بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | صفحه ۹۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۴ رأی
۴٫۰
(۳۱۴)
عشق، یعنی پویشِ نابِ دائمی. به سراغِ خستگانِ روح نمی‌آید. خسته‌دل نباش، محبوبِ خوبِ آذری من!
سلمی
آهسته و خجل می‌گویم: اگر ناهار نخورده‌یی، بنشین! برای شما هم لقمه‌یی هست. تخم‌مرغ پُخته و ماهی تُن هم دارم. نان، به قدر کافی. دختر نشست. کندوی عسل از دیوارهٔ خورشید، جدا شد؛ امّا آن آفتاب که آمد، رونقی نداشت. عسل، بی‌اَدا، سر سفره‌ام نشست. و من، بی‌هوا، دلبسته‌اش شدم.
متینه
تازه‌کارم. نمی‌دانم اینطور خواستن، اسمش عشق است یا چیز دیگر. فقط، سخت می‌خواهمش.
Fatemah Moshref
عاشق، به نان خالی و ظرف پُر از مَحَبّت راضی‌ست.
Fatemah Moshref
عاشق، بهانه نمی‌گیرد. عاشق، نِق نمی‌زند. عاشق، در بابِ زندگی، سخت نمی‌گیرد.
Fatemah Moshref
خداوندِ خدا، پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چراکه می‌دانست انسان، بدون عشق، دردِ روح را ادراک نخواهدکرد، و بدونِ دردِ روح، بخشی از خداوندِ خدا را در خویشتنِ خویش نخواهدداشت.
Fatemah Moshref
«عاشقان، هرگز تنها نخواهندماند».
Fatemah Moshref
عشق، یعنی پویشِ نابِ دائمی.
Fatemah Moshref
در میانِ همهٔ جانورانِ جهان، فقط انسان‌ها اعدام می‌شوند __ به‌وسیلهٔ انسان‌ها. دیگر هیچ جانوری اعدام نمی‌شود، و نمی‌کند.
Fatemah Moshref
سِن، مشکلِ عشق نیست. زمان نمی‌تواند بلورِ اصل را کِدِر کند__ مگر آنکه تو پیوسته برق‌انداختنِ آن را از یاد بُرده‌باشی.
Fatemah Moshref
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
Fatemah Moshref
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
Fatemah Moshref
آن‌وقت‌ها، همسایه به دادِ همسایه می‌رسید امّا صدای همسایه را نمی‌شنید. حتّی زائو، داد نمی‌کشید. اذان می‌گفتند تا همه را خبرکنند و به دُعا وادارند. همسایه باید عِطرِ گل‌هایش به خانهٔ همسایه برود نه قیل‌وقال و صدایش.
مریم محبی
عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
shariaty
«خوشبختیِ فردی، به تعبیری، در انتظارِ بدبختی نشستن است». فقط خوشبختی همگانی‌ست که اضطراب را نفی می‌کند؛ و این، دقیقاً یعنی سیاسی اندیشیدن و سیاسی گام‌برداشتن.
shariaty
یادم می‌آید که نویسنده‌یی گفته‌است: عشق، یک چتر بارانی‌ست برای دو نفر زمانی که حتّی یک قطره باران هم نمی‌بارد. __ پیرمَرد! این جمله از خودِ توست.
shariaty
به‌عنوانِ یک جناحِ اندیشمندِ نگرانِ آینده، تحلیلِ گروهی را رها نمی‌کنیم.
shariaty
مردانِ بزرگ، فقط سردارانِ تاریخ نیستند؛ یعنی سرداران، اغلب‌شان اصلاً بزرگ نیستند. مردانِ بزرگ، فقط اهلِ علم و هنر نیستند. آدم‌های بی‌نام‌ونشانی را می‌شناسم که از تمامِ بزرگانِ جهان بزرگ‌ترند...
shariaty
عجب ناکسانی هستید شما! به‌عادتْ نمی‌گویم مَرد! شما دو نفر واقعاً از آن ناکس‌های دست‌اوّل هستید.
shariaty
اگر هنوز هم عاشقیم، چرا از کنارِ زمانِ عزا، با قدم‌های بلند، رَد نشویم؟ عاشق، جّدی‌ست امّا عبوس نیست.
shariaty

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان