بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | صفحه ۷۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۴ رأی
۴٫۰
(۳۱۴)
عسل می‌خندد و می‌گوید: خوشبختی، همیشه به شکلِ خوشبختی نیست. ما خوشبختیم: شکنجه‌شدگانِ خوشبخت، و آنها سیه‌بختند: شکنجه‌کنندگانِ سیه‌بخت.
دلتنگِ ماه
آرام... آرام عسل! فقط مقدارِ فاصله، حدِّ ارتفاع صدا را مُشخّص می‌کند. من و تو، روبه‌روی همیم __ بی‌فاصله.
دلتنگِ ماه
عاشق، جدّی‌ست، امّا عبوس نیست.
دلتنگِ ماه
امّا خورشید، اگر واقعاً خورشید باشد، همهٔ خیره‌چشمانِ بَد نگاه را کور می‌کند__ پدر!
دلتنگِ ماه
چَشمِ آن‌کس که می‌بیند، مُهم نیست پدر؛ روحِ آن‌کس که دیده می‌شود مهم است.
دلتنگِ ماه
عاشق، تَرکِ لبخند نمی‌کند، عسل! لبخند، تذهیبِ زندگی‌ست.
دلتنگِ ماه
می‌گویم: تو هرگز به‌خاطر وطنی که به عادتِ دوست‌داشتنش مُبتلا شده‌یی، به‌جان نخواهی‌جنگید. هرگز به‌خاطر مردمی که به مهرورزیِ به ایشان، عادت‌کرده‌یی، زندگی نخواهی‌داد. نمازی که از روی عادتْ خوانده‌شود، نماز نیست، تکرار یک عادت است: نوعی اعتیاد.
دلتنگِ ماه
عاشق، بهانه نمی‌گیرد. عاشق، نِق نمی‌زند. عاشق، در بابِ زندگی، سخت نمی‌گیرد.
دلتنگِ ماه
خداوندِ خدا، پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چراکه می‌دانست انسان، بدون عشق، دردِ روح را ادراک نخواهدکرد، و بدونِ دردِ روح، بخشی از خداوندِ خدا را در خویشتنِ خویش نخواهدداشت.
دلتنگِ ماه
عشق، یعنی پویشِ نابِ دائمی. به سراغِ خستگانِ روح نمی‌آید. خسته‌دل نباش، محبوبِ خوبِ آذری من!
دلتنگِ ماه
خائنانِ به خاک__ همان‌ها که زمینِ خدا را آلوده می‌کنند__ در مِه، گرچه وَهمی امّا قدری زیبا و تحمّلْ‌پذیر خواهندشد. حتّی شِبه‌روشنفکران، در مِه، به نظر نخواهدرسید که به پُرگویی‌های مُهمَلِ مبتذلِ ابدی خویش مشغولند، و به خیانت. آنها را در مِه، اگر به قدر کفایتْ فشرده باشد، می‌توانیم جنگجویانی اسطوره‌یی مُجسّم کنیم که به‌خاطر آزادی می‌جنگند
حاج رضا
احتیاط باید کرد. همه‌چیز کهنه می‌شود، و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز. بهانه‌ها جای حسّ عاشقانه را خوب می‌گیرند.
honey
حکومت‌هایی که معنی دوست‌داشتن را نمی‌فهمند، نفرت‌انگیزند، و نفرت‌انگیزترین چیزی که خداوندِ خدا رُخصت‌داد تا ابلیس به انسان هدیه کند حکومتی‌ست که عشق را نمی‌فهمد.
honey
نمی‌شود که تو باشی، من عاشقِ تو نباشم
kosar.313.
حوادثِ ناب و زیبا به سروقتِ ما نمی‌آیند. این ما هستیم که باید به جست‌وجوی این حوادث برخیزیم. هیچ قُلّه‌یی، خود را به زیرِ پای هیچ کوهنوردی نمی‌کشد. صعود به قُلّه‌های بلند، سفر به روستاهای پرت‌افتاده، حرکت در کویر، حرکت در اندیشه، و هزاران حرکتِ دیگر... این‌هاست که زندگی را ناب می‌کند؛ و همهٔ این‌ها را از حکومت‌ها، حتّی خوب‌ترین حکومت‌های آرمانی و مُحتَمَل جهان هم نمی‌توان توقّع‌داشت. دست از بهانه‌جویی برداریم. دیگر، هیچ معجزه‌یی در کار نیست.
هدیه خانوم هستم
کمی زیستن در رؤیا به‌خاطرِ انطباق‌دادنِ زندگی با رؤیا، گناه نیست. آنچه اشتباهِ محض است فرورفتن در رؤیاست و بَرنیامدن. در مِهِ مصنوعی غرق‌شدن. قطعِ ارتباط با روزمرّگی‌ها. مِهِ تخیّلی، بیشترین خطرش در این است که انسان در درون آن گُم‌شود و از سکونتگاهِ خود بسیار دور بیفتد. بازناگشتنی. گُم‌گشتهٔ ابدی. هیچ رؤیایی، تخیّلی و عقیده‌یی، اگر نتواند سهمی در ساختِ زندگی انسان داشته‌باشد، چیزی جُز عقیده، خیال، و رؤیای باطل نیست. زهر. مبتذل. نفرت‌انگیز.
هدیه خانوم هستم
عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد. بانوی گُلْ به‌گونه‌انداخته، با لهجهٔ شیرینش گفت: باید تَخیّل‌کنیم که در مِهْ راه می‌رویم؛ در مِهی بسیار فشرده و سپید. تمامِ عُمر در مِه. در کنار هم، من و تو، مِه را می‌پیماییم__ آرام، و به‌زمزمه با هم سخن می‌گوییم.
honey
عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد
honey
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
honey
عاشق، کم است، سخنِ عاشقانه، فراوان.
kosar.313.

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان