل احساس طرد، تأیید، طلبکاری و ... آشنا شوید. ابتدا سخت و ناممکن به نظر میرسد ولی وقتی مینویسید و مینویسید، این احساسات شروع به خودنمایی میکنند.
عبدالوهاب
(خاطرهنویسی در حوزه عواطف، احساسات یا هیجانات خود )
۱ ـ از احساسات سرکوب شده خود بگویید و بنویسید.
۲ ـ از خاطرات تنهاییهای خود بگویید و بنویسید.
۳ ـ از خاطرات ناامیدی خود، بگویید و بنویسید.
۴ ـ از خجولیهای خود خاطره بگویید و بنویسید.
۵ ـ از احساسات اضطرابی خود، بگویید و بنویسید.
۶ ـ خاطرهنویسی احساس گناه.
۷ ـ خاطرهنویسی احساس افسردگی.
۸ ـ خاطرهنویسی احساس ترس.
۹ ـ خاطرهنویسی در حوزه احساس خشم.
۱۰ ـ خاطرهنویسی در حوزه احساس نفرت.
۱۱ ـ از اولین دوست داشتنها و عشق خود بگویید و بنویسید.
۱۲ ـ خاطرهنویسی در حوزه احساس رنجش.
۱۳ ـ خاطرهنویسی در حوزه احساس غرور و بالندگی.
۱۴ ـ خاطرهنویسی در حوزه احساس تعجب و شگفتی و حیرت.
عبدالوهاب
آیا از اینکه شبیه پدر و یا مادرتان شدهاید و یا نشدهاید، احساس شرمندگی میکنید؟
آیا فکر میکنید از اینکه در یک خانواده متمول متولد نشدهاید، احساس شرمندگی میکنید؟
آیا از اینکه در پرورشگاه بزرگ شدید، احساس شرمندگی میکنید؟
آیا از اینکه در محلهای خاص متولد شدهاید، احساس شرمندگی میکنید؟
آیا از اینکه در خانواده خود، جایگاهی ندارید و همه به نوعی شما را طرد کردهاند، درگیر شرمندگی مزمن هستید.
عبدالوهاب
شما از چه چیزهایی در جامعه خجالت میکشید و احساس شرمندگی عمیقی میکنید؟ از بار احساس شرمندگی و تقصیر و گناه خود بنویسید. آیا این دسته شرمندگیها ذهنی هستند و یا در واقعیت شکل گرفتهاند؟ آیا از اینکه کرد، لر، ترک، عرب، شمالی یا جنوبی هستید، احساس شرمندگی میکنید؟
عبدالوهاب
(از شرمندگیهای مزمن خود، خاطره بگویید و بنویسید )
زمانی که درگیر نوعی شرمندگی مزمن هستید، «خود شما» ایرادی دارید که نمیتوانید آن را جبران کنید؛ مثلا نالایق و دارای نقص هستید که منشأ آزردگی درون شماست، اما وقتی شما یک سیاهپوست، دارای دینی و باوری خاص و محکوم به طبقهای خاص و پدر و مادری معتاد هستید و مجبورید زیر بار اهانت، انتقاد، سرزنش، محرومیت، قضاوت، حسادت و خشم و کنترل جامعه بروید. از این خاطرات تلخ بنویسید. بنویسید که چقدر تحقیر شدید و میشوید. همین عوامل باعث شده که احساسهای گوناگونی مثل تنهایی و افسردگی و اضطراب، امروز به سراغ شما بیایند و احساس عذاب در زندگی اکنون خود بکنید و به صورت انفعالی رنج ببرید. آنها را با نوشتن و گفتن خاطرات افشا کنید تا در سفر خاطرهدرمانی به خود بازگشت کنید.
عبدالوهاب
(از شرمندگیهای فرهنگی خود، خاطره بگویید و بنویسید )
شما در جامعهای زندگی میکنید که فاصله طبقاتی وجود دارد و بارها بهطور مستقیم و غیرمستقیم احساس خودکمبینی کردهاید. خود را با افراد ثروتمند مقایسه کردهاید.
خاطرات خود را از احساسهای حقارتتان بنویسید.
در چه زمانها و مکانهایی احساس شدید لهشدگی کردهاید؟
این احساس خودکمبینی، منجر به فعال شدن چه مکانیسمهای دفاعی در شما شد؟ آنها را با جزئیات مکتوب کنید. اینها خاطراتی هستند که بر روان شما زخم گذاشتهاند.
عبدالوهاب
شما در دوران کودکی، در صحنههای مختلف مورد خشونت و آزارهای مختلف قرار گرفتید و هر کدام از آنها زخم و تاول عمیقی بر ناخودآگاه شما برجا گذاشت. آنها را با نوشتن به سطح خودآگاه خود بکشید و با کمک یک درمانگر آنها را تحلیل و بررسی و درمان کنید!
عبدالوهاب
(از خشونتهای فرهنگی خود، خاطره بگویید و بنویسید )
عدهای از پشت تریبونهای فرهنگی، فضای ذهن کودکی و نوجوانی و جوانی شما را به بازیچه گرفتند. خشونتگرایی را امری عادی فرض کردند و با مصداقها و مثالهای خاص خود، شما را به خشونت ترغیب کردند. آنها که کشتن انسانهای دیگر را ترویج کردند. آنها که با تئوریهایشان اسلحه را به دست ذهن ناخودآگاه شما دادند و شما اکنون به راحتی میتوانید دیگران را زیر مشت و لگد خود له کنید. آن خشونتها را با نوشتن به تصویر بکشید. آنها جزئی از پازل خاطرات شما هستند.
خاطرات دوران کودکی خود را در این حوزه بنویسید.
آن زمانی که جنگ شد و شما صحنههای کشتن انسانهای دیگر را به چشم دیدید. آنها را بنویسید!
آن زمانی که کودکی بیش نبودید و شاهد اعدام فرد دیگری بودید و همین مسأله تا اکنون در روحیه شما تأثیر عمیقی گذاشته است. آنها را بنویسید!
عبدالوهاب
خشونتهای دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان، سرنوشت خیلی از افراد را به انحراف کشانیده است، درصد زیادی از بحرانهای روحی افراد، ریشه در این فضاها دارد. از آن روزی بنویس که معلم به تو در میان بچهها گفت، تو حمال هم نمیشوی و این واژه آنقدر تند و خشن بود که اکنون که سالهاست از آن زمان میگذرد، تو از این واژه میسوزی و جزو شخصیت روانی تو شده است.
شما بایستی با نوشتن، آگاهانه از دست این حسهای ناآرامکننده خلاص بشوید.
عبدالوهاب
وقتی از خاطرات دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان خود دستنوشتهای در خور تأمل مینویسید، شما به آرامش درونی میرسید. آن را بسیار جدی بگیرید و به خودتان کمک کنید.
عبدالوهاب
از زمانهایی بنویسید که در مدرسه مورد تمسخر دوستانتان قرار میگرفتید.
از زمانهایی بنویسید که نسبت به بچههای دیگر احساس حقارت مالی و طبقاتی میکردید.
عبدالوهاب
(از خشونتهای دوران مدرسه خود، خاطره بگویید و بنویسید )
دوران دبستان، دوران پر از خاطرات روانشناختی تلخ و شیرین است. روزهای اول دبستان را کسی فراموش نمیکند. زمانی را به تصویر بکشید که جلوی تخته سیاه میایستادید و سرتان را پایین میانداختید و خجالت میکشیدید. زمانی که از درس ریاضی نمره تک گرفته بودید و معلم شما را جلوی بچههای دیگر تنبیه کرد! آن را با ذکر جزئیات بنویسید.
عبدالوهاب
از بدترین برچسبهایی بنویسید که به شما زدهاند و آن در ذهن شما حک شده است. هر موقع یاد آن برچسب احساسی میافتید چرا حالتان بد میشود، فکر میکنید به شما ظلم شده است؟
از دست چه کسی بیشترین ناراحتی احساسی را دارید؟
چرا نمیتوانید از دست آن خشونت عاطفی خود را رها کنید؟
عبدالوهاب
(از خشونتهای احساسیدوران کودکی خود، خاطره بگویید و بنویسید )
چهکسی در دوران کودکی پی درپی سر شما داد میکشید و کودک درونتان را آزرده میکرد؟
آیا پدر و مادرتان شما را دیوانه، احمق، بیشعور و حمال و امثال اینها خطاب میکردند؟ چقدر این خطابها، احساسات شما را جریحهدار کرده است؟
از تبعات خشونتهای احساسی در بزرگسالی بنویسید که شما را به سمت رفتارهای خشک و سرسختانه کشیدهاند.
از خشونتهای احساسی بنویسید که اکنون شما را به سمت کاملگرایی عصبی کشاندهاند.
از خشونتهای احساسی بنویسید که اکنون شما را به سمت کنترل کردن دیگران جلو میبرند.
از احساسهای کمبودهای روانی خود بنویسید. آنها را با نوشتن تخلیه کنید.
چهکسی بیشترین توهینها را به شما کرده؟ آن خاطرات را با جزئیات بنویسید!
بنویسید و بنویسید، و ببینید که چقدر تخلیه هیجانی میشوید!
عبدالوهاب
حجم
۱۳۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۳۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان