بریدههایی از کتاب یک عاشقانه آرام
۴٫۰
(۳۱۳)
برای شادمانه و پُر زیستن، در عصرِ بیاعتقادیِ روح، در مِه زیستن ضرورت است.
njme
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است.
عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه.
عشقِ به خدا ترکیبیست از ضرورت و حادثه.
حانیه
عشق کو؟ عِطرِ آن شاخههای نرگسِ مرطوب کو؟
__ پی عطرِ بیرنگِ پراکنده در فضا میگردی؟
__ پس میخواهی پی چهچیز بگردم؟ شیشهٔ خالیاش را که آنجا، بالای تاقچهٔ خاطره میبینم؛ گُلِ خشکشدهاش را هم در گلدانِ خاطره؛ امّا مگر قرار ما این نبود که عشق را خاطره نکنیم؟ مگر بر این نکته تفاهم نکردیم که خاطره، ویرانکردنِ حال است، و ویرانکردنِ حال، ازمیانبردنِ تنها بخش کاملاً زنده و پُرخونِ زندگی: عشق.
Tara
__ حالا همهچیز درست میشود؟
__ هیچوقت همهچیز درست نمیشود؛ چون تَوَقّعاتِ ما بیشتر میشود، و تغییر میکند. هیچ قلّهیی آخرین قُلّه نیست. رسیدن، غمانگیز است. «راه، بهتر از منزلگاه است.» برویم بیآنکه به رسیدن بیندیشیم؛ امّا، واقعاً، برویم.
Tara
باید ازیادببریم که مُحتمل است سعادتْ چیزی دور از دسترس باشد؛ چراکه تنها اعتقاد به اینکه سعادت، دور از دسترسِ ماست، سعادت را دور از دسترسِ ما نگه میدارد.
هیچچیز همچون اراده به پرواز، پریدن را آسان نمیکند.
Tara
بسیاری از خُردهحوادث، شبیه بسیاری از خُردهحوادثِ دیگرند، و کتابها مملو از همین خُردهها.
Tara
مصرفکردنِ ذرّهذرّهٔ زندگی، امّا نه مصرفیکردنِ زندگی.
مصرفکردنِ عشق، مهر، ایمان، شور، نیرو، امّا نه دستمالیکردنِ اینها، بیریختکردن و ازشکلانداختنشان.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
زندگی، در معمولیترین شکلش میتواند زیبا باشد. دیگر معجزهیی در کار نیست
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
زندگی، در معمولیترین شکلش میتواند زیبا باشد. دیگر معجزهیی در کار نیست
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
از وطن و مردُمِ وطن میتوان گریخت؛ امّا از چنگِ گندیدگی روحِ خویش، گریختن ممکن نیست
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
از وطن و مردُمِ وطن میتوان گریخت؛ امّا از چنگِ گندیدگی روحِ خویش، گریختن ممکن نیست
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
آنچه ما را اینجا خیلی اذیت میکند، تنهاییست
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
عسل میخندد و میگوید: خوشبختی، همیشه به شکلِ خوشبختی نیست. ما خوشبختیم: شکنجهشدگانِ خوشبخت، و آنها سیهبختند: شکنجهکنندگانِ سیهبخت.
Tara
__ عاشق، عدد نمیفهمد. فقط این را حس میکند که عدد، مثل عشق، در بینهایتِ خُدا جاریست.
عدد، بینهایت است
خدا، بینهایت است
عشق، بینهایت.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
چیزی به نام «بارآوردن» وجودندارد؛ «بارآمدن» وجوددارد، و بارآمدن، محصول اندیشه و ارادهٔ خود توست نه آنچه به تو مُنتقلکردهاند
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
__ عسل! این عشق نیست که نرمنرمک عقب مینشیند؛ این بیکارگیست که پیوسته هجوم میآورد: بیکارگی، کاهلی، بیقیدی، خستگی، بهانهجویی، کهنگی، وقتکُشی، وادادگی، نقزدن، بههمریختن، بیاعتناشدن، به شکلی جبرانناپذیر تخریبکردن و به صورتی خوفآور به عادتِ زیستن تسلیمشدن.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
تو عاشقِ صادق باش و بمان، دنیا را به حالِ خود بگذار!
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
__ بانوی من! بسیاری از نخستینها، تَوَهُّم است؛ نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین نگاه، نخستین کلماتِ عاشقانه...
یاد، عینِ واقعه نیست، تَخَیُّلِ آن است، یا وَهمِ آن.
یاد، فریبِمان میدهد. حتّی عکسها راست نمیگویند. حتّی عکسها.
چیزی بیش از یاد، بیش از عکس، بیش از نامههای عاشقانه، بیش از تمامِ نخستینها عشق را زنده نگه میدارد: جاریکردنِ عشق: سَیَلانِ دائمی آن. در گذشتهها به دنبالِ آن لحظههای نابْگشتن، آشکارا به معنای آن است که آن لحظهها، اینک، وجودندارند.
آتشی که خاکستر شده، عزیز من، آتش نیست __ حتّی اگر داغِ داغ باشد.
برادرت از راه میرسد، شادِ شاد، با یک بغل سرشاخه و هیمهٔ مرطوب.
__ «نگذاریم شُعله بمیرد. فریبِ حرارت را نخوریم. اصل، رقصِ شعلههاست نه گُلهای سرخی زیر قبای خاکستر». عسل! این حرفها را شوهرت یادم داده. باورکنم یا نکنم؟
Tara
عِطرِ نرگس را اگر از مِیدانِ بویشِ عاشقان بیرون ببریم، میدان از عشق خالی خواهدشد
عماد
راهِ حلِّ هر مشکل را زمانی بیابیم که آن مُشکل، واقعاً، رُخ کردهباشد:
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان