بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | صفحه ۲۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۴ رأی
۴٫۰
(۳۱۴)
انسانِ شهری، عجیب در بیکارگی و بطالت فرورفته‌است: بهانه‌جویی، وِرّاجی، شوخی‌های مُبتذلِ خجالت‌آور، ولگردی‌های بدون عمق، وقت‌کُشی، خواب‌های طولانیِ پیرکننده... و همیشه در انتظارِ حادثه‌یی غریب و دگرگون‌کننده: اگر نه معجزه‌یی، دست‌کم کرامتی... و ناگهان حل‌شدنِ جمیع مشکلات... امّا این نوع برخورد با زندگی، فقط تباه‌کردنِ زندگی‌ست...
Mahsa Sadooghi
هر کس که گفت «من ابداً دلگیر نمی‌شوم» بدان‌که از ارتفاعِ دلگیری سخن می‌گوید.
Mahsa Sadooghi
ما باید سرنوشت را وادار کنیم که سنگربه‌سنگر در برابر ایمان ما و اهداف ما و برنامه‌های ما عقب‌بنشیند و سرانجام، فروتنانه، پرچم سفیدش را به اهتزاز درآوَرَد و فریاد برآورد، که: آری... من، عیناً همانم که شما به آن رسیده‌یید.
Amity
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
Mahsa Sadooghi
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
زبل خان
خداوندِ خدا، پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چراکه می‌دانست انسان، بدون عشق، دردِ روح را ادراک نخواهدکرد، و بدونِ دردِ روح، بخشی از خداوندِ خدا را در خویشتنِ خویش نخواهدداشت.
Komail Khatibizadeh
کودکانِ کم‌سال، قدرتِ انتخاب ندارند. کودک، عاشقِ مادر نیست، محتاجِ مادر است. عشق، احساسی و کلامی کودکانه نیست.
نیلوفر معتبر
رسیدن، غم‌انگیز است. «راه، بهتر از منزلگاه است.» برویم بی‌آنکه به رسیدن بیندیشیم؛
Saeed
هیچ‌وقت همه‌چیز درست نمی‌شود؛ چون تَوَقّعاتِ ما بیشتر می‌شود، و تغییر می‌کند. هیچ قلّه‌یی آخرین قُلّه نیست.
Saeed
چون‌که ما جُز «گفتن»، هیچ‌چیز نیستیم. عشق، نوعی گفتن است و عالی‌ترین نوعِ گفتن. جنگ هم گفتن است. ایمان هم گفتن است. نگاه‌کردن، یک واژهٔ نرم است.
mehdi
و این مِهِ خیالی تو، مثل کابوس است، و از کابوسِ مِه به بارانِ رؤیا نمی‌شود رسید چه رسد به بلورِ شفّافِ واقعیت. وَهْمِ مِه، سراسرِ روزمان را شب خواهدکرد، و در شبِ مِه‌آلود، ستاره‌هایمان را نخواهیم‌دید.
Tisa
عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
افسانه
عشق به اعتبارِ مقدارِ دوامش عشق است نه شدّتِ ظهورش...
افسانه
اگر عشق با حضورِ همین روزمرّگی‌ها عشق بماند، عشق است...
افسانه
دیگر سخن‌گفتنِ عاشقانه، دلیل عشق نیست، آواز عاشقانه خواندن، دلیلِ عاشق‌بودن. در روزگاری که خوب‌ترین و لطیف‌ترین آهنگ‌های عاشقانه را، کسانی، کاملاً حرفه‌یی و عاشقانه می‌نوازند و به‌تکرار هم می‌نوازند، امّا قلب‌هایشان، تهی از هر شکلی از عشق است،
افسانه
وای بر آن روزی که چیزی __ حتّی عشق __ عادت‌مان شود. عادت، همه‌چیز را ویران می‌کند __ از جمله عظمتِ دوست‌داشتن را، تفکّرِ خلّاق را، عاطفهٔ جوشان را.
افسانه
عشق، عادتْ به دوست‌داشتن و سختْ دوست‌داشتنِ دیگری نیست؛ پیوسته نوکردنِ خواستنی‌ست که خود، پیوسته، خواهانِ نوشدن است، و دیگرگون‌شدن. تازگی، ذاتِ عشق است، و طراوت، بافتِ عشق. چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت، و عشق، همچنان، عشق بماند؟
افسانه
مگذار که عشق، به عادتِ دوست‌داشتن تبدیل‌شود! مگذار که حتّی آب‌دادنِ گل‌های باغچه، به عادتِ آبْ‌دادنِ گل‌های باغچه تبدیل‌شود!
افسانه
خاطره، ویران‌کردنِ حال است، و ویران‌کردنِ حال، ازمیان‌بردنِ تنها بخش کاملاً زنده و پُرخونِ زندگی: عشق.
افسانه
زمان نمی‌تواند بلورِ اصل را کِدِر کند__ مگر آنکه تو پیوسته برق‌انداختنِ آن را از یاد بُرده‌باشی.
افسانه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان