بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عکاسی بالون‌سواری عشق و اندوه | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب عکاسی بالون‌سواری عشق و اندوه اثر جولین بارنز

بریده‌هایی از کتاب عکاسی بالون‌سواری عشق و اندوه

نویسنده:جولین بارنز
انتشارات:نشر گمان
امتیاز:
۳.۸از ۴۹ رأی
۳٫۸
(۴۹)
ما داشتیم به سیارهٔ خودمان نگاه می‌کردیم؛ جایی که تکامل یافته بودیم. زمین ما در مقایسه با سطح ناهموار، نخراشیده، نتراشیده، درب‌وداغون و حتا حوصله‌سربرِ ماه، کاملاً رنگی و قشنگ و لطیف بود. گمانم چیزی که همهٔ ما را تحت تأثیر قرار داد این بود که ما ۳۸۰, ۰۰۰ کیلومتر آمده بودیم که ماه را ببینیم و حالا می‌دیدیم این زمین است که واقعاً ارزش تماشا دارد.
منصوره صادقی
ما داشتیم به سیارهٔ خودمان نگاه می‌کردیم؛ جایی که تکامل یافته بودیم. زمین ما در مقایسه با سطح ناهموار، نخراشیده، نتراشیده، درب‌وداغون و حتا حوصله‌سربرِ ماه، کاملاً رنگی و قشنگ و لطیف بود. گمانم چیزی که همهٔ ما را تحت تأثیر قرار داد این بود که ما ۳۸۰, ۰۰۰ کیلومتر آمده بودیم که ماه را ببینیم و حالا می‌دیدیم این زمین است که واقعاً ارزش تماشا دارد.
منصوره صادقی
محض خاطر آن‌ها که یادشان رفته شاه چقدر به فکر خلق‌الله بود باید متذکر شویم که بعد پرواز اولین بالونی که دستور داد تا «محض تماشای عام» بر فراز تهران بلند شود در دفترش نوشت: هیچ‌وقت همچه تماشا مردم نکرده بودند.
rezai milad
«علاج بی‌کسی تنهایی است.» در حالی که پیتر گریمز (که الگویی کامل نیست) می‌خواند: «تنها زندگی می‌کنم. عادت خودش پا می‌گیرد.» تعادلی در این کلمات هست، یک هماهنگیِ تسلابخش.
Mohanna
اندوه تصویرِ نگاتیوِ عشق است؛ و اگر انبوهیدنِ عشق در سالیان ممکن است، چرا اندوه نتواند تلنبار شود؟
rezai milad
این می‌شود که سال اول‌اش شبیه تصویر نگاتیو سالی می‌شود که داشته‌اید. به جای این‌که با مناسبت‌ها زینت شده باشد با نامناسبت‌ها تزیین شده است: کریسمس، تولدتان، تولد او، سالگرد اولین دیدارتان، سالگرد ازدواج‌تان. حالا روی این‌ها را سالگردهای جدیدی می‌پوشاند: روزی که وحشت از راه رسید، روزی که او افتاد، روزی که رفت بیمارستان، روزی که از بیمارستان آمد بیرون، روزی که مُرد، روزی که دفن شد.
rezai milad
پس از جنگِ أَبُوطُلَیحْ «توده‌ای بزرگ از کشتگانِ عرب، بنا به ضرورت، دفن‌نشده» به جا مانده بود. با این حال جسدها به دقت وارسی شده بودند. هر کدام‌شان حرزی از چرم به بازو بسته داشت مزین به دعایی از رهبرشان، مهدی، که به سربازانش وعده داده بود می‌تواند گلوله‌های بریتانیایی‌ها را به آب بدل کند. عشق حسی شبیه ایمان و شکست‌ناپذیری به ما می‌دهد. و بعضی وقت‌ها، شاید هم همیشه، جواب می‌دهد. ما از گلوله‌ها جاخالی می‌دهیم، درست همان‌طور که سارا ادعا می‌کرد بین قطره‌های باران جاخالی می‌دهد. اما همیشه سروکلهٔ ضربهٔ ناگهانیِ نیزه‌ای در گردن پیدا می‌شود. چرا که هر داستان عاشقانه، بالقوه، داستانِ اندوه نیز هست.
rezai milad
در عنفوان زندگی، جهان به شکل سردستی به دو دسته تقسیم می‌شود: آن‌هایی که لذت تن دیگری را چشیده‌اند، و آن‌ها که هنوز نه. بعدش تقسیم می‌شود به آن‌ها که عشق را شناخته‌اند و آن‌ها که هنوز نه. و باز بعدش ـ‌اقل‌کم اگر خوش‌شانس باشیم (یا از جهاتی هم بدشانس) ــــ جهان به دو دسته تقسیم می‌شود: آن‌ها که بارِ اندوهی را به دوش می‌کشند و آن‌ها که هنوز نه. این تقسیمات، بی‌چون‌وچرا هستند؛ همچون نوار حارّه‌ایِ زمین که از آن گذر می‌کنیم.
rezai milad
اما اگر روراستی و رودررو بر یک سطح بودن (۳۹) آدم را از درد محافظت نکند پس شاید همان بهتر بود که آدم آن بالا بین ابرها باشد
rezai milad
عشقْ نقطه‌تلاقیِ حقیقتِ عکاسی با جادوی بالون‌سواری است. اگر سقوطْ سویهٔ حقیقیِ بالون‌سواری باشد، اندوه هم سویهٔ حقیقیِ عشق است. در فصل سوم کتاب، در شرح اندوه، کذبِ تاریخیِ عکس را هم آشکار می‌کند: می‌نویسد گاهِ سقوطِ عشق یا اندوه، «دیگر مطمئن نیستیم به عکاسی اعتماد داشته باشیم آن‌جور که روزگاری. آن عکس‌های قدیمیِ آشنا، مالِ آن وقت‌ها که شادتر بودیم، دیگر کم‌تر اصیل به نظر می‌آیند؛ بیش‌تر شبیه عکس‌هایی از عکس‌هایند تا شبیه عکس‌هایی از خود زندگی.» عکس دروغی‌ست در برابر زمان. درست مثل عشق که همیشه کسی درِ گوشَت به دروغ همهٔ جملات بدون قیدش را بی‌قیدوبند می‌کند: «برای همیشه»؛ قید همیشه. عشق ابدیت است؛ درست مثل عکاسی، بدونِ زمان. و «خوش‌بختی در پناهِ عشق» چیزی نیست جز فراموشیِ زمان. زمان چیست به‌جز احساس ما از زمان؟
کاربر ۷۲۴۹۰۲

حجم

۲۸۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۲۸۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان