تو ایمانت را به مردم این کشور از دست دادهای، چون افرادی که در رأس قدرت هستند تو را احاطه کرده بودند.
Book
تقصیر مرگ آنها را گردن گروهی از جاسوسان غربی، که به کشور ما نفوذ کردهاند، انداختهاند.
Book
رایسا حدس زد آنها قاتلان حرفهای با مجازاتهایی برای دزدی یا تجاوز هستند، جرمهایی که مجازات بسیار کمتری نسبت به زندانیان سیاسی دوروبرشان، معلمها، پرستاران، دکترها، نویسندگان، و رقاصان محبوس در پی داشت.
Book
رایسا برای جابهجا شدن از زیرزمین لوبیانکا به سمت ایستگاه، با کامیون سیاهی منتقل شد که کلمات میوه و ترهبار روی آن نوشته شده بود. میدانست که این شوخی ظالمانهای از سوی حکومت نیست، بلکه بخشی از تلاشی است که تعداد دستگیرشدهها را پنهان میکرد.
Book
تو پیش از این هم اشتباهی نکردی، ولی آنها میخواستند تو را به جرم خیانت اعدام کنند. کارینکردن هیچ تضمینی نیست و در هر حال بازداشت خواهیم شد
Book
شما از این کشور متنفرید. شما از مردم این کشور متنفرید. چرا این همه انسان را دستگیر میکنید؟
Book
بهزودی مدارک ثبتشدهٔ شما میگوید من جاسوسم. از من امضا و اعتراف میگیرید. مجبورم میکنید اسمهایی را ذکر کنم. افراد بیشتری با امضاها و اعترافات بیشتر دستگیر خواهند شد.
Book
حتی کسانی که این علامت ترس ماشینی را در برداشتند، هیچکس نمیتوانست یقین داشته باشد که سیستمی که از آن محافظت میکنند، روزی آنها را هم نبلعد.
Book
بخشی که زندانیان سیاسی را بهعنوان فردی با فعالیت و هدفی مشخص تعریف میکند:
براندازی، خرابکاری، یا تضعیف قدرت شوروی
Book
لئو ظرفیت دقیق اعدامها را نمیدانست، ولی تعداد بالا بود، بیش از چند صدتا در روز.
Book