بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نگاهی به تاریخ معاصر ایران | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نگاهی به تاریخ معاصر ایران

بریده‌هایی از کتاب نگاهی به تاریخ معاصر ایران

امتیاز:
۳.۹از ۳۲ رأی
۳٫۹
(۳۲)
ایران در هر دوره به سرداری رهبر و رهبری سردار، آگاه، دلسوز و دل آگاه احتیاج دارد. مادام که این دو خصوصیت با هم جمع نشوند، استقلال و رشد مطلوب بدست نخواهد آمد.
khorasani
نقص کار امیرکبیر: - یکی همان بود که عرض شد با غرور و بی‌اعتنایی نسبت به شاه، در حالی که به خاطر رسیدن به هدف، بزرگترین تواضع‌ها خردمندانه و شرافتمندانه است. - و دیگر تنهایی امیرکبیر و بی‌توجهی به آینده و تهیه نکردن همدست و همفکر. هر چه بود در خود امیرکبیر خلاصه شده بود و هر چه بود با رفتن او از میان رفت، در حالی که او باید احتمال مرگ خویش را می‌داد و برای دوره بعد، افرادی و رهبرانی در نظر می‌گرفت و در دستگاه دوستانی تهیه می‌کرد که بتوانند فکر او را بفهمند و بتوانند افکار او را دنبال کنند. - و دیگر بی‌توجهی به دشمن و بی‌اعتنایی به نفوذ او در داخل ایران و حتی در جامعه روحانیت و طبقه اشرافی.
khorasani
برای مبارزه، به نیروی انسانی نیازمندیم و برای تهیه نیرو بایست اول به افراد شخصیت داد و آگاهی داد و سپس شخصیت‌ها را جمع آوری کرد و با یک ریسمان بست و به وحدت رسانید. برای این شخصیت دادن و این جمع آوری کردن می‌توان از خفقان و از درد و رنج و فقر از قومیت و ناسیونالیسم و از دشمن مشترک استفاده کرد.
khorasani
در موقعیتی که هزار نفر زمین خوار منتظر فرو ریختن ساختمانی هستند تا زمینش را به ثبت برسانند، منی که می‌خواهم در این جا طرح تازه‌ای بریزم و قدم بلندی بردارم باید قبل از خراب کردن و از پای انداختن ساختمان، مصالح و نقشه و معمار و عمله و بناء را در دست داشته باشم و این قدر آگاه و زرنگ باشم که زمین خوارها را از صحنه کنار ببرم و آنها را به جان هم بیندازم و در این فرصت به ساختمان رو بیاورم و تکه تکه آن را خراب کنم و از روی نقشه موجود آن را بسازم، نه این که همه‌اش را به هم بریزم و بروم دنبال آجر و گچ و سیمان و جستجوی بنا و عمله، و زمین خوارها را بگذارم با عروس زمین که در این صورت به قباله نکاح دائم خود در می‌آورندش و آبستن هم می‌کنند و تا من برگردم هفت شکم هم زاییده است.
khorasani
این حقیقت کاملًا روشن است هنگامی که توپی را بالا بیندازند آن کس که بلندتر است توپ را خواهد گرفت و آن کس که قوی‌تر است توپ را خواهد قاپید و در آن موقعیت هر توپی که بالا می‌رفت و هر حقی که عَلَم می‌گردید استعمار آن را می‌گرفت و آن را می‌بلعید و از آن تغذیه می‌کرد.
khorasani
او معتقد بود تا هنگامی که این دو حریف سرگرم باشند، جهان مسیحیت در صلح و سلامت خواهد بود. و این سلامت برای جامعه مسیحی کمال ضرورت را داشت. با این صلح و سلامت بود که قدرت‌ها و نیروها جمع آوری می‌شد و متراکم می‌گردید و با این صلح و سلامت بود که نقشه کشی‌ها و اخلال‌گری‌ها میسر می‌شد و به مرحله عمل می‌رسید. اگر می‌بینیم که در این دوره کشمکش‌ها و جنگ‌های داخلی و خارجی ایران و عثمانی و یا ایران و افغان آشکار می‌شود این همه به خاطر همین صلح و سلامت جامعه مسیحی است.
khorasani
این قدرت گرچه ریشه‌دار نیست و عمیق نیست. بر صنعت و اقتصاد ما، بر نیروی مالی ما، بر ابتکار دانشمندان ما متکی نیست، ولی باز هم شاخ و برگی است که بسیار گسترده گردیده و چشمگیر است، البته این شاخ و برگ به اینگونه نمی‌تواند دوام بیاورد و عاقبت خشک می‌شود و اسیر باد می‌گردد. امروزش چشمگیر ولی فردایش بی‌حساب است. آخر نمی‌توان همیشه بر قدرت‌های خارجی تکیه زد. نمی‌توان با پای بیگانه به مقصد رسید. نمی‌توان با چراغ همسایه راه رفت، بویژه قدرت‌هایی که در هر لحظه مصالح آنها و منافع آنها جا عوض می‌کند و همیشه در نوسان است.
khorasani
این یک حقیقت است که هر جامعه از دو اقلیت و یک اکثریت تشکیل می‌شود: یک اقلیت هستند که زود گند می‌گیرند و فاسد می‌شوند و سپس گند را در خود نگه نمی‌دارند بلکه توسعه می‌دهند و انتشار می‌دهند یک اقلیت هم زود ساخته می‌شوند و سپس در خود حبس نمی‌شوند و در خود نمی‌ریزند، بلکه به سازندگی می‌پردازند. اکثریت جامعه تحت نفوذ یکی از این دو اقلیت هست.
حمید
راستی من هنوز باورم نمی‌شود که این دو قدرت و این دو بلوک با هم مبارزه‌ای داشته باشند، بلکه به خوبی می‌بینیم که با هم سازش دارند و منافع کشورها را تقسیم کرده‌اند؛ در یک قسمت سرمایه‌داری می‌تازد و در یک قسمت کمونیزم. و آن ظریف وقتی شنید عسل و خربزه با هم نمی‌سازند رو ترشی کرد و گفت اتفاقا با هم ساختند و پدر مرا در آوردند. اینها با هم ساخته‌اند و اگر مبارزه‌ای هم باشد بر سر تقسیم است، نه به خاطر آزادی و رشد ملت‌ها.
Sobhan Naghizadeh
رضا شاه یک سردار بود، اما یک رهبر نبود. او توانست که ایران را بدست بیاورد، اما نتوانست هنگام بحران و در موقعیت جنگ جهانی دوم آن را نگه دارد. و نه تنها ایران را بلکه خودش را نیز. چرا که مجبور شد با آن وضع رقت بار سفر کند و تبعید شود و در آن جزیره دور بمیرد.
Sobhan Naghizadeh
شما اگر از این کافرها اطاعت کنید، شما پیش نمی‌برید، جلو نمی‌برید؛ چون هدف آنها تا سرحد رفاه است و هدف شما عالی‌تر است و تا سرحد شکوفایی استعدادهای عظیم انسان است. جهاد آنها در جامعه‌های فقیر و خفقان زده است و جهاد شما حتی در جامعه‌های مرفه و آزاد، حتی در چین و سوئد ادامه دارد، پس اگر شما از آنها که با هدف پست‌تر و جهاد محدودتر همراهند، اطاعت کنید شما به گذشته‌ها و به جاهلیت‌ها بازگشته‌اید و گرفتار ضد انقلاب و ارتجاع شده‌اید و در نتیجه باید به یک انقلاب دیگر دست بزنید، در حالی که خسارت دیده‌اید.
مهدي احمدي
مصدق کار خود را به اتمام رسانده بود و نفوذ انگلیسی‌ها را قطع کرده بود و در نتیجه می‌بایست از صحنه خارج شود و این بود که به سادگی در اوج قدرت از کار بر کنار شد و شاه که از ایران بیرون رفته بود در ۳۰ مرداد به ایران بازگشت و مصدق پس از سه سال زندان در حالی که می‌بایست اعدام می‌شد از مرگ نجات یافت و در ملک شخصی خود حبس نظر شد. در واقع شاه و مصدق هر دو مهره‌ای بودند که بایست جای پای آمریکا را به ایران باز کنند. یکی نفوذ انگلیسی‌ها را قطع کرد، در حالی که کمونیست‌ها را بال داد و دیگری نفوذ کمونیست‌ها را قطع کرد و جای پای آمریکا را محکم نمود.
shariaty
ما فقط آلت دست بوده‌ایم و مهره
mohdiu
اگر آنها می‌خواستند و واقعا خواستار پیشرفت و ترقی ما بودند به ما پا می‌دادند، نه این که بغلمان کنند.
mohdiu
راستی هنگامی که ما نقشه کار خود را نداشته باشیم باید جزو نقشه دیگران مشغول به کار شویم و آن گاه که پرده‌ها بالا می‌روند و حقیقت آشکار می‌شود به جنون و مریضی گرفتار می‌شویم.
mohdiu
راستی هنگامی که ما نقشه کار خود را نداشته باشیم باید جزو نقشه دیگران مشغول به کار شویم
mohdiu
می‌توان گفت که در زمان صفویه غرب به تقویت خود می‌پرداخت، اما در زمان قاجاریه از لاک خود بیرون آمده بود و به تضعیف و تجزیه قدرت‌های مشرق فکر می‌کرد و برای این تجزیه از هر پیش آمدی بهره می‌گرفت، حتی از انقلاب‌ها و اصلاح‌هایی که در ایران و عثمانی به عمل می‌آمد استفاده‌ها می‌کرد.
mohdiu
نمی‌توان با پای بیگانه به مقصد رسید. نمی‌توان با چراغ همسایه راه رفت، بویژه قدرت‌هایی که در هر لحظه مصالح آنها و منافع آنها جا عوض می‌کند و همیشه در نوسان است.
mohdiu
در واقع شاه و مصدق هر دو مهره‌ای بودند که بایست جای پای آمریکا را به ایران باز کنند. یکی نفوذ انگلیسی‌ها را قطع کرد، در حالی که کمونیست‌ها را بال داد و دیگری نفوذ کمونیست‌ها را قطع کرد و جای پای آمریکا را محکم نمود.
fz
بریتانیا به خاطر اینکه نفوذ شوروی را در ایران کاهش دهد و بر ایران مسلط شود ناچار بود که سلطنت را از خاندان قاجار بیرون بیاورد؛ چون آنها به خاطر تمایل به استبداد می‌توانستند به شوروی متمایل شوند و از بریتانیا فاصله بگیرند.
fz

حجم

۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان