بریده‌هایی از کتاب دیوان شهریار

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

محترم دار به جان صحبت یاران قدیم

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران

از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمنده جوانی از این زندگانیم

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را

من دلبخواه خویش نجستم ولی خدا با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش است

بیله بیلمییه هنوزدا اوره گیمده بیر ایتیک وار گؤزوم آختارار همیشه نه یاماندی بو ایتیکلر

دور از تو ماه من همه غم ها به یکطرف

بدین سیمای آرامم درون دریای طوفانیست

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

جهانیان همه سرگرم نوبهارانند بیا که لاله رخان لاله ها به دامنها چو گل شکفته به دامان کوهسارانند نوای مرغ حزینی چو من چه خواهد بود که بلبلان تو در هر چمن هزارانند پیاده را چه به چوگان عشق و گوی مراد که مات عرصه حسن تو شهسوارنند تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی بار پیری شکند پشت شکیبائی را

وای ازین مرغ عاشق زخمی

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

خدای شکر که این عمر جاودانی نیست

طبعی بیر سئوگیلی بولبول کی، اوخور گول بوداغیندا ساری سونبول قوجاغیندا