بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

بریده‌هایی از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۲از ۹۶۷ رأی
۴٫۲
(۹۶۷)
حکومت تحریم‌شده به درستی احساس خطر می‌کند. پس از مردم‌ش می‌خواهد که روبه‌روی تحریم مقاوم باشند و البته متحد. همین اتحاد با کمی کژتابی جای خود را به تک‌صدایی می‌دهد. حال آن‌که مقابله با تحریم، اگر زیرمجموعهٔ منافعِ ملی حساب شود که باید، نیازی به تک‌صدایی و اتحاد نظری ندارد. می‌شود با نظرات مختلف در مقابله با تحریم اتحاد عملی داشت. اقتصاد تحریمی نیاز به روابط زیرزمینی با جهان پیدا می‌کند که حتماً باید غیرشفاف باشند. عدم شفافیت فساد مالی می‌آورد البته.
پارسا
کشور تحریم‌شده ناچار به دام‌چالهٔ تک‌صدایی می‌افتد و تک‌صدایی شروعی‌ست برای دیکتاتوری.
amirhamed
سؤال انسان ایرانی تبدیل شده بود به کارآمدی و ناکارآمدی... یعنی فقط کارآمدی که طبیعتاً یک خواستهٔ پایین‌دستی از مدیریت بود... دیگر برای انسان ایرانی مهم نبود که مثلاً آیا حکم حجاب می‌تواند حکومتی باشد یا نه؟ حجاب اجباری است یا اختیاری؟ مسأله پیشینی بود. مهم این بود که حکومت در خواستهٔ خود، یعنی حجاب اجباری، فارغ از درستی یا نادرستی، ناکارآمد بوده است. این تغییر جنسِ سؤال از «آینده‌نگر» به «نگران» و از آینده‌ساز به مضطرب آشکارکنندهٔ آبستنی است. این انسان ایرانی آبستن تغییراتی است و این تغییرات دوباره سؤالات تازه‌تر خواهد آفرید...
mohan
اگر سؤالات در دههٔ شصت شمسی به افق و آینده برمی‌گشت، دههٔ هفتادِ شمسی هنگامهٔ سؤال اساسیِ حق حکومت بود که به مشروعیت و مقبولیت می‌انجامید. دههٔ هشتاد ادامهٔ همین تفکر به توسعه برگشت و تقدم و تاخر انواعِ توسعه؛ آیا توسعهٔ سیاسی مقدم است بر توسعهٔ اقتصادی یا توسعهٔ فرهنگی بر هر دو... دههٔ نود به گمان من به هیچ رو، هیچ نشانه‌ای از پیش‌رفت در سؤال انسانِ ایرانی دیده نمی‌شد. سؤال انسان ایرانی نگاهی به آینده نداشت. سؤال انسان ایرانی تبدیل شده بود به کارآمدی و ناکارآمدی... یعنی فقط کارآمدی که طبیعتاً یک خواستهٔ پایین‌دستی از مدیریت بود...
mohan
هر گفتهٔ سیاست‌مدار در تابعی ذهنی تبدیل می‌شود به نوعی خروجی که با گفتهٔ اولیه تناسبی ندارد الزاماً...
mohan
خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، تقریباً بهمن! هفت، هشت، نه... نه ماه... مجتبا خجالت را کنار می‌گذارد و به خانم یون می‌گوید: ــ به سلامتی قدم نورسیده دقیقاً کِی می‌رسند؟ یون نمی‌فهمد. با تعجب می‌گوید: ــ قدم نورسیده؟! می‌گویم: ــ بی‌ادبی می‌شود، منظورش این است که چه زمانی ایشان فارغ می‌شود؟ ــ فارغ؟ معناش را نمی‌دانم! فارغ‌التحصیل یعنی؟! درس می‌دهد الان... سیدموسوی دیگر جوش می‌آورد: ــ کی می‌زاید زنِ کیم میونگ چول؟! ــ آهان!! همین‌روزها... همین‌روزها را که می‌گوید سه تایی می‌زنیم زیر خنده. ری و یون با تعجب ما را نگاه می‌کنند... نمی‌دانند که همین روزها دقیقاً می‌شود نه ماه بعد از خوردن غذای شاهانهٔ «اینسام تک‌گوم»!
mohan
ما ده دقیقه‌ای با خبرنگار اسراییلی گپ می‌زنیم
s.latifi
ــ معجزهٔ سیگار... فندک زبانِ بین‌المللی است...
کاربر ۸۶۶۸۳۱
یک‌بار در طولِ سفر از من پرسید که به چه کشورهایی رفته‌ام و برای‌ش مفصل توضیح دادم. به او گفتم که تفاوت‌ها ام‌روز در جاده و اتومبیل و ساخت‌مان نیست. این‌ها دیگر در همه‌جای دنیا دارند شبیه به هم می‌شوند. ام‌روز تفاوت‌ها برمی‌گردد به نحوهٔ زنده‌گیِ آدم‌ها، شادی‌شان، رضایت‌شان از زنده‌گی و... خانم یون در خودش فرو رفته است.
محمدِامین
دم در هتل کوریو بچهٔ خیابان ظفر را می‌بینیم. می‌خندد و به ما می‌گوید: ــ تیغی زدید؟!
حسین(ع) همه جا با ماست
همین که قبول دارند ره‌بران‌شان ابتدا بچه بوده‌اند و بعد مثل باقی قد کشیده‌اند و بزرگ شده‌اند به نظرم یک دست‌آورد انسانی باشد.
محمدِامین
رفتیم موزهٔ جنگ در قسمت هواپیماها من از روی شبکهٔ ای دی اف آن‌جا گوشی را به آنتن وی‌اوآر متصل کردم، چون فضای نظامی بود، آزادی شبکه وجود داشت. نود آزاد بود و دیتا دیسپچینگ کانکت شد. (نمی‌دانم ای دی اف یا اتوماتیک دیرکشن فایندر را چه‌جور به زبان آوردم و باقی خزعبلات را چه‌جور سر هم کردم! اما مسلسل‌وار به اعصاب و روان هم‌سفران شلیک می‌کنم!) از آن موقع سیم‌کارت‌م وصل شده است... نه هیچ‌کدام از اعضای گروه نتوانستند ای
کاربر ۸۶۶۸۳۱
۴۴ و بین طبقات ۳۵ و ۴۰ هم همان اسکای‌واک و پل آسمانی است میان دو برج.
کاربر ۸۶۶۸۳۱
اللری آغمازاسون! واقِعاً اللری آغمازاسون!! از تهِ دل اللری آغمازاسون!!!
کاربر ۸۶۶۸۳۱
آیا آزادی سیاسی وجود دارد؟ نه. اما احساس عدم آزادی هم نیست وقتی هیچ انتخابی در کار نیست...
گلابتون بانو
ما باید خودمان را به آن‌ها عرضه کنیم. آن‌ها شروع‌کنندهٔ رابطه نیستند. یعنی نسبت به غیر، غایب‌ند...
گلابتون بانو
ــ جناب کیم ایل سونگ می‌گویند باید شما برای کشور کار کنید. به ما می‌گویند ایدهٔ جوچه را باید پیش برد... جناب کیم ایل سونگ به شما دارند می‌گویند که باید جوچه را در فضای بین‌المللی مطرح کنید... اشهد انکم ترون مقامی و تسمعون کلامی و تردون سلامی! تا به حال این‌جور با حضور قلب زیارت نکرده بودم!!
MSadra
ترک‌های دیگر هم سر و صدا می‌کنند. به سیدموسوی می‌گویم: ــ صدا را با گوش نمی‌شنوی... صدا را با اعصاب نخاعی می‌شنوی... امواج صدا نه از هوا که از یخ جامد به بدن‌ت می‌رسد... از وسط دو شقه می‌شوی... سر تکان می‌دهد. می‌گویم: ــ این صدای فروپاشی است. در هر جامعه‌ای که گسل باشد، تلاش کن یک پا را این سمت گسل بگذاری و پای دیگر را آن سمت... بعد ورجه ورجه کن... اگر صدایی در ستونِ فقرات‌ت شنیدی، یعنی وحشت... همهٔ ترک‌ها فعال می‌شوند و گسل درست می‌کنند...
erfan erfan
وضعِ دیکتاتوری فردی؟ آن‌چه دیدیم قطعاً با دیکتاتوری‌های صدام و قذافی متفاوت بود. حتا با نیم‌چه دیکتاتوری‌هایی آسیای میانه، تفاوت اساسی داشت. این‌جا آن‌چه می‌بینیم بیش‌تر دیکتاتوریِ حزبی است تا خودکامه‌گیِ فردی. بنابراین یحتمل با تغییرِ کیم جونگ اون هم ساختار حزب تفاوت چندانی نخواهد کرد. این مسأله بسیار مهم است. با تغییر صَدام، بقایای حزب بعث ظرف مدت کوتاهی نابود می‌شود... چندان که انگار هیچ‌زمانی «بود» نبوده است! مگر بعد از سقوط پهلوی دوم، حزب رستاخیز عمری داشت؟ یا بعد از قذافی ناشری کتاب سبز منتشر می‌کرد؟! اما به نظر می‌رسد در کرهٔ شمالی با ساختار حزبی واقعی‌تری مواجه باشیم.
A.moghtada
درجهٔ رضایت سربازان صحبت کند... آیا نظام طبقاتی وجود دارد؟ به احتمالِ بالا؛ از مشاهدات چنین برمی‌آمد. البته نظم فوق‌العاده‌ای وجود داشت و به نظر می‌رسید کسی نسبت به جای‌گاه‌ش سؤالی نداشته باشد. اما روشن بود که سطحِ دست‌رسی به منابع و حتا پوشش به جای‌گاهِ عمودی در حزب وابسته بود.
A.moghtada

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰
۳۰%
تومان