بریدههایی از کتاب خاطرهدرمانی
۴٫۲
(۶)
اما شما تکلیف درصدی از این هیجانات سرگردان را مشخص نکردهاید. بهتر است آنها را با نوشتن به بند بکشید و اگر هرازگاهی زخمی شما را به درد میآورد، بدین شیوه آن را مرهم بگذارید.
Rezvan
از خشمهای عادتی خود بنویسید، از خشمهای انفجاری خود پرده بردارید. از خشمهای مزمن خود بنویسید.
تاکنون چه هزینههایی برای ابراز خشمهای بیمارگون خود پرداختهاید؟ از چه راههایی برای درمان آنها بهره بردید؟
آیا فکر میکنید که میتوانید با خشم، این اژدهای درونی خود مبارزه کنید؟ نظرتان را دقیقآ بنویسید.
از خاطرات ریز و خشم خود بنویسید. سربسته ننویسید. قلم و کاغذ را بردارید و قلم را به دست ناخودآگاه خود بسپارید و از خاطرات روانشناختی خشمهای خود پردهبرداری کنید.
پیش یک رواندرمانگر بروید از خاطرات خود در حوزه خشمتان، خودافشایی کنید، آنقدر حرف بزنید که احساس کنید راحت شدید.
عبدالوهاب
(خاطرهنویسی در حوزه احساس خشم )
خشم، واکنشی است که هر فردی برای صیانت از ذات و نفس خود به آن نیازمند است. خشم سالم یک نیاز روانشناختی در برخوردهای اجتماعی است و درصدی از افراد حتی از خشم سالم خود برای دفاع از خود، بهره نمیبرند. اما خشم بیمارگون و ناسالم، میتواند بنیان زندگی سالم شما را متزلزل کند.
شما میتوانید از همان دوران آغازین زندگی خود که درگیر خشمهای مختلف میشدید، خاطرات خود را بنویسید.
شما معمولا خشم خود را به شیوههایی مختلف بروز میدهید؟
آیا خشمهای خود را در درون ذهن نگه میدارید و در نهایت آن را به نفرت تبدیل میکنید؟
وقتی برونریزی خشم میکنید، از چه روشهایی استفاده میکنید؟
چهکسی یا چه موضوعاتی، اژدهای خشم شما را فعال میکند؟
خاطرهگویی و خاطرهنویسی در حوزه خشمهای سالم و بیمارگون، میتواند شما را به شناختی از خود برساند تا شما به مرور به مدیریت خشم خود دست پیدا کنید.
عبدالوهاب
اولینباری که ترس را با تمام وجود احساس کردید، بنویسید؟
اولینباری که ترس شما، باعث انزوا و گوشهگیری شما شد، بنویسید؟
از چه روشهایی برای غلبه برترسهای کودکی خود غلبه کردهاید؟
اینها جزو پازل خاطرات شماست که با نوشتن آنها به زوایای پنهان ناخودآگاه آشنا میشوید.
پیش یک رواندرمانگر بروید و از ترسهای جورواجور خود بگویید و ذهنتان را تخلیه کنید.
عبدالوهاب
از مهمترین ترسهای خود بنویسید و آنها را اولویتبندی کنید. خاطرات روانشناختی خود را در این حوزه ثبت کنید.
کدام ترس جلوی رشد و پیشرفت شما را گرفته است؟ آیا برای حل و درمان آن کاری کردهاید؟ چه لطماتی به شما زده است؟
آیا آثاری از ترسهای دوران کودکی شما به جا مانده است؟ کدامیک عمیق شده و تبدیل به وسواس ذهنی و عملی شده است؟
نوشتن ترسها، خود یک کتاب خواهد شد. ترسها را دستکم نگیرید. اگر کسی واقعآ بخواهد حال خود را خوب کند، در گامهای ابتدایی، باید بتواند تکلیف ترسهای خود را روشن کند.
ابتدا ترسهای خود را لیست کنید و در مورد هر یک از آنها، چند صفحه خاطره بنویسید. مثلا از روزی بنویسید که به همراه یکی از اعضای خانواده در آسانسور، حمام، هواپیما یا سوار چرخ و فلک بودید که برق رفت و شما از ترس دچار لکنتزبان شدید و یا از آن زمان، دچار شبادراری مکرر شدید و یا...
عبدالوهاب
(خاطرهنویسی احساس ترس )
کسی نمیتواند بگوید من اصلا ترسی در ذهن خود ندارم. هر فردی یکی دو مورد از ترسهای خفیف و یا شدید را با خود همراه دارد و تکلیف این ترسها را بایستی روشن کرد ــ ترس از اشیا، ترس از حیوانات، ترس از موقعیتهای اجتماعی، ترس از انسانها، و ترسهای ذهنی که ذهن خودتان خلق میکند. ترس، هر انسانی را متوقف میکند و نمیگذارد استعدادهای خود را بروز بدهد. خاطرهنویسی از ترسها، به درمان روحی ـروانی شما کمک میکند. ترسهای خود را دستکم نگیرید. قلم و کاغذ را بردارید و از ترسهای دوران کودکی خود بنویسید. مثلا از ترس از جدایی خود بنویسید، جدایی از پدر و مادر، ترس از جدایی از مادر در هنگام رفتن به مدرسه در دوران کودکی، ترس از هواپیما؛ ترس از حیوانات؛ ترس از تنبیه معلمها؛ ترس از آینده؛ ترس از شکست، ترس از آبروریزی؛ ترس از...
عبدالوهاب
از آن زمان که کودک بودید و پدر و مادرتان از هم جدا شدند و به شدت افسرده شدید بنویسید.
از زمانی بنویسید که کودک بودید و پدر و یا مادر و یا هر دو را، از دست دادید و به شدت افسرده شدید.
از آن زمان که کودک بودید و زیر چتر نامادری و ناپدری قرار گرفتید و افسرده شدید، بنویسید.
از زمانی بنویسید که پدرتان ورشکست شد و شما تمام رفاه خود را از دست دادید.
از آن زمان که مهاجرت کردید و شما همبازیها و پدر و مادربزرگ خود را از دست دادید، بنویسید.
عبدالوهاب
۷: (خاطرهنویسی احساس افسردگی )
هیچکس نیست که با احساس افسردگی، روبرو نبوده و برخورد نکرده باشد. زمانی که فردی احساس از دست دادن میکند، به سمت افسردگی میرود. مثلا فردی در حوزه عشق و مسایل عاطفی احساس از دست دادن میکند، فردی دیگر در حوزه مالی این احساس را دارد، فردی دیگر در حوزه روابط و پایگاه اجتماعی احساس از دست دادن میکند، فردی دیگر در حوزه اعتبار خانوادگی، تحصیلی، احساس از دست دادن میکند و این موضوع میتواند فرد را آماده کند تا به سمت افسردگی پنهان، خفیف یا شدید و یا افسردگی آشکار، حرکت کند. احساس افسردگی با افسردگی فرق دارد. افسردگی به این صورت است که فرد به مدت شش ماه خود را محدود و ایزوله سازد و از برقرار کردن روابط اجتماعی مؤثر پرهیز کند و رفتارهای شدید اجتنابی داشته باشد. اما احساس افسردگی، احساسی است که در طول شبانهروز و هفته میتواند بیاید و برود. پس شما سعی کنید به دوران کودکی خود برگردید و از آن زمانی که یادتان میآید، بنویسید.
از آن زمان که کودک بودید و پدر و مادرتان هر روز با هم دعوا میکردند و شما اکثر مواقع در خود فرو میرفتید، بنویسید.
عبدالوهاب
قلم و کاغذ را بردارید و تا آنجا که میتوانید، خودتان را از این احساس تخلیه کنید. نگذارید از این به بعد هیچ احساس گناهی در شما خودنمایی کرده و رخنه کند. اگر لازم باشد و شرایطش فراهم هست، از طرفهای مورد نظر خود معذرتخواهی کنید.
نوشتن این دست خاطرات، به خودشناسی عمیق شما کمک بزرگی میکند. وقتی خود را از وجود این احساس پاک کنید، بارقههای آرامش را در خود مشاهده میکنید.
عبدالوهاب
آیا احساس گناه شما اخلاقی است؟ اگر هست، آن را بنویسید.
آیا شما مورد استفاده جنسی قرار گرفتهاید؟ در دفترچه خاطرات بسیار شخصی خود، آنها را تشریح کنید. در این زمینه احساس گناه میکنید؟
احساس گناه شما در موارد احساسی است؟ آیا به کسی تعدی و ظلم کردهاید؟
آیا احساس گناه شما در موارد مالی است؟ پول کسی را ندادهاید؟ به چه کسانی بدهکار هستید؟
آیا احساس گناه شما در مورد پدر، مادر، خواهر و یا برادرتان است؟
آیا احساس گناه شما در مورد دوستان بسیار نزدیک میباشد؟ آیا به آنها بیوفایی و یا خیانت کردهاید؟
آیا احساس گناه شما در حوزههای فرهنگی است؟ مثلا احساس گناه شما مربوط به شهر، استان، و یا کشورتان است؟
عبدالوهاب
(خاطرهنویسی احساس گناه )
عدهای از انسانها با کولهباری از احساس گناه، زندگی خود را میگذرانند و هر موقع یادشان میافتد، احساسات بدی بر آنها حاکم میشود و این ادبیات را یاد نگرفتهاند که باید تکلیف خود را با احساس گناه، روشن کنند. احساس گناه مثل خوره میتواند ذهن انسان را از درون نابود کند. به دوران کودکی خود برگردید. در چه مواردی احساس گناه میکنید؟
عبدالوهاب
ابتدا رگههای خجالت را به واسطه نوشتن از ناخودآگاه خود بیرون بکشید.
عبدالوهاب
میتوان به جرأت گفت درصد زیادی از افراد، یک احساس خجالت خفیف و شدید را به دوران بزرگسالی خود آوردهاند و همین احساس حل نشده، به نوعی ترمزی برای اظهار وجود در جامعه میباشد اما به نوعی از چشم شما پنهان مانده است. مثلا وقتی شما زیاد رودربایستی میکنید و یا زیاد معذرتخواهی میکنید و ببخشید میگویید، این نشان از خجالتی بودن شماست.
عبدالوهاب
باید برای یکبار هم که شده، تکلیف این خجولیها را روشن کنید. ابتدا خاطرات خجولیهای خود را جز به جز بنویسید. آنها را روی کاغذ بیاورید. از تجربه این احساس دردناک خود بگویید و بنویسید.
راستی چرا خجالت میکشیدید؟ چرا وقتی میخواستید حرف خود را بزنید، آب میشدید و یا یخ میزدید؟
بدترین تجربه خجالت کشیدن خود را بازگو کنید و بنویسید.
چه تفکر و فردی را مسبب و علت روحیات خجولی خود میدانید؟
چه ضررهایی بابت روحیه خجالتی خود، متوجه خود کردهاید؟
آیا اکنون این روحیات در شما هست؟ چند درصد؟
عبدالوهاب
(از خجولیهای خود خاطره بگویید و بنویسید )
همه ما درصدی از خجولی را با خود حمل میکنیم و به واسطه این تجربه، هزینههای گوناگونی را میپردازیم. جاهایی که باید ابراز وجود میکردیم و نکردیم و فرصتهای طلایی خود را از دست دادیم. درصدی از خاطرات روانشناختی ما را خجالتهایمان تشکیل میدهد. در دوران کودکی و در مدرسه، بارها از تجربه این حس، شرمنده و خجالتزده شدیم و یادآوری این خاطرات، فقط حال ما را بد کرده و کسی هم به این حس ما کمک نکرده تا این زخمهای خفیف و شدید را مرهم بگذارد.
عبدالوهاب
فقط بنویسید. هرچه میتوانید احساسات منفی خود را در این حوزه روی کاغذ بیاورید. این آغازی است برای درمان ذهنی شما. این نوع نوشتن را جدی بگیرید!
برای حل اضطراب خود به چه درمانهایی پناه آوردهاید؟
آیا قرص میخورید؟
مدیتیشن میکنید؟
خاطرات خود را در این زمینه به تفصیل و با ذکر جزئیات بنویسید.
عبدالوهاب
از اضطراب مرگ عزیزان خود در دوران کودکی بنویسید!
کدام دسته از اضطرابهای اکنون شما به گذشته برمیگردد؟
الگوی اضطراب شما در منزل چهکسی بوده؟ پدر، مادر، خواهر و یا برادر بزرگتر شما؟
چه نوع فکرها و پیامهایی در شما اضطراب ذهنی تولید میکند؟
اثرات اضطراب در شما، اکنون چیست؟
چه راههای درمانی را برای توقف اضطراب خود تجربه کردهاید؟ به کجا رسیدهاید؟
از اضطرابهای مزمن و آزاردهنده خود بگویید و بنویسید.
فکر میکنید محیط و اطرافیان برای شما تولید اضطراب میکنند، یا ذهن شما نقش مهمی در ایجاد آن دارد؟
عبدالوهاب
(از احساسات اضطرابی خود، بگویید و بنویسید )
اضطراب، هیجانی است که شما بر اثر تجربیات گوناگون، در ذهن خود، صحنههایی را خلق میکنید که همیشه شکلی از هراس و ترس ذهنی را تجربه کنید.
از اضطرابهای دوران کودکی به طور مثال:
اضطراب جدایی پدر و مادر خود را بنویسید!
از اضطراب آسیب دیدن از پدر و یا مادر خشن و پرخاشگر خود بنویسید!
از اضطراب تائیدنشدنهای خود توسط پدر و مادر و اطرافیان و بچههای همکلاسی خود بنویسید!
از اضطراب نمره پایین گرفتن در مدرسه و تنبیه احساسی و بدنی در منزل بنویسید!
از اضطراب تغییرات پی درپی منزل و محل زندگی خود در دوران کودکی و نوجوانی بنویسید!
از اضطراب مرگ عزیزان خود در دوران کودکی بنویسید!
کدام دسته از اضطرابهای اکنون شما به گذشته برمیگردد؟
الگوی اضطراب شما در منزل چهکسی بوده؟ پدر، مادر، خواهر و یا برادر بزرگتر شما؟
عبدالوهاب
آیا شما فردی امیدوار هستید یا ناامید؟
برای رفتن از احساس ناامیدی به امیدواری چه فعالیتهایی کردهاید؟ چه اندیشههای فلسفی شما را ناامید کرده است؟
الگوهای ناامیدی خود را تشریح کنید:
آیا فردی هستید که زود به زود نومید میشوید؟
در چه فصلهایی از سال احساس ناامیدی بر شما غالب میشود چرا؟
از مطالعه چه کتابها یا فیلمهایی، ناامیدی بر شما تسلط پیدا میکند؟
عبدالوهاب
قطعآ ناامیدی و امیدواری جزئی از پازل هیجانات شماست که شما در تشریح خاطرات خود، به منطقی و یا غیرمنطقی بودن آنها واقف خواهید شد و زمانی که روان درمانگر شما به این دسته از هیجانات شما آشنا میشود، بهتر میتواند راهکارهای درمانی به شما بدهد.
شاید نوشتن این هیجانات سخت باشد، اما تلاش کنید تا تعدادی از آنها را شناسایی و مکتوب کنید. آیا وقتی ناامید میشوید، فردی منفعل میگردید و یا برای گذر از این هیجان منفی فعالانه تلاش میکنید؟
عبدالوهاب
حجم
۱۳۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۳۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان