بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب علیه تفسیر | طاقچه
تصویر جلد کتاب علیه تفسیر

بریده‌هایی از کتاب علیه تفسیر

انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۳.۲از ۲۷ رأی
۳٫۲
(۲۷)
«من لذت‌های ساده را ستایش می‌کنم، آن‌ها آخرین پناهگاه آدم‌های پیچیده‌اند.»
niloufar.dh
تفسیر در واقع در حکم انتقام عقل از هنر است. و حتی بیش از این. تفسیر انتقام عقل از کل جهان است.
پورآزاد
مشکلی که بسیاری از افراد با روانکاوی دارند آن است که انگار روانکاوی به شکلی از واگشت (retreat) از جهان واقعی و در نتیجه سازش با آن بدل شده است. درمان روانکاوانه جامعه را به پرسش نمی‌گیرد؛ بلکه ما را به جهان بازمی‌گرداند، تنها با اندکی توانایی بیشتر برای تحمل آن، بدون هر گونه امید. روانکاوی به عنوان چیزی ضداتوپیایی و ضدسیاسی درک می‌شود ــ تلاشی جانکاه ولی در اساس بدبینانه برای محافظت از فرد در برابر دعاوی سرکوب‌گر اما گریزناپذیر جامعه.
niloufar.dh
«زندگی رنج است و لذت عشق نوعی داروی بیهوشی است.»
niloufar.dh
او در مقام یک انسان، رنج می‌برد؛ و در مقام یک نویسنده، رنجش را به هنر تبدیل می‌کند. نویسنده کسی است که راه استفاده از رنجش در زاد و خورد هنر را کشف می‌کند ــ همان‌طور که قدیسان فواید و ضرورت رنج کشدن را در زاد و خورد رستگاری‌شان کشف می‌کردند.
mojgan
اگر لذت‌جویی به معنای حفظ و تداوم شیوه‌های قدیمی کسب لذت از هنر باشد (یعنی طیف [لذت‌های] حسی و روانی قدیمی)، می‌توان گفت هنر جدید ضدلذت‌جویی است. به چالش کشیده شدن یا باز شدن دستگاه حسی‌مان ما را آزار می‌دهد. موسیقی جدی جدید گوش را آزار می‌دهد، نقاشی جدید مطبوع چشم نیست، و فیلم‌ها و معدودی از آثار منثور جدید به راحتی هضم نمی‌شوند. رایج‌ترین شکایت در مورد فیلم‌های آنتونیونی یا روایت‌های بکت و باروز آن است که نگاه کردن به آن‌ها یا خواندن‌شان سخت است، که آن‌ها «کسل‌کننده»اند. اما اتهام کسل‌کننده بودن ریاکارانه است. به یک معنا چیزی به اسم کسالت وجود ندارد. کسالت تنها نام دیگری برای شکلی از سرخوردگی است. و زبان‌های تازه‌ای که اشکال هنری جالب زمانهٔ ما به آن سخن می‌گویند برای حواس و حساسیت اغلب مردمان تحصیل‌کردهٔ دوران ما سرخورده‌کننده‌اند.
niloufar.dh
در هنر، «محتوا» انگار بهانه، هدف، یا طعمه‌ای است که آگاهی ما را درگیر فرایندهای استحاله‌بخشی می‌کند که اساساً ماهیتی فرمی دارند. بر این مبناست که می‌توانیم، با وجدان آسوده، از آثار هنری‌ای لذت ببریم که اگر آن‌ها را از منظر «محتوا» مورد توجه قرار دهیم، ممکن است از نظر اخلاقی برایمان غیرقابل‌قبول باشند.
niloufar.dh
اخلاق را این‌گونه بفهمیم ــ یعنی به عنوان یکی از دستاوردهای ارادهٔ انسان،
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
هیچ‌یک از ما قادر به بازیابی معصومیتی نیستیم که پیش از هر گونه نظریه وجود داشت و در چارچوب آن نیازی نبود که هنر خود را توجیه کند، زمانی که کسی از خود نمی‌پرسید یک اثر چه می‌گوید، چرا که می‌دانست (یا فکر می‌کرد می‌داند) که اثر چه می‌کند. از حالا تا هر زمان که نشانی از آگاهی وجود داشته باشد، وظیفهٔ دفاع از هنر با ما خواهد بود. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم آن است که به نام برخی شیوه‌های دفاع از هنر با شیوه‌های دیگر مبارزه کنیم. در واقع ضروری است که ما هر شکل دفاع کردن و توجیه هنر را که حساسیت و توجه خود را نسبت به نیازها و فعالیت‌های معاصر از دست بدهد و خصلتی دست‌وپاگیر پیدا کند به زیر آوریم.
niloufar.dh
مذهبی بودن به معنای باور به برخی باورها و اعمال خاص است، نه صرف پذیرش اظهاراتی فلسفی دال بر این‌که وجودی که می‌توانیم آن را «خدا» بنامیم وجود دارد، زندگی معنایی دارد، و غیره. مذهب معادل باورهای خداباورانه نیست.
niloufar.dh
به‌رغم این شعار انتقادی مورد احترام که سینما در درجهٔ اول مدیومی بصری است، و به‌رغم این واقعیت که برسون پیش از آن‌که به فیلم‌سازی رو بیاورد نقاش بود، باید گفت فرم برای او در درجهٔ اول ماهیت بصری ندارد، بلکه بیش از هر چیز شکل متمایزی از روایت‌گری است. از نظر برسون فیلم تجربه‌ای روایی است نه تجسمی.
niloufar.dh
هر زمان که گفتار، رفتار، حرکات، یا اشیاء حدی از انحراف از مستقیم‌ترین، کاربردی‌ترین، و نامرئی‌ترین شکل بیان یا بودن در جهان را در خود به نمایش می‌گذارند، می‌توانیم آن‌ها را به عنوان چیزی دارای «سبک» در نظر بگیریم، چیزی خودآیین و نمونه‌وار.
niloufar.dh
«اخلاقیات» به معنای شکل عادت‌شده و ریشه‌داری از رفتارهاست (که احساسات و اعمال را شامل می‌شود). اخلاقیات قاموسی از اعمال است، و همین‌طور قاموسی از قضاوت‌ها و احساسات که به‌واسطهٔ آن‌ها عادت رفتار به شیوه‌ای خاص را در خود تقویت می‌کنیم، شیوه‌ای که معیاری برای رفتار کردن یا تلاش برای رفتار کردن با دیگر انسان‌ها به طور عام (یعنی با تمامی کسانی که انسان دانسته می‌شوند) را به ما توصیه می‌کند، چنان‌که گویی بر مبنای عشق با آن‌ها رفتار می‌کنیم. طبیعتاً عشق چیزی است که در حقیقت تنها نسبت به معدودی از افراد آن را احساس می‌کنیم، کسانی که در واقعیت و در تخیل‌مان با آن‌ها آشنا هستیم.... به این ترتیب اخلاقیات در واقع شکلی از عمل کردن است، نه فهرست خاصی از انتخاب‌ها.
niloufar.dh
ضدیت با «سبک» همواره ضدیت با سبکی خاص است. هیچ اثر هنری بدون سبکی وجود ندارد؛ در واقعیت فقط با آثاری سروکار داریم که به سنت‌ها و قراردادهایی متفاوت با پیچیدگی‌های بیشتر یا کمتر تعلق دارند.
niloufar.dh
ما به جای معناشناسی به کِیف‌شناسی هنر نیازمندیم.
niloufar.dh
از نظر ارسطو، هنر اعم از این‌که دروغ باشد یا نباشد، ارزش خاصی دارد، چرا که شکلی از درمان‌گری است. ارسطو پاسخ می‌دهد که نهایتاً هنر از نظر بهداشتی مفید است، چرا که عواطف خطرناک را برمی‌ان
niloufar.dh
قدیمی‌ترین نظریهٔ هنر، یعنی نظریهٔ فیلسوفان یونانی، این ایده را طرح می‌کرد که هنر محاکات است، یعنی تقلید واقعیت.
niloufar.dh
هنر صرفاً دربارهٔ چیزی نیست؛ بلکه خود یک چیز است. اثر هنری چیزی در جهان است، و نه صرفاً متن یا تفسیری در مورد جهان.
Mehrdad
وابستگی خاص اثر هنری ــ هر قدر هم به خودی خود بیانگر باشد ــ به مشارکت فردی که تجربه را از سر می‌گذراند نیز از همین‌جا ناشی می‌شود، چرا که ممکن است فرد چیزی را که در اثر «گفته» شده است درک کند، اما تأثیری از آن نپذیرد، به دلیل کندی یا عدم جمعیت حواس. هنر اغواست، نه تجاوز. یک اثر هنری گونه‌ای از تجربه را به ما عرضه می‌دارد که بدین منظور طراحی شده است که کیفیتی ضروری و الزام‌آور از خود به نمایش بگذارد. اما هنر نمی‌تواند بدون مشارکت سوژهٔ تجربه‌کننده اغوا کند.
Mehrdad
(قابلیت جابجایی «مرد» و «زن»، «شخص» و «شیء»).
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲

حجم

۴۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۵ صفحه

حجم

۴۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۵ صفحه

قیمت:
۱۹۵,۰۰۰
۱۳۶,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد