بریدههایی از کتاب اتهام به خود
۳٫۷
(۸۵)
من در موقعی که خواسته میشد بیهدف بروم باهدف رفتم.
حقوقدان
من تف انداختم به زمین در جاهائی که تفانداختن به زمین ناشایست بود. من تف انداختم به زمین در جاهائی که تفانداختن به زمین نقض مقررات بهداشت بود. من تف انداختم به صورت کسانی که تفانداختن به صورتشان توهین علنی به مقدسات بود. من تف انداختم به چیزهائی که تفانداختن به آنها توهینی علنی به بشریت بود. من تف نیانداختم جلوی کسانی که تفانداختن جلوی آنها بنابر افواه خوشیمن بود. من تف نیانداختم جلوی افلیجها، من تف نیانداختم به بازیگرها پیش از رفتنشان به روی صحنه. من تف نیانداختم در تفدانی. من تف انداختم در اتاقهای انتظار. من تف انداختم در باد.
Sajede Aghababaei
من لغت «آرزوکردن» و «ترسیدن» را یاد گرفتم.
sahar
من به خود قبولاندم که متعالیتری وجود ندارد تا ناچار نباشم از او بترسم.
nastaran
من آن چیزی نیستم که بودم. من آن چیزی که میباید میبودم نبودم. من آن چیزی که میباید میشدم نشدم. من آن چیزی را که باید رعایت میکردم نکردم.
فرو
من در هنر از رنج و همدلی با خویش احساس لذت کردم
Fatemeh karimi
من صداقت را با افشای نفس اشتباه گرفتم.
mahii
من توانستم چیزی بخواهم. من توانستم چیزی نخواهم.
من خود را ساختم. من خود را آنطور که هستم ساختم. من خود را تغییر دادم. من کس دیگری شدم. من مسئول سرنوشت خود شدم. من در سرنوشت دیگران سهیم شدم. من سرنوشتی از سرنوشتها شدم. من جهان را درونی خود کردم. من واقف شدم.
mahii
من بهراحتی خود را هدف قرار دادم. من زیادی کُند بودم.
!Hope
من آن چیزی نیستم که بودم. من آن چیزی که میباید میبودم نبودم. من آن چیزی که میباید میشدم نشدم. من آن چیزی را که باید رعایت میکردم نکردم.
سبا
من آن چیزی نیستم که بودم. من آن چیزی که میباید میبودم نبودم. من آن چیزی که میباید میشدم نشدم. من آن چیزی را که باید رعایت میکردم نکردم.
araa
من آن چیزی نیستم که بودم. من آن چیزی که میباید میبودم نبودم. من آن چیزی که میباید میشدم نشدم.
NeginJr
من طوری رفتار کردم که انگار در دنیا تنها هستم. من ثابت کردم که از هنر زندگی بیبهره ام.
NeginJr
من به خود مطمئن نبودم. من برای خود معما شدم.
NeginJr
من از غلط دستوری بیشتر ترسیدم تا از قوانین ابدی.
NeginJr
من با زندگی بازی کردم. من با احساسات بازی کردم. من با خودم بازی کردم.
NeginJr
من تنها کاری که بلد شدم مکیدن بود.
fuzzy
من مجبور شدم مکافات سرنوشتام را پس بدهم. من مجبور شدم مکافات گذشتهام را پس بدهم. من مجبور شدم مکافات گذشته را پس بدهم. من مجبور شدم مکافات زمانهام را پس بدهم.
M€π®§∆N
من جنبش سایهٔ خود را دالِّ بر جنبش زمین تلقی نکردم. من ترس از تاریکی را دالَّ بر هستیام تلقی نکردم. من تمایلام به بیمرگی را دالِّ بر وجود هستی پس از مرگ تلقی نکردم. من نفرت از اندیشیدن به آینده را دالِّ بر عدمزندگی پس از مرگ تلقی نکردم. من فروخفتن رنج را دالِّ بر گذر زمان تلقی نکردم. من عشقام به زندگی را دالِّ بر توقف زمان تلقی نکردم.
کیمیا سماواتی
من هنگامی به نفع مالکیت خصوصی استدلال کردم که استدلالکردن به نفع مالکیت خصوصی موقعنشناسی بود
ali farhadi
حجم
۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۷ صفحه
حجم
۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۷ صفحه
قیمت:
۸,۵۰۰
۴,۲۵۰۵۰%
تومان