ساعتهایمان را با هم هماهنگ کردیم و بعد جلوی یک درخت بلوط بزرگ که سر پیچ جادهی منتهی به آسیاب قدیمی قرار داشت، از هم جدا شدیم.
المپیان؟:)
خوبیِ پیامک این است که وقتی دروغ میگویی، کسی متوجه نمیشود.
هانیه
تفنگهای پینتبال بازی پرچم را بگیر را انجام دهیم
المپیان؟:)
«سؤالهای خودتون رو وارد آزمونهای استاندارد میکنید؟ وزارت آموزش و پرورش در جریانه؟»
BookLover
پرسیدم: «چطور اینهمه مدت دستش رو نشده؟»
«زدی به هدف. فقط یه استعداد داره: تظاهر میکنه کارش عالیه. و واقعاً تو این زمینه استاده. بعضی وقتا داستان سرهم میکنه، ولی معمولاً کارای خوب بقیه رو به اسم خودش تموم میکنه.»
المپیان؟:)
روحم خبر نداشت نقشه چیست. بهترین نقشهام این بود که داخل صخرهها پنهان شویم و منتظر بمانیم بقیه همدیگر را بکشند.
المپیان؟:)
وقتی برای اولین بار با بمب فعالی در اتاقی دربسته گیر میافتید، افکار بسیاری به ذهنتان هجوم میآورد این یعنی یکی از دغدغههای اصلیتان این است: تو رو خدا الان دستشوییم نگیره.
- 𝘔𝘪𝘯𝘦𝘳𝘷𝘢
نه، گفتم عملاً غیرممکنه. هیچ چیز کاملاً غیرممکن نیست
- 𝘔𝘪𝘯𝘦𝘳𝘷𝘢
«امان از دست این پدر و مادرا. دهنم رو وا نکنم بهتره.»
- 𝘔𝘪𝘯𝘦𝘳𝘷𝘢
اینکه وسط کلاس ریاضی ناگهان از خواب بپری و متوجه شوی در خواب دربارهی الیزابت پاسترناک حرف زدهای و همه صدایت را شنیدهاند؛
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ