بریدههایی از کتاب مدرسهی جاسوسی؛ جلد اول
۴٫۶
(۳۴۵)
«آمریکا رو دوست داری؟»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«خب... بابات خیلی دربارهی کارهای فوقالعادهای که کرده حرف میزنه... ولی تا حالا با چشم خودم ندیدهم کار فوقالعادهای بکنه. پس شاید استعداد بابات اینه که کاری کنه بقیه فکر کنن آدم فوقالعادیه.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
گفتم: «شاید بمبگذار فقط میخواسته یه کم آتیش بسوزونه. واسه اینکه پیامی، چیزی بفرسته.»
اریکا پرسید: «منفجرکردن چندتا قوطی کنسرو لوبیا چه پیامی داره؟»
«اوم... دیگه بهمون کنسرو لوبیا ندین؟»
𝐑𝐎𝐒𝐄
دلم میخواست بنویسم: «حتماً مایک. یالا بیا فراریم بده. فقط این رو بگم، تیم کوماندو و ماشین فرار یادت نره!»
𝐑𝐎𝐒𝐄
یه روزی از آشنایی با من پشیمون میشی!»
«همین الانش هم پشیمونم.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
داشتن فرستنده در گوش واقعاً اعصابخردکن است. وقتی کسی با شما حرف میزند، یا میگوید بدون اجازهتان یک وسیلهی فنی در سرتان کار گذاشته، واکنش غریزیتان این است که با او حرف بزنید. خیلی خودم را کنترل کردم که جوابش را ندهم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«اَه... نمیشه مثل مرد بجنگی؟»
گفتم: «نه، خیلی ممنون.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
فرق فیلم با زندگی واقعی این است که تفنگ در زندگی واقعی سنگین و هدفگیری با آن واقعاً دشوار است. تازه، هر بار که شلیک میکنی، چنان لگدی میزند که ممکن است بدنت کبود شود. این یعنی هر بار تیراندازی میکنی، باید از نو نشانهگیری کنی. قهرمانهای فیلمها دقیقاً وسط پیشانی دشمن را هدف قرار میدهند، حتی وقتی دشمن در آن سر زمین فوتبال و در جمع گروگانهای بیگناه ایستاده و قهرمان فیلم یکدستی از هلیکوپتر فراری آویزان است.
𝐑𝐎𝐒𝐄
همیشه میتوانی کسی را که به تو احترام میگذارد وادار کنی به جایت فکر کند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
اول صبر کن رقیب رو بکشی، بعد تیکه بنداز!
𝐑𝐎𝐒𝐄
«اون بیعرضهست و شماهایی که فکر میکنین غیر از اینه، از اونم بیعرضهترین.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«دستهای قشنگی داری. میتونی باهاشون آدم بکشی؟»
𝐑𝐎𝐒𝐄
هیچ چیز کاملاً غیرممکن نیست
𝐑𝐎𝐒𝐄
«مقاومت نکن. اگه میتونستیم از سخنرانیهای کرندال سلاح بسازیم، دیگه نیازی نبود نگران دشمن باشیم. میتونستیم اینقدر حوصلهشونو سر ببریم که جونشون به لبشون برسه.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
بهترین راه برای زنده ماندن این است که در درجهی اول درگیر موقعیتهایی نشوی که ممکن است به مرگت منجر شود. این از نظر تئوری منطقی بود، ولی وقتی امکان داشت آدمکشها مرتب به اتاقت سر بزنند، چندان به درد نمیخورد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
‘کسایی، که عرضهی انجامش رو ندارن، درسش رو میدن’
𝐑𝐎𝐒𝐄
واقعاً اینطور به نظر میرسید که آدمکش سعی داشت مرا بکشد. هر چه باشد ویژگی اصلی آدمکشبودن همین بود
𝐑𝐎𝐒𝐄
فرار کردن گزینهای کاملاً منطقی به نظر میرسید. ولی احساس کردم درست نیست با حولهی کسی فرار کنم که به خاطر من به جنگ یک آدمکش رفته است
𝐑𝐎𝐒𝐄
. برای من ادای احمقها رو درنیار!»
«ادا درنمیارم! واقعاً احمقم!»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«پاشو دیگه، بچه.»
روشهای مزخرف بسیاری برای بیدارشدن وجود دارد: اینکه راکونی ساعت چهار صبح سیستم دزدگیر را فعال کند و خواب عمیقت را به هم بزند؛ اینکه وسط کلاس ریاضی ناگهان از خواب بپری و متوجه شوی در خواب دربارهی الیزابت پاسترناک حرف زدهای و همه صدایت را شنیدهاند؛ اینکه پسرعموی کوچکت روی سرت بپرد و تصادفی زانویش را به طحالت بکوبد...
ولی همهی اینها در مقایسه با اینکه آدمکشی لولهی تفنگش را در دماغت فرو کند، سعادتی بیش نیست
𝐑𝐎𝐒𝐄
حجم
۲۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۹۳,۰۰۰
۴۶,۵۰۰۵۰%
تومان