بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان شهریار | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیوان شهریار

بریده‌هایی از کتاب دیوان شهریار

انتشارات:طاقچه
امتیاز:
۴.۶از ۷۶۸ رأی
۴٫۶
(۷۶۸)
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
اِیْ اِچْ|
تنگ مپسند دلی را که در او جاداری
اِیْ اِچْ|
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
بیسیمچی
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آئی که نیستم در آستان مرگ که زندان زندگیست تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
_SOMEONE_
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی کاهش جان تو من دارم و من می دانم که تو از دوری خورشید چها می بینی
سڪوت..
تو به جانستی و این جمع جهانگردانند
اِیْ اِچْ|
نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است گوئی از چشم نظرباز تو بی پروانیست
B-vafa
آنجاکه به عشاق دهی درد محبت دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست
badkarma:)
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
i_ihash
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود
ᶜʳᶻ
اشک‌ریزان هوس دامن مادر کردم
سرو
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
سپهر
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
àmir
‫بگذشت و رفت و گم شد و نابود ، بی گزاف‬ ‫گئچدی ، گئتدی ، ایتدی ، باتدی ، داغیلدی‬
ᶜʳᶻ
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود
بیسیمچی
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
سعیده بانو🍁
ای پریچهره که آهنگ کلیسا داری سینه مریم و سیمای مسیحا داری
B-vafa
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
ᶜʳᶻ
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
م.برهانی

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان