بریدههایی از کتاب کودک ۴۴
۴٫۲
(۴۸)
متأسفانه در عصری زندگی میکنیم که بچهها مجبورند تصمیمات آدمبزرگها را بگیرند.
Book
خود را عادت داده بود که احساساتش را جلوِ دیگران بروز ندهد.
Book
ارعاب از انقلاب محافظت میکرد. بدون آن، لنین سقوط کرده بود. بدون آن، استالین سقوط کرده بود.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
- لئو، من راز دیگری دارم. من عاشق تو شدهام.
- من همیشه عاشق تو بودهام.
Book
در این جامعه میلیونها نفر در ترس زندگی میکنند... ترس از حکومت.
Book
- چیزی احمقانهتر از حقیقت وجود ندارد. بهخاطر همین شما این اندازه از آن متنفرید. شما را میرنجاند. بهخاطر همین میتوانم بهسادگی تو را با گفتن اینکه من، آناتولی تاراسوویچ برادسکی، دامپزشکم ناراحت کنم. بیگناهی من تو را میرنجاند، چون آرزو میکنی گناهکار باشم. آرزو میکنی گناهکار باشم، چون تو دستگیرم کردهای.
casper
او را بر اساس افکار درون ذهنش دستگیر کردند.
Book
ارعاب ضروری بود. ارعاب از انقلاب محافظت میکرد. بدون آن، لنین سقوط کرده بود. بدون آن، استالین سقوط کرده بود.
Book
وظیفهٔ بازپرس این بود که تا وقتی افراد مقصر شناخته شوند، دور نام بیگناهان را خط بکشد. اگر گناهکاری پیدا نشد، دور نام همه را خط نکشد.
Smrldo
دیگران بهزودی فراموش میکنند که دلایل تو درست بوده
میس سین
ضربهای بر در که تعیینکننده سرنوشتشان باشد، به لئو و رایسا اجازهٔ شرکت در تدفین حکومتی رهبر کبیرشان داده شد.
لئو و رایسا، که همچنان در خانه بازداشت بودند، همراه با دو نگهبانشان از روی وظیفه به جمعیتی که به سمت میدان سرخ در حرکت بودند، پیوستند. زن و مرد و کودک گریه میکردند، بعضی هم گریهشان غیر قابل کنترل بود. لئو با تعجب فکر میکرد آیا میان این صدها هزار آدمی که در این سوگ مشترک جمع شدهاند کسی هست، که عضوی از خانواده یا دوستی را بهخاطر این مرد که برایش سوگواری میکنند، از دست نداده باشد. جو حاکم آکنده از غمی تحملناپذیر بود، که شاید به بتسازی از این مرد مرده مربوط میشد.
casper
تو ایمانت را به مردم این کشور از دست دادهای، چون افرادی که در رأس قدرت هستند تو را احاطه کرده بودند.
Book
تقصیر مرگ آنها را گردن گروهی از جاسوسان غربی، که به کشور ما نفوذ کردهاند، انداختهاند.
Book
رایسا حدس زد آنها قاتلان حرفهای با مجازاتهایی برای دزدی یا تجاوز هستند، جرمهایی که مجازات بسیار کمتری نسبت به زندانیان سیاسی دوروبرشان، معلمها، پرستاران، دکترها، نویسندگان، و رقاصان محبوس در پی داشت.
Book
رایسا برای جابهجا شدن از زیرزمین لوبیانکا به سمت ایستگاه، با کامیون سیاهی منتقل شد که کلمات میوه و ترهبار روی آن نوشته شده بود. میدانست که این شوخی ظالمانهای از سوی حکومت نیست، بلکه بخشی از تلاشی است که تعداد دستگیرشدهها را پنهان میکرد.
Book
تو پیش از این هم اشتباهی نکردی، ولی آنها میخواستند تو را به جرم خیانت اعدام کنند. کارینکردن هیچ تضمینی نیست و در هر حال بازداشت خواهیم شد
Book
شما از این کشور متنفرید. شما از مردم این کشور متنفرید. چرا این همه انسان را دستگیر میکنید؟
Book
بهزودی مدارک ثبتشدهٔ شما میگوید من جاسوسم. از من امضا و اعتراف میگیرید. مجبورم میکنید اسمهایی را ذکر کنم. افراد بیشتری با امضاها و اعترافات بیشتر دستگیر خواهند شد.
Book
حتی کسانی که این علامت ترس ماشینی را در برداشتند، هیچکس نمیتوانست یقین داشته باشد که سیستمی که از آن محافظت میکنند، روزی آنها را هم نبلعد.
Book
بخشی که زندانیان سیاسی را بهعنوان فردی با فعالیت و هدفی مشخص تعریف میکند:
براندازی، خرابکاری، یا تضعیف قدرت شوروی
Book
حجم
۴۳۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۵۷ صفحه
حجم
۴۳۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۵۷ صفحه
قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۱۱۶,۰۰۰۲۰%
تومان