بریدههایی از کتاب درباره عکاسی
۳٫۹
(۱۸)
دوربین/اسلحه اما کسی را نمیکشد، و در نتیجه به نظر میرسد که این استعارهٔ فراگیر صرفاً از مقولهٔ لافوگزاف باشدــــ چیزی از جنس خیالپردازیِ مردی که دوست دارد یک اسلحه، چاقو یا ابزار در پایینتنهاش داشته باشد. با اینهمه، کماکان چیزی شکارگرانه در کنش عکس گرفتن وجود دارد. عکس گرفتن از آدمها در حکمِ تعدی به آنهاست؛ دیدن آنهاست بهگونهای که هرگز خود را آنگونه نمیبینند؛ شناختن آنهاست به گونهای که هرگز نمیتوانند خود را بدانگونه بشناسند؛ دوربین آدمها را به ابژههایی بدل میکند که میتوان آنها را بهنحوی نمادین تصاحب کرد. درست همانطور که دوربین شکل والایشیافتهٔ اسلحه است، عکس گرفتن از یک شخص نیز شکل والایشیافتهٔ قتل اوست ــــ نوعی قتل نرم، متناسب با دورانی غمزده و ترسخورده.
شهرام صفاری زاده
عکاسی بیش از هر چیز نوعی مناسک اجتماعی است، واکنشی علیه اضطراب است، و همچنین ابزاری برای کسب قدرت.
شهرام صفاری زاده
من همیشه بهعنوان تمرین بهصورت ذهنی سرگرم عکس گرفتن از چیزهای مختلف هستم.
ماینور وایت
mobina
حضور سرتاسری عکاسان چیز شگفتانگیزی است. همهٔ ما کوهستان آلپ را دیدهایم و (درهٔ) شامونی و (رودخانهٔ یخیِ) مردوگلاس را قلباً میشناسیم، هر چند که بههیچوجه شجاعت از سر گذراندن مخاطراتِ این تنگه را نداشته بوده باشیم... ما از آند گذشتهایم، از تِنِریف بالا رفتهایم، به ژاپن پا گذاردهایم، و «از عهدهٔ» نیاگارا و هزارجزیره برآمدهایم، لذت مبارزه با همتایانمان را چشیدهایم (جلوی ویترین مغازهها)، در مجمع قدرتمندان نشستهایم، با شاهان، امپراطوران، ملکهها، ستارگان اپرا، سوگلیهای باله، و «بازیگران با لطف و متانت» آشنا شدهایم. چه روح و شبحها که دیده اما به خود نلرزیدهایم؛ در برابر قلمرو سلطنتی ایستاده اما دور شو و کور شو نشنیدهایم؛ و خلاصه کنم، از طریق لنزی چند سانتی به هر نقشونگار و بیهودگیِ این جهان بیرحم اما زیبا نگریستهایم
mobina
میتوانی راهورسم دیگران را ببینی و تحتتأثیر آن قرار بگیری، حتی میتوانی از آنها برای یافتن مسیر خودت استفاده کنی، اما نهایتاً ناگزیر خواهی بود که خود را از آنها رها کنی. منظور نیچه همین بود هنگامی که گفت، «تازه شوپنهاور خواندهام و حالا باید از شرش خلاص شوم.» او میدانست که چگونه ممکن است، اگر غفلت کنی، راهورسم دیگران میان تو و شیوهٔ دیدنت قرار گیرد، بهویژه شیوهٔ کسانی که از نیرومندیِ تجاربی ژرف برخوردارند.
پل استرند
mobina
زخمهای زمان اشیاء را در نظر عکاسان وسوسهانگیزتر میکنند
mobina
ما در یک مجلهٔ عکاسی صفحه را ورق میزنیم؛ در یک فیلم سکانس تازهای آغاز میشود؛ و اینها تضادی ایجاد میکنند که تیزتر از تضاد میان رخدادهای متوالی در بستر زمان واقعی است.
mobina
دوربین میتواند مداراگر باشد؛ و درعینحال میتواند در بیرحمی تخصص یابد.
mobina
زمانیکه درمییابیم چیزی که مانند نوعی نیمتاج زینتی لُخت بود ــــ عکس مشهوری که هارولد اجرتون در سال ۱۹۳۶ گرفت ــــ در واقع ناشی از چکیدن قطرهای شیر است، این تصویر در نظرمان بسیار جالبتر میشود.
mobina
ایدئولوگ اعلایِ واقعگرایی در ادبیات یعنی زولا، در سال ۱۹۰۱ پس از پانزده سال عکاسیِ آماتور اعلام کرد: «به نظر من تا زمانی که از چیزی عکس نگرفتهایم نمیتوانیم واقعاً ادعا کنیم که آن را دیدهایم.»
mobina
بسیار شنیدهایم که کسانی که لحظهای چیزی زیبا دیدهاند از اینکه نتوانستهاند از آن عکس بگیرند ابراز ناراحتی کنند. در واقع نقش دوربین در زیبا کردن جهان با چنان موفقیتی قرین بوده است که عکسها، و نه جهان، به معیار زیبایی بدل شدهاند.
mobina
تالبوت به قابلیت ویژهٔ دوربین برای ثبت «جراحتهای زمان» اشاره کرد. فوکس تالبوت در اینجا دربارهٔ اتفاقی که برای ساختمانها و یادمانها میافتاد سخن میگفت. اما برای ما، فرسایش تن جالبتر از فرسایش ساختمانهاست. ما از خلال عکسها به خصوصیترین و ناراحتکنندهترین شکل، واقعیت پا به سن گذاشتن آدمها را نشانهیابی میکنیم.
mobina
در امریکا عکاس صرفاً کسی نیست که گذشته را ثبت میکند بلکه کسی است که آن را ابداع میکند. چنانکه برنیس ابوت مینویسد، «عکاس انسانِ معاصرِ نمونهوار است؛ از دریچهٔ چشمان او حال به گذشته بدل میشود.»
mobina
جک کرواک مقدمهٔ خود بر کتاب رابرت فرانک با عنوان امریکاییها را اینگونه آغاز میکند:
آن حس دیوانهواری که زمانی که خورشیدِ سوزان روی خیابانها میتابد و صدای موسیقی از دستگاه موسیقی سکهای یا مراسم تشییعی در همان حوالی در فضا پخش میشود، آن چیزی است که رابرت فرانک درحالیکه با یک ماشین قدیمی دستِدوم (با استفاده از بورس گوگنهایم) عملاً چهل و هشت ایالت امریکا را زیرپا میگذاشت در عکسهای فوقالعادهٔ خود تسخیر کرد، و با سبُک پایی، رازآمیختگی، نبوغ، دلتنگی، و پنهانکاریِ غریب یک سایه، صحنههایی را عکاسی کرد که هیچگاه روی نگاتیو دیده نشده بودند... پس از دیدن این تصاویر نهایتاً دیگر نمیدانی که یک دستگاه موسیقی سکهای دلتنگکنندهتر است یا یک تابوت.
mobina
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲۸,۰۰۰
تومان