بریدههایی از کتاب نگاهی به تاریخ معاصر ایران
۳٫۹
(۳۲)
این یک حقیقت است که هر جامعه از دو اقلیت و یک اکثریت تشکیل میشود: یک اقلیت هستند که زود گند میگیرند و فاسد میشوند و سپس گند را در خود نگه نمیدارند بلکه توسعه میدهند و انتشار میدهند یک اقلیت هم زود ساخته میشوند و سپس در خود حبس نمیشوند و در خود نمیریزند، بلکه به سازندگی میپردازند. اکثریت جامعه تحت نفوذ یکی از این دو اقلیت هست.
shariaty
نمیتوان با پای بیگانه به مقصد رسید. نمیتوان با چراغ همسایه راه رفت، بویژه قدرتهایی که در هر لحظه مصالح آنها و منافع آنها جا عوض میکند و همیشه در نوسان است.
shariaty
و این قرآن است که میگوید: «لاتَرْکنُوا الَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النّار»؛ بر ستمگرها تکیه نکنید که آتش میگیرید و میگوید از غیر خود تکیه گاهی نگیرید؛ «لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکم.»
raza
جهاد آنها در جامعههای فقیر و خفقان زده است و جهاد شما حتی در جامعههای مرفه و آزاد، حتی در چین و سوئد ادامه دارد، پس اگر شما از آنها که با هدف پستتر و جهاد محدودتر همراهند، اطاعت کنید شما به گذشتهها و به جاهلیتها بازگشتهاید و گرفتار ضد انقلاب و ارتجاع شدهاید و در نتیجه باید به یک انقلاب دیگر دست بزنید، در حالی که خسارت دیدهاید.
raza
باید بکوشیم کشوری مستقل از هر جهت باشیم تا بتوانیم در برابر قدرتها موضعگیری کنیم.
mohdiu
تجمل و مد پرستی به وسیله هنرپیشههای سینما و شومنهای تلویزیون، مذهب روز شد و در این مرحله بود که سینما پیامبر و مبلغ اقتصاد و مصرف شد تا حدی که عالیترین فیلم چارلی چاپلین چیزی جز تبلیغ برای مصرف نیست و تا حدی که لباس بازیگران و فوتبالیستها و حتی شناگران آمریکایی در المپیک مونیخ در سال ۵۳ چیزی جز همین تبلیغ نیست.
mohdiu
آخر مگر این آفریقاییها بندههای مسیح نیستند و مگر اینها آدم نیستند آخر تا کی آفتاب بخورند و سیاه و بد ریخت بشوند؟! نه! این صلاح نیست. این از انسانیت به دور است. باید اینها متمدن شوند و مسیحی شوند و لااقل هنگام مراسم مذهبی لباس به تن کنند و از پارچههای باد کرده کارخانههای انگلستان و آمستردام مصرف نمایند.
mohdiu
این نوشته بیشتر به دنبال آن است که معیارهایی را برای نقادی عملکردها در طول تاریخ ارایه کند همانطور که میتوانیم این نوشته را روش نقد رهبران تاریخ معاصر ایران بدانیم.
با این معیار که «ما باید حق را از حق و برای حق بخواهیم و اینقدر بیدار باشیم که حق ما طعمه باطل نگردد و قدرتهای استعماری از آن تغذیه نکنند»
mohdiu
چه کند مفلوکی که خودش از چشمههای خودش غافل مانده و از عطش به لهله افتاده و زبانش از کام بیرون زده و رمق از دست و پایش رفته و چوب جنگ خورده و لحاف ملا نصر الدین شده، چه کند این مفلوک؟
(!_!) hana🌱
او در حالی که با پای انگلیسیها این همه راه آمده بود میخواست یک مرتبه و از روی غرور آریایی، بدون توجه، این پا را کنار بگذارد و با ارتشی که انگلیسیها تنظیمش کرده بودند و از عوامل روسی تصفیهاش نموده بودند و از عوامل خود سرشارش کرده بودند با این چنین ارتشی میخواست در برابر آنها بایستد.
fz
در این مرحله استعماری است که باید به خاطر مصرف، اقتصاد کشورها یک پا بشود. کوبا شکر، مصر کنف، استرالیا پشم و ایران و سعودی نفت تولید کنند، اما سایر نیازها باید از خارج وارد شود تا اقتصاد آنها راکد نماند.
Zahra Shahidi
ایران در زمان رضاشاه همان بود که بریتانیا میخواست.
ایران همانقدر رشد کرده بود که منافع انگلیسیها را نگهداری نماید.
Zahra Shahidi
برای مبارزه به نیرو و مهمات احتیاج داریم و باید این را خود تهیه کنیم و خود بدست بیاوریم نه این که بر دشمن و از دشمن.
و برای این مهم به دانشمندان و به صنعت پیشرفته و به اقتصاد نیرومند و به ارتباط و اطلاعات و جاسوسی عمیق نیازمندیم.
و امیرکبیر تنها کسی بود که در ایران به این همه روی آورد. پیش از هر چیز مردم را به حکومت مرکزی خوشبین کرد و امنیت را برقرار نمود و در نتیجه ثروتهای انبار شده رو آمد و با تشویق امیرکبیر کارخانهها به جریان افتاد و صنعت پیشرفت نمود و برای تربیت دانشمندان دارالفنون با استادان اطریشی شروع به کار کرد.
Zahra Shahidi
در یک چنین موقعیت متضادی ایران به خوبی میتوانست بهترین نتیجهها را بدست بیاورد و میتوانست به وسیله هر یک از این رقیبها دیگری را بکوبد به شرطی که بتواند اختلاف را از ایران بیرون بیندازد و لحاف ملانصرالدین را در جای دیگر وسط بیاورد. امیر کبیر رهبری بود که به این مسأله پی برد و به نتیجههایی هم رسید و با زد و بندی که با کشورهای بیطرف کرد و با تصفیهای که در داخل ایران شروع نمود و دستگاه جاسوسی عظیمی که به راه انداخت توانست رهبری اوضاع را بدست بگیرد و ابتکار عمل را داشته باشد و آنها را به جریان بیندازد.
Zahra Shahidi
و همین مسأله باید برای ما یک درس باشد که ما حق را از حق و برای حق بخواهیم و اینقدر بیدار باشیم که حق ما طعمه باطل نگردد و قدرتهای استعماری از آن تغذیه نکنند؛ چون هنگامی که باطل از حق تغذیه کند به نیروی عظیمی دست مییابد. شکستهایی که تا به حال نصیب گردیده اکثراً به خاطر فراموش کردن همین درس بوده است.
Zahra Shahidi
باز همان طور که نوشتم، نمیتوان با احساسات کار کرد و یک مرتبه از قدرتها جدا شد، باید به قدرت رسید تا قدرتها را رها کرد و آن هم نه یک قدرت مصرف کننده، بلکه یک قدرت پا بر جا و مستقل. ما باید برای چنین استقلالی از امروز نقشه بکشیم و مغز تهیه کنیم و برنامه بریزیم تا به قدرتی بالاتر از نیروی اتمی دست بیابیم، که گفتهاند اگر گرگ نباشی گرگها تو را خوردهاند.
Arsalan.kh
همان طور که نوشتم هیچ حکومت مستقلی نمیتواند با پای بیگانه به مقصد برسد خواه این حکومت کمونیستی باشد و یا ضد کمونیستی، اسلامی باشد و یا ضد اسلامی، اگر بخواهند آلت دست نباشند باید خود دستی باشند و ابتکار عمل را در دست خود داشته باشد.
این پیمانهای همکاری هیچ قابل اعتماد نیستند؛ چون هنگامی که منافع جای عوض میکنند پیمانها جایگاهی نخواهند داشت و پا در هوا خواهند ماند. در موقعیتهای جدیدتر، پیمانها به صورت دیگر در خواهند آمد.
Arsalan.kh
به گفته ملک المتکلمین «تا خر، خر است از آن بار میکشند و بر پشتش مینشینند» و چرا که ننشینند؟! ارمغان استعمار در گذشته این سه چیز بود: جهل، جنگ، فقر. و این سه یک نوع بیشخصیتی مثلثی را میساختند؛ که افراد استعمار شده و غرب زده بار میآمدند و چشم به دست دزد استعمارگر بودند و حتی عاشق او و حتی معتقد به بزرگی و مهربانی و دلسوزی او.
Arsalan.kh
نیازهای حکومتی چند رشته میشود:
۱- نیاز به حاکم و رهبر و مدیریت
۲- نیاز به طرح و برنامهریزی
۳- نیازها به نفرات، افراد و مغزها
۴- نیاز به نیرو و اسلحه.
Arsalan.kh
با پای بیگانه نمیتوان به مقصد رسید؛
Arsalan.kh
حجم
۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان