بریدههایی از کتاب نیلوفر و مرداب
۳٫۷
(۱۷۳)
اگر بتوانیم به برخی موقعیتها و حوادث که موجب بزرگترین رنجهای ما میشوند بدون تعصب و پیشداوری بنگریم، آنگاه درمییابیم که آنچنان هم بزرگ نیستند. اما ازآنجاکه نمیدانیم آنها را چگونه مدیریت کنیم همچون رنجهایی عظیم احساسشان میکنیم.
da☾
آندره ژیدِ فیلسوف در کتاب مائدههای زمینی و مائدههای تازه پاسخ را بیان میکند: «هر آنچه که نتوانی ببخشی مالک تو میشود.» موضوع بسیار عمیقی است که چرا یک انسان خردمند به دنبال «مالکیت» نمیرود (البته بهجز حداقل داراییهایی که زندگی را میسر میکنند) و درعوض به دنبال «بهرهبردن» از جهان است.
mohsen
عمیق نگریستن را تمرین خواهم کرد تا دریابم شادی و رنج دیگران از شادی و رنج من جدا نیست؛ تا دریابم شادی راستین بدون درک و شفقت تحقق نمییابد؛ تا دریابم به دنبال ثروت، شهرت، قدرت، و لذتهای جنسی رفتن ناامیدی و رنج فراوانی همراه دارد.
mohsen
«رها از دلبستگی و نفرت» گونهای از عشق است که بودا از ما میخواهد آن را پرورش دهیم و با مالکیت و دلبستگی هیچ نقطهٔ اشتراکی ندارد. در همهٔ ما، چه پیر چه جوان، گرایش به دلبستگی وجود دارد. از همان لحظه که به دنیا میآییم «دلبستگی به خود» در ما هست. حتی در روابط عاشقانهٔ سالم نیزتا حدی مالکیت و دلبستگی وجود دارد. اگر در رابطهای مقدار بیش از حدی از آن دو وجود داشته باشد، هم عاشق و هم معشوق را دچار رنج میکند. اگر پدری فکر کند که «مالک» فرزندش است، یا اگر مرد جوانی بکوشد محدودیتهایی را بر دوستدخترش تحمیل کند، آنگاه عشق به زندان تبدیل میشود.
mohsen
شادکامی مسئلهای شخصی نیست؛ سرشت جهان اینگونه است که در آن همهچیز بههمپیوسته است و شادکامی نیز چنین است.
mohsen
طبق آموزهٔ بودا هستی انسان از پنج عنصرتشکیل شده که در سانسکریت به آن «سکانداس» میگویند: جسم، احساسات، ادراک، ساختارهای ذهنی، و آگاهی. بهعبارتی، میتوان گفت این عناصر قلمرو شماست و شما سرپرست آن هستید. برای آنکه وضعیت واقعی درونتان را بشناسید، ناگزیرید قلمرو خودتان را بشناسید که شامل عناصری است که درون شما با یکدیگر در کشمکش هستند. برای ایجاد هماهنگی و آشتی میان عناصر وجودی، و التیام رنجهای درون، باید خودتان را بشناسید. عمیق نگریستن و گوشکردن، و کندوکاو قلمرو خودتان همان آغاز مراقبهٔ عشق است.
mohsen
هنگامیکه نگاه شما از سرزنش و انتقاد خالی شود، هنگامیکه بتوانید با دیدهٔ شفقت به دیگران بنگرید، آنگاه همهچیزرا به طریقی دیگر میبینید و گفتار و کردار شما متفاوت میشود، بهگونهای که مخاطبتان حس میکند که شما او را آنگونه که واقعاً هست، میبینید و درک میکنید. و همین عمل درد و رنج او را بهمیزان قابلتوجهی تسکین میدهد.
da☾
مرگ را از زندگی و زندگی را از مرگ نمیتوان جدا کرد. حتی پس از آنچه شما «مرگ» مینامید بهطریقی دیگربه حیات خود ادامه میدهید.
zargOl
هنگامیکه دچار درد و رنج هستیم یا در بحرانیم، ابتدا لازم است متوجه یک نیاز فوری باشیم که همان مراقبت و توجه به آن بحران و درد است. همینکه بتوانیم با نیروی ذهنآگاهی رنجهای درونمان را تسکین بدهیم، میتوانیم عمیقاً به سرچشمهها و سرشت رنجهایمان پی ببریم.
da☾
اینکه بتوانیم شرایط اکنونمان را ـآنگونه که واقعاً هست درک کنیم، کار ما در دگرگونسازی رنجها بسیار آسانتر میشود.
da☾
بنیادیترین مشکل ما این است که گاهی در دنیای درونمان ارتباط خوبی با خودمان نداریم، بهعبارتی نمیتوانیم خودمان را درک کنیم. در دنیای درون و بدن ما تنشها و تعارضهایی وجود دارد و نمیتوانیم این مشکلات را تجزیه، تحلیل، و برطرف کنیم. بهجای آنکه کارهایمان را متوقف کنیم و عمیقاً به این مشکلات بنگریم، تاآنجا که ممکن است از آنها میگریزیم. تنهایی، ناراحتی، خشم، و پوچی مشکلاتی هستند که ما را یارای تحمل آنها نیست.
yalda
با بهرهبردن از ذهنآگاهی احساسات دردناک و دشوار به چیزی زیبا تبدیل میشوند: مرهم شگفتانگیز و شفابخش درک و شفقت.
yalda
آری، هنرِ درست رنجکشیدن و هنر شادکامی اینچنین است. با هر نفس رنجها را تسکین میدهیم و لذتها را خلق میکنیم. و با هر قدم، بینشهای روشنیبخش درون ما، همچون شکفتن گُل از میان گِلولای، سربرمیآورند.
کاربر ۶۱۱۰۵۱۴
بسیاری از ما عمر خود را در پی فراهمکردن وسایل آسایش و آسودگیهای رؤیایی سپری میکنیم و در این کار ممکن است موفق باشیم. میبینیم که گاهی به اندازهٔ کافی پول داریم و کسی هم کنارمان است که درکمان میکند و عاشقمان است اما، بااینهمه، هنوز هم شاد نیستیم. دلیل شاد نبودن ما شاید این است که شیوههای ذهنآگاهی را نیاموختهایم و تمرین نمیکنیم. ذهنآگاهی به ما کمک میکند در همین لحظه و همین جایی که هستیم، آن شرایط شادی فراوانی را که در اختیارمان است، شناسایی کنیم و از آنها بهره ببریم.
moonlight
تقدیم به پدرم همسرم دکتر صهبا چهرئی و معلم بزرگوارم دکتر محمدمهدی اردبیلی
@a.h.shokri98
هنگامی که فرد جوانی به والدینش میگوید: «این زندگی من است. این بدن من است. پس هرکاری که بخواهم با آن میکنم.» درحقیقت باید گفت تنها تا حدودی حق با او است. آن جوان به این علت چنان سخن میگوید که درنیافته است دنبالهٔ والدین خود و، پیش از آن، دنبالهٔ اجدادش است. این بدن تنها متعلق به شما نیست. این بدن متعلق به والدین و اجدادتان نیز هست. ازاینرو، بدن شما همچون محصول اشتراکی ملت، مردم، فرهنگ و اجداد شماست. پس آنچه شما با خود میکنید و دیگران با خودشان میکنند، بهطور همزمان، بر همدیگر تأثیر میگذارد؛ یعنی وضعیت شخصی شما نسبتاً «اشتراکی» است.
mahsa
پُرواضح است که گاهی «رهاکردن» شجاعت زیادی میطلبد، اما بهمحضِ اینکه این کار را بکنید، سریعاً شادی را تجربه میکنید. ازاینرو، متوجه میشوید که مجبور نیستید برای یافتن شادی دنبال آن بگردید.
mahsa
نخستین آموزههایی که بودا، پس از روشنضمیرشدنش، به بشریت تقدیم کرد دربارهٔ رنج بود. آنها را «چهار حقیقت ناب» مینامند. چهار حقیقت ناب بودا عبارتند از: انسان رنج میکشد؛ برخی اعمال رنج را پدید میآورند؛ میتوان رنج را متوقف ساخت (میتوان شادکام شد)؛ و اعمالی هستند که به توقف رنجبردن میانجامند (مرحلهٔ طلوع شادی).
yalda
در این وضع از درون احساس خوبی نداریم، پس برای فراموشکردن آن به دنبال چیزی میگردیم تا بخوریم، حتی اگراصلاًگرسنه نباشیم. غذا میخوریم برای آنکه احساس بهتری داشته باشیم اما این عمل منجربه اعتیاد به خوردن میشود.
محدثه محمدیان
پس هنگامی که از کسی خشمگین میشوید و دچار رنج هستید، نکوشید با انجام کاری و یا گفتن سخنی او را تنبیه کنید؛ چراکه رنجهای بسیاری نیز درون او وجود دارد و او هم دچار رنج است. پس تنبیه او بههیچوجه شرایط را بهبود نمیبخشد.
mahsa
حجم
۳۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۹ صفحه
حجم
۳۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۹ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۴۹,۰۰۰۳۰%
تومان