بریدههایی از کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد هفتم
۴٫۹
(۹۳)
گفتم: «اریکا جایی رو نمیدید. بهخاطر انفجاری که تو خونهٔ اوراین اتفاق افتاد، موقتی کور شده بود. انفجار آشپزخونه.»
«آره جون خودت.»
«راست میگم. بهش فکر کن. تا قبلش که آستینم رو نگرفته بود، درسته؟»
مدت طولانیای ساکت ماندیم. وقتی زویی دوباره به حرف آمد، حالت صدایش دیگر عصبی نبود. «نه.»
«بعدِ اون انفجار به کمکم احتیاج داشت. جایی رو نمیدید.»
«پس چرا چیزی به ما نگفت؟»
«چون اریکاست. نمیخواست با اونهمه بلایی که سرمون اومده بود، بقیه رو نگران کنه. واسه همین فقط به من گفت.»
«به پدر و مادرش هم نگفت؟»
«پدر و مادرش بیشتر از همه هول میکردن. کاترین هرچقدر هم کاردرست باشه، بالاخره اریکا دخترشه.»
باز سکوت کردیم. بعد زویی گفت: «بِن، معذرت میخوام. نفهمیدم...»
گفتم: «عیب نداره. میفهمم چرا ناراحت شدی.»
Zahra
مایک پرسید: «واقعاً؟ اگه اینقدر از تبعیض جنسیتی در دنیای تبهکاری ناراحتی، وقتی خودت از عنوان زنانه استفاده نمیکنی، به نظر من که یعنی بازیچهٔ اون تبعیضها شدی. نمیخوای بقیه بفهمن که یه زن مسئول هدایت قویترین و فاسدترین و تبهکارترین سازمان دنیاست؟»
آقای ای یک لحظه رفت توی فکر. «نکتهٔ خوبی بود. خانم ای صدام کنین.»
پیگیری
بعدش هم متوجه شدم اریکا بفهمینفهمی حسودیاش شد که عکس خودش روی تختهٔ دارت نیست.
پیگیری
روی تختهٔ دارت، عکس من را چسبانده بودند و سهتا دارت صاف توی صورتم فرو رفته بود.
عکس را که دیدم نالهام درآمد.
مایک بهم گفت: «نباید ناراحت باشی. باید افتخار کنی! تو دشمن شمارهٔ یک تبهکارترین سازمان کل دنیایی!»
گفتم: «این اصلاً حالم رو بهتر نمیکنه.»
پیگیری
سگها را رها کردیم. سگی که تفنگم را به سمتش گرفته بودم منتظر نگاهم کرد، انگار دلش میخواست تفنگ را پرت کنم تا بدود آن را برایم بیاورد.
پیگیری
اوراین التماس کرد: «جدی میگم. شما که ازم نمیخواین کار خلاف بکنم، درسته؟ مثلاً نوراد رو هک کنم و موشک هستهای شلیک کنم و از این چیزها؟»
کاترین گفت: «نه.»
پیگیری
عقلشون نمیرسه که زنها هم ممکنه یه مهارتهایی داشته باشن
Ms.red
اشاره کردم: «ولی هکرهای فیلمها همیشه تو چند ثانیه وارد کامپیوتر دشمن میشن.»
اوراین پرسید: «آره خب، تو فیلمها حیوون سخنگو و سفر در زمان هم دارن، مگه نه؟ این هم در همون حد واقعیه.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
چندتا کاغذ یادداشت یاسیرنگ به صفحه نمایشش چسبیده بود و کارهایی را که خانم ای باید انجام میداد، بهش یادآوری میکرد: برای تولد تینا کارت پستال بفرست، فشنگ سفارش بده، بِن ریپلی رو پیدا کن و بکشش.
𝐑𝐎𝐒𝐄
مشتزنی در زندگی واقعی اصلاً بهاندازهٔ مشتزنیهایی که توی فیلمها میبینیم، باحال نیست؛ هی باید روی زمین بغلتی بلکه ضربهٔ کاریای به طرف مقابل بزنی که معمولاً هم به هدف نمیخورد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
حجم
۲۳۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۳۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۶۶,۰۰۰
۳۳,۰۰۰۵۰%
تومان