بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | صفحه ۳۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۴ رأی
۴٫۰
(۳۱۴)
طبیعت، یک عاشقِ کاملِ واقعی‌ست؛ چراکه هرگز خود را تکرار نمی‌کند. دو پاییزِ همرنگ، دو بهارِ همسان، دو تابستانِ همگون، دو زمستانِ مثلِ هم، هرگز، در تمامِ طولِ حیاتِ انسان پیش‌نیامده‌است.
کاربر ۶۸۲۰۱۵۱
گریه، حجامتِ روح است.
فاطمه دستان
ما دیگران را دیر می‌شناسیم، خودمان را دیرتر.
فاطمه دستان
ما نیز خسته می‌شویم، و خسته‌شدن حقِّ ماست. این که خسته می‌شویم و از نَفَس می‌افتیم و در زانوهای‌مان دردی حس می‌کنیم، مسأله‌یی نیست، مسأله این است که بتوانیم زیرِ درختی، کنارِ جوی آبی، روی تخته‌سنگی، در کنار هم بنشینیم و خستگی از تَن و روح بتکانیم. خسته‌نشدن، خلافِ طبیعت است، همچنان که خسته‌ماندن.
فاطمه دستان
تمامِ عُمر در مِه. در کنار هم، من و تو، مِه را می‌پیماییم__ آرام، و به‌زمزمه با هم سخن می‌گوییم.
کاربر ۸۵۵۰۹۲۰
__ تضادها و تناقُض‌ها را چطور حل کرده‌بود؟ __ تضادّ و تناقضی حس نمی‌کرد. بسیار آسوده و بی‌دغدغه بود. خوب گریه می‌کرد، خوب می‌خندید. __ وقتِ اعدام هم؟ __ با هم که نمی‌شد پسرجان! شنیدیم که بی‌ریا خندیده‌بود و فریاد زده‌بود: من، خوشبخت و عاشق می‌میرم.
teafa
سِن، مشکلِ عشق نیست. زمان نمی‌تواند بلورِ اصل را کِدِر کند__ مگر آنکه تو پیوسته برق‌انداختنِ آن را از یاد بُرده‌باشی.
خانم موریس
ما از زندگی مشترک، مثل یک دستْ لباس استفاده‌کردیم. ما زندگی را، و عشق را، یک دست لباس دانستیم. زمانی که خریدیمش، نو بود و زیبا و مناسب؛ جذّاب و توجّه‌برانگیز؛ خیره‌کننده در هر محفل و میهمانی. آهسته‌آهسته، امّا، کهنه شد، ساییده‌شد، رنگ‌ورویش رفت، از شکل افتاد، مستعمل و بی‌مصرف شد. چرا؟ چرا فرصت‌دادیم که زمان، با عشق، با زندگی، همان‌گونه رفتار کند که با آن پیراهنِ سُرمه‌یی تو کرد __ که من آن‌قدر دوستش داشتم....
کاربر ۶۸۲۰۱۵۱
عشق، یک عکسِ یادگاری نیست؛ و یک مزاحِ شش‌ماهه یا یک‌ساله نیست. واقعیتِ عشق در بقای آن است حقیقتِ عشق در عمقِ آن؛
parto☀️
در میانِ همهٔ جانورانِ جهان، فقط انسان‌ها اعدام می‌شوند __ به‌وسیلهٔ انسان‌ها. دیگر هیچ جانوری اعدام نمی‌شود، و نمی‌کند.
parto☀️
عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
parto☀️
آه... چقدر خوب! در روزمرّگیِ زندگی، هیچ‌چیز شیرین‌تر از تعطیلاتی که به هم می‌چسبند نیست. باید که همیشه تقویم را در دسترس داشته‌باشیم __ به‌خاطر آینده‌یی که به‌زودی حال می‌شود.
فاطمه دستان
برای نَفَسی آسوده‌زیستن، چاره‌یی نیست جُز مِهی فشرده را گِرداگردِ خویش اِنگارکردن؛ مِهی که در درون آن، هرچیز غم‌انگیز، محو و کمرنگ شود.
p.kameli
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
Raha_thranii
دیگر معجزه‌یی در کار نیست. ما باید سرنوشت را وادار کنیم که سنگربه‌سنگر در برابر ایمان ما و اهداف ما و برنامه‌های ما عقب‌بنشیند و سرانجام، فروتنانه، پرچم سفیدش را به اهتزاز درآوَرَد و فریاد برآورد، که: آری... من، عیناً همانم که شما به آن رسیده‌یید.
م.ظ.دهدزی
شعاردادن و شعارها را برنامهٔ کار قراردادن، دوای تمام دردهای ماست. آنها که شعار نمی‌دهند، فقط به‌خاطرِ آن است که می‌ترسند که مجبور شوند پای شعارهایشان بمانند و نسبت به شعارهای خود وظیفه‌مند شوند. شعار نمی‌دهند چون وحشت دارند از این‌که نتوانند به شعارهایشان وفادار بمانند و به همین دلیل هم مسخرهٔ ما مردمِ کوچه و بازار شوند. هر شعارِ اخلاقی، یک تعهّد است نسبت به جهان. بُزدل‌ها و معتادان، جرئت نمی‌کنند هیچ تعهّدی را نسبت به جهان بپذیرند، و به همین علّت هم شعاردهندگان را مورد بی‌حُرمتی قرار می‌دهند.
م.ظ.دهدزی
عشق به میهن و ملّت، ابزاری‌ست برای وصولِ به آزادی، عدالت و صلحی پایدار در سراسر جهان. آنها که عشق به میهن و ملّتِ خود را دستاویزی می‌کنند برای تجاوز به حقوق ملّت‌ها و سرزمین‌های دیگران، دیوانگانی هستند بایستهٔ زنجیرهای گران یا شایستهٔ شفا.
م.ظ.دهدزی
چرا ناامیدان، دوست‌دارند که ناامیدی‌شان را لجوجانه تبلیغ‌کنند؟ چرا سرخوردگان مایلند که سَرخوردگی را یک اصلِ جهانی ازلی __ ابدی قلمداد کنند؟ چرا پوچ‌گرایان، خود را، برای اثباتِ پوچ‌بودنِ جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می‌جنگیم، پاره‌پاره می‌کنند؟
fatima4030dgg
بشنو و یادت باشد که من، موش‌های کتابخانه‌ها را اصلاً دوست نمی‌دارم. تو هرگز به من نگفتی که زیر کوهی از کتاب دست‌وپا می‌زنی؛ وَاِلّا برای زندگی با تو، شرطِ ترکِ اعتیاد می‌گذاشتم. تو زندگی را خوانده‌یی، لَمس‌نکرده‌یی. تو در طول و عرضِ خاکِ مُقدّسِ زندگی راه نرفته‌یی، فقط زندگی را وَرَق‌زده‌یی و بَر زندگی حاشیه نوشته‌یی. جنگلِ تو کاغذی‌ست، تفنگِ تو کاغذی، اعتقاد تو به مردم، اعتقادی کاغذی و پارگی‌پذیر. تو، عطرها را خوانده‌یی، دشت‌ها را خوانده‌یی، نگاهِ مُلتمسِ بچّه‌ها را خوانده‌یی...
fatima4030dgg
مشکل، زندگی را زندگی می‌کند. مشکل، به زندگی، معنی می‌دهد. شیرینیِ زندگی از آنجا سرچشمه می‌گیرد که تو، بر مشکلات، غلبه‌کنی. بدونِ این غلبه، زندگی‌مان خالیِ خالی‌ست. گُل‌ها، حتّی اگر بی‌آب بمانند، احساسِ هیچ مشکلی نمی‌کنند، و به همین دلیل هم گُلِ خوشبخت وجودندارد.
fatima4030dgg

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان