بریدههایی از کتاب دلسوزی
۳٫۳
(۱۵)
مجبور نیستیم آنقدر صبر کنیم تا زندگی دقیقآ به آنچه میخواهیم تبدیل شود. مجبور نیستیم منتظر مهر و عشق دیگران بمانیم تا خود را سزاوار عشق بدانیم. مجبور نیستیم برای دریافت مهر و عشق به بیرون از خود توجه کنیم. این بدان معنا نیست که به دیگران احتیاج نداریم، البته که احتیاج داریم. اما بهتر از هر کس این خود ماییم که میتوانیم به خودمان برسیم. کسی بهتر از ما نمیداند که چه رنج و مشقتی را تحمل میکنیم. کسی بهتر از خود ما نمیداند که چه نیازی داریم. چهکسی بهتر از شما میتواند در تمام ۲۴ ساعت و ۷ روز هفته به شما رسیدگی کند؟ تنها خود شما.
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
به جای اینکه وقتی به زمین میخوریم بیرحمانه خود را به باد انتقاد بگیریم، میتوانیم کار دیگری بکنیم. میتوانیم به خود بگوییم هر کس در مواقعی به زمین میخورد. باید با خود رفتاری مهرانگیز داشته باشیم. شاید نتوانستیم پایمان را در جای محکمی بگذاریم، اما گهگاه به زمین افتادن یکی از واقعیات زندگی ماست. باید به این وضع احترام بگذاریم.
متأسفانه بسیاری از ما فکر میکنیم که نباید با خود مهربان باشیم، به خصوص اگر در کودکی این پیام را دریافت کرده باشیم. بسیاری از اشخاص از خود انتقاد میکنند و مدعی هستند که تغییر کردن امکانپذیر نیست. آنها فکر نمیکنند که بتوانند با خود مهربان باشند. اما خوشبختانه مهربان بودن با خویشتن سادهتر از آن است که میپندارید.
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
کیست که بخواهد در چهارچوب همیشه خوب بودن گیر کند؟ آیا بهتر نیست که همه ابعاد انسانی را تجربه کنیم؟ به جای اینکه سعی کنیم خودمان و زندگیمان را کنترل کنیم تا در سطح کمال و کامل قرار بگیریم، چرا با زندگی همانگونه که هست برخورد نکنیم؟ هم نور را ببینیم و هم سایه را.
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
خودتان را به شکلی که هستید ببینید
بسیاری از مردم فکر میکنند که به خاطر ویژگیهای شخصی خود از متوسط جامعه بالاتر هستند ــ به لحاظ دوستی، باهوشتر بودن، جذابتر بودن و غیره. این گرایش سبب میشود که نسبت به خودمان احساسی خوب پیدا کنیم، اما در ضمن ممکن است سبب شود که فاصله بیشتری از دیگران بگیریم. این تمرین برای آن طراحی شده که به ما کمک کند تا خود را شفافتر ببینیم و خودمان را به شکلی که هستیم قبول کنیم. همه اشخاص به لحاظ فرهنگی ویژگیهایی دارند که میتوان گفت از بعضی دیگر بهتر هستند. بعضی از ویژگیها هم در حد متوسط و بعضی دیگر کمتر از حد متوسط هستند. آیا میتوانید با مهربانی و متانت این حقیقت را قبول کنید؟
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
وقتی از خودمان انتقاد میکنیم، به شکلی خودمان را پیش دیگران عزیز میکنیم. چه بهتر که دیگران به جای خندیدن به ما، با ما بخندند.
دختر پاييزي
اگر به این توجه کنیم که انتقاد از خود مانند خودبزرگبینی نوعی چتر نجات است تا در جمع گروهها مقبولتر واقع شویم، موضوع روشنتر میشود.
برای مثال به این توجه کنید که اشخاص در حضور دیگران چگونه از خود انتقاد میکنند: «در این لباس شبیه یک گاو شدهام.» «من از کامپیوتر سردرنمیآورم.» «من در پیدا کردن آدرس خیلی خنگ هستم.» انگار به طرف مقابل میگوییم قبل از اینکه تو مشت بر بینی من بکوبی، خودم این کار را میکنم. من خودم میدانم که چقدر بد و زشت هستم. لازم نیست تو این حرف را به من بزنی. در این میان امیدواریم شما با ما به دلسوزی حرف بزنید و مثلا بگویید نه، این لباس بسیار خوبی است که پوشیدهای. این رفتار تدافعی از میل طبیعی ما نشأت میگیرد که نمیخواهیم رد شویم
دختر پاييزي
از طرح سؤالهایی همچون «آیا به اندازه دیگران خوب هستم؟ آیا به اندازه کافی خوب هستم؟» بپرهیزیم. اینگونه میتوانیم آن محبتی را که به شدت محتاج آن هستیم، به خود ارزانی کنیم و بپذیریم که به عنوان یک انسان کامل نیستیم. میتوانیم احساس امنیت، نشاط و سرزندگی بیشتری بکنیم.
دختر پاييزي
همه روزه میلیونها نفر باید دارو مصرف کنند تا بتوانند با زندگی روزانه کنار بیایند. عدم احساس امنیت خاطر، اضطراب و افسردگی، در جامعه ما به وفور دیده میشود. بخش اعظم آن به دلیل داوری کردن درباره خویشتن است. ما خودمان را تحقیر و سرزنش میکنیم زیرا احساس میکنیم در بازی زندگی برنده نمیشویم
دختر پاييزي
درد و تألم همچون گاز است. اگر گاز را به حال خود رها کنید، خود به خود و به تدریج از میان میرود. اما اگر در برابر تألم و درد مقاومت بکنید، فشارش افزایش مییابد و به حد انفجار میرسد.
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
بررسیها نشان میدهند کسانی که دلسوزی بیشتری به حال خود میکنند، در مقایسه با کسانی که نسبت به خود دلسوزی نمیکنند با درصد بسیار کمتری اندیشهها و احساسات ناخواسته را سرکوب میکنند. آنها آمادگی بیشتری دارند که احساسات دشوار خود را تجربه کنند و تصدیق نمایند که احساسات و عواطف آنها مهم و معتبر است.
Golnaz Javaheri
وقتی عیوب و ایرادات خود را فرافکن میکنیم و آنها را به دیگران نسبت میدهیم، حالمان بهتر میشود. «تقصیر توست، نه من.»
HeLeN
سخت است که حالا احساس ... داشته باشم.
احساس کردن بخشی از تجربه انسانی است.
برای شادتر کردن خودم در این لحظه چه میتوانم بکنم؟
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
هراس و خودخوری وجودم را فراگرفته بود.
و بعد به یاد دلسوزی به حال خود افتادم. آه بله، ابتدا در تجربهات، در لحظه حضور داشته باش. به نظاره افکار و احساساتی بنشین که به ذهنت خطور میکند. آن را به آرامی توصیف کن. در برابرش مقاومت نکن. آن را پس نزن. بسیار خوب، فکر میکنم بتوانم این کار را بکنم. باید دید. خجالت، گرفتگی گلو، فشار، دلدرد. سنگینی، غرق شدن. هراس، فشار در پس سرم، ضربان قلبم تند میزد، نفس کشیدن برایم دشوار بود... بسیار خوب، حالا به حال خودت دلسوزی کن. هیچ چیزی را احساس نمیکنم. سعی میکنم دست نوازشی به پشت خود بکشم ... گرما و صمیمیت. حرارت از دستهایم بالا میرود. نرمی. و بعد اشکهایم جاری میشوند. چاههای عمیق اندوه چقدر سخت بود. خوبست، اشکالی ندارد. زندگی گاهی اوقات دشوار است. اشکالی ندارد. هر کسی در زندگیش در مواقعی این حالات را احساس میکند. من اینجا در خدمت تو هستم. از تو مراقبت میکنم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
همه روزه اتفاقاتی غیرمنتظره و نامطلوب روی میدهد. با این حال وقتی درد و رنج خود را در پیله دلسوزی و محبت میپیچیم، چیزی جدید ایجاد میشود. چیزی بدیع و شگفتانگیز شکل میگیرد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
کجاست آن قراردادی که میگوید هرگز نباید شکست بخورید و اینکه زندگی شما باید در مسیری پیش برود که صددرصد آن را میخواهید؟
حسین....
البته گاه این حقیقت که در رنج و تألم هستیم چنان مسلم و آشکار است که نمیتوانیم به چیز دیگری فکر کنیم. اما اغلب اوقات، هر قدر هم که فکر کنید متوجه رنج و تألم خود نمیشوید
حسین....
اگر اذعان نکنیم که این تألمات وجود دارند، نمیتوانیم تحتتأثیر رنج و تألم خود حرکتی کنیم و کاری صورت بدهیم.
حسین....
اگر اذعان نکنیم که این تألمات وجود دارند، نمیتوانیم تحتتأثیر رنج و تألم خود حرکتی کنیم و کاری صورت بدهیم.
حسین....
دلسوزی به حال خود دربرگیرنده کیفیات مشابهی است. ابتدا، لازمهاش این است که به رنجها و تألمات خود بها بدهیم
حسین....
دلسوزی بنابراین به معنای توجه کردن و شناخت و شفاف دیدن رنج و ناراحتی است.
حسین....
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۲۰%
تومان