بریدههایی از کتاب عکاسی بالونسواری عشق و اندوه
۳٫۸
(۵۲)
یک اندوه هیچ کمکی به درک سایرِ اندوهان نمیکند.
اندوه نیز همچون مرگ، پیشپاافتاده و بیهمتاست. پس چه قیاس مبتذلی. وقتی مدل ماشینتان را عوض میکنید یکهو میبینید چقدر ماشینهایی عین مدل شما توی خیابان هستند. قبلاً هیچوقت اینجور به چشم شما نمیآمدند. وقتی بیوه میشوید یکهو میبینید هرچه زن و مرد بیوه هست میآیند سراغ شما. قبل از این تقریباً نامرئی بودند و برای سایر رانندهها ـبرای بیوهنشدههاــــ همچنان نامرئی باقی میمانند.
پویا پانا
جهان به دو دسته تقسیم میشود: آنها که بارِ اندوهی را به دوش میکشند و آنها که هنوز نه. این تقسیمات، بیچونوچرا هستند؛
پویا پانا
اندوه تصویرِ نگاتیوِ عشق است؛ و اگر انبوهیدنِ عشق در سالیان ممکن است، چرا اندوه نتواند تلنبار شود؟
AmirHossein
این واقعیت که کسی مُرده است شاید به این معنا باشد که دیگر او زنده نیست، اما به این معنا نیست که او وجود ندارد.
Yalda
در آغاز، پرندهها پرواز میکردند و خداوند بود که پرندهها را آفریده بود. فرشتگان پرواز میکردند و خداوند بود که فرشتگان را آفریده بود. مردان و زنان پاهای دراز داشتند و پشتهای بیبال، و خداوند لابد آنها را از روی قصدی آنطور آفریده بود. کلنجار رفتن با پرواز دخالت در کار خدا بود. آخرش هم معلوم شد مبارزهایست طولانی پُر از قصههای عبرتآموز.
A oldman
اندوه تصویرِ نگاتیوِ عشق است؛ و اگر انبوهیدنِ عشق در سالیان ممکن است، چرا اندوه نتواند تلنبار شود؟
Toktam
دو تا آدم را که تا حالا کنار هم قرار نگرفتهاند، کنار هم میگذارید و دنیا تغییر میکند بعضی وقتها؛ بعضی وقتها هم هیچ. ممکن است آتش بگیرند و بسوزند و زمین بیفتند، یا اینکه عشق زمینشان بزند و در آتشِ عشقِ هم بسوزند. اما بعضی وقتها این وسط یک چیزِ تازه درست میشود و بعد دیگر دنیا عوض شده است. در آن شوق آغازین، در آن شور طوفانیِ برخاستن، آن دو با هم، بهتر از هر کدام بهتنهایی هستند. آنها، با هم، دورترها را میبینند و روشنتر میبینند.
ققنوس خاکستری
ارتفاعْ «همهچیز را به تناسب ابعادش کوچک میکند و به حقیقت فرومیکاهد.» غم و غصهها، پشیمانی و نفرت، همه غریبه میشوند: «چه آسان بیتفاوتی، حقارت و غفلت از بین میروند... و بخشایش جاری میشود.»
کاربر vahideh
سرلشکر اَندرس بعدها به یاد میآورد:
گمانم این «طلوع زمین» بود که همهٔ ما را عمیقاً متأثر کرد... ما داشتیم به سیارهٔ خودمان نگاه میکردیم؛ جایی که تکامل یافته بودیم. زمین ما در مقایسه با سطح ناهموار، نخراشیده، نتراشیده، دربوداغون و حتا حوصلهسربرِ ماه، کاملاً رنگی و قشنگ و لطیف بود. گمانم چیزی که همهٔ ما را تحت تأثیر قرار داد این بود که ما ۳۸۰, ۰۰۰ کیلومتر آمده بودیم که ماه را ببینیم و حالا میدیدیم این زمین است که واقعاً ارزش تماشا دارد.
آن زمان عکسهای اَندرس همانقدر که زیبا بودند مایهٔ تشویش هم بودند؛ و تا امروز هم همینطورند. اینکه به خودمان از دور نگاه کنیم، اینکه آنچه سوبژکتیو است بهناگاه ابژکتیو شود، این به ما شوکی روانی میدهد.
fatemeHs
من اُستادم برای مردن، من اُستادم که نفهمند چه چیز مرا خُرد کرده است؛
ققنوس خاکستری
آن عکسها که از مدار ماه گرفته شد و در آنها سیارهٔ ما کمابیش تقریباً مثل هر سیارهٔ دیگر بود (البته نه به چشمِ فضانورد): ساکت، چرخان، زیبا، مُرده، بیربط. نکند خدا ما را اینطور میدیده و برای همین هم هست که غایب شده؟!
منصوره صادقی
ما داشتیم به سیارهٔ خودمان نگاه میکردیم؛ جایی که تکامل یافته بودیم. زمین ما در مقایسه با سطح ناهموار، نخراشیده، نتراشیده، دربوداغون و حتا حوصلهسربرِ ماه، کاملاً رنگی و قشنگ و لطیف بود. گمانم چیزی که همهٔ ما را تحت تأثیر قرار داد این بود که ما ۳۸۰, ۰۰۰ کیلومتر آمده بودیم که ماه را ببینیم و حالا میدیدیم این زمین است که واقعاً ارزش تماشا دارد.
منصوره صادقی
محض خاطر آنها که یادشان رفته شاه چقدر به فکر خلقالله بود باید متذکر شویم که بعد پرواز اولین بالونی که دستور داد تا «محض تماشای عام» بر فراز تهران بلند شود در دفترش نوشت:
هیچوقت همچه تماشا مردم نکرده بودند.
rezai milad
رنج به خاطره طعم میدهد؛ رنج گواهیِ عشق است. «اگر مهم نمیبود، اهمیتی هم نمیداشت.»
rezai milad
ماریان مور چنین توصیه میکند: «علاج بیکسی تنهایی است.»
rezai milad
کلمهای آلمانی هست، Sehnsucht، که معادل انگلیسی ندارد؛ یعنی «اشتیاق چیزی را داشتن». دلالتهای رمانتیک و اسطورهای دارد.
سی. اِس. لوئیس (۶۴) چنین تعریفش میکند: «اشتیاقی سیریناپذیر» در قلب انسان برای «آنچه نمیدانیم چیست». انگار زبان آلمانی میتواند مشخصناشدنی را مشخص کند.
rezai milad
«علاج بیکسی تنهایی است.» در حالی که پیتر گریمز (که الگویی کامل نیست) میخواند: «تنها زندگی میکنم. عادت خودش پا میگیرد.» تعادلی در این کلمات هست، یک هماهنگیِ تسلابخش.
Mohanna
این واقعیت که کسی مُرده است شاید به این معنا باشد که دیگر او زنده نیست، اما به این معنا نیست که او وجود ندارد.
rezai milad
این واقعیت که کسی مُرده است شاید به این معنا باشد که دیگر او زنده نیست، اما به این معنا نیست که او وجود ندارد.
rezai milad
اندوه تصویرِ نگاتیوِ عشق است؛ و اگر انبوهیدنِ عشق در سالیان ممکن است، چرا اندوه نتواند تلنبار شود؟
rezai milad
حجم
۲۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۲۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان