بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۴ رأی
۴٫۰
(۳۱۴)
شبی با آسمانی چنین شفّاف، با بوی هزار عطرِ درآمیخته، با این‌همه آواز جیرجیرک‌ها، پای دیوار ساوالان، چرا باید تَن به خفتن سپرد؟ چرا باید که چشم‌ها، راه حضورِ ستارگان، را بست؟ عاشق، شب را به‌خاطر شبْ‌بودنش دوست‌دارد، نه به‌خاطر آنکه می‌توان ندیده‌اش گرفت، خویشتن را در محبسِ اُتاقی محبوس کرد، و به قتل‌عامِ تصویرها و اصواتِ موسیقیایی شبانه مشغول شد. عاشق، خواب‌آلوده نیست، شیفتهٔ بیداری‌ست. عاشق، صدای نسیم شبانه را عبادت می‌کند __ تا ایاز.
فاطمه
دخترک، می‌دَوَد و اَبرِ عطر، از او نمی‌ترسد. فقط خویشتن را کنار می‌کشد و دالان می‌گشاید. دخترک__ که دیگر دخترک هم نبود__ آمد، بی‌پروا، تا بالای سرِ من. دیدم که دختر، بالابلندی‌ست سَروِ شاعرانِ قدیم را شرمساری آموخته. و با چشمانِ سیاهِ سیاه: مخملِ سیاه.
حاج رضا
روزی، غلامرضا تختی، محبوب‌ترین قهرمان میهنِ ما به من گفت: به خودم فرصت نمی‌دهم که گرفتار اندیشیدن به آن لحظه‌یی شوَم که پرچم وطنم، در میان دو پرچم، بالا می‌رود. اگر بخواهم گرفتار این نوع خیالات شوم، از کار و زندگی می‌افتم و دیگر هرگز آن پرچم بالا نخواهدرفت.
Mersana
شوخی می‌کنند، عسل، که می‌گویند قلبِ برخی از پزشکان، از سنگ سخت‌تر است. من اگر به جای سنگ بودم، این بی‌حرمتی به خویش را هرگز تحمّل نمی‌کردم. نرمی سنگ در برابرِ سختی قلبِ منجمدِ بسیاری از پزشکان، نرمی پرِ سینهٔ کاکایی‌هاست در برابر الماس.
Mahsa Sadooghi
من دختران و پسرانِ بسیاری را می‌شناسم که تمامِ هدف‌شان از طرحِ مسألهٔ عشق، رسیدن است. عجب جنجالی به‌پا می‌کنند! عجب درگیر می‌شوند! اعتصابِ غذا. تهدید به خودکُشی. قرص‌های خواب‌آور. تهدید. گریه. سکوت. فریاد... و سرانجام، رسیدن. مُشکلْ امّا از همین لحظه آغاز می‌شود. وقتی هدفْ اینقدر نزدیک باشد __ گرچه کمی هم دور به نظر می‌رسد __ بعد از زمانی که برق‌آسا می‌گذرد، دیگر نمی‌دانند چه باید بکنند __ با اوّلین شُست‌وشوی پرده‌ها؛ لبْ‌پَر شدن بشقاب‌ها؛ بوی کهنگی گرفتنِ جهیز، می‌مانند معطّل. قصدِ بی‌حرمتی به هم را که ندارند. بی‌حرمتی، فرزندِ کهنگی‌ست، فرزندِ تکرار. این را باید می‌دانستند که رسیدن، پلّهٔ اوّلِ مناره‌یی‌ست که بر اوجِ آن، اذانِ عاشقانه می‌گویند. برنامه‌یی برای بعد از وصل. برنامه‌یی برای تداوم بخشیدن به وصل. از وصلِ ممکن و آسانِ تن به وصلِ دشوار و خطیرِ روح.
Mahsa Sadooghi
من دبیر ادبیاتم. __ چه ربطی دارد؟ __ نمی‌شود که کسی ادبیاتِ این آب‌وخاک را خوانده‌باشد و برکنار مانده‌باشد: «که بَرَد به نزدِ شاهان، ز منِ گدا پیامی؟ که به کوی مِی‌فروشان، دوهزار جَم به جامی». من از عاشقانِ ناصرخسرو قبادیانی هستم. __ تو که از عشق، چیزی نمی‌دانستی. __ از عشق به زن، نه عشق به مردمِ سیه‌روزگارِ وطن.
Komail Khatibizadeh
«دو کوزهٔ بی‌جان را هم اگر یک عمر کنار هم بگذاری، گاهی سرهایشان به هم می‌خورد و درد می‌گیرد. مهم این است که هیچ سری نشکند و لب‌پَر نشود». __ هیچ دِلی.
افسانه
دلگیر نشدن، کارِ آسانی نیست. ظرفیت می‌خواهد. هر کس که گفت «من ابداً دلگیر نمی‌شوم» بدان‌که از ارتفاعِ دلگیری سخن می‌گوید.
افسانه
هر جریانی به زمانی محتاج است اِلّا عشق.
افسانه
عاشق، کم است، سخنِ عاشقانه، فراوان.
بِنتُ الهُدیٰ
این مطلقاً بیهوده است که در انتظار آن بنشینیم که حکومت‌ها ابزارهای خوشبختی را در دسترس ما بگذارند. این مطلقاً بیهوده است. وقتْ‌کُشی. گُلِ نِی. انتظاری ویران‌کننده.
sss
عاشق، تکدّی نمی‌کند. عاشق، حقارتِ روح را تَقَبّل نمی‌کند. عاشق، تَن به اعتیاد نمی‌دهد. عاشق، سرشار است از سلامتِ روح، و ایمان. عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
sm
: «درختان، ایستاده می‌میرند»،
flora
من متعلّق به نفرتِ از اسارتم و نفرت از استبداد؛ امّا به باورْداشتن، عادت نمی‌کنم.
flora
نمی‌شود که رِشوه‌گیران را در نقطهٔ وضوح دید و باز عاشق ماند. این‌همه درد و دنائت، عشق را خواهدخورد __ مثل زنگِ آهن که آهن را می‌خورَد.
flora
اعدام؟ چه حرف‌ها! در میانِ همهٔ جانورانِ جهان، فقط انسان‌ها اعدام می‌شوند
melik
نمی‌شود که تو باشی، من عاشقِ تو نباشم
Mary gholami
جای عاشق کجاست؟ در ذرّه‌ذرّهٔ حضور.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
فرش، مظهر صبوریِ ماست؛ صبوری ملّتی که هرگز تسلیم نمی‌شود، و هرگز به بَد، رضا نمی‌دهد. فرش، فقط زیبایی نیست، فلسفهٔ مقاومتِ خاموش و چندهزارسالهٔ یک ملّت است __ همراه با زمزمه‌یی ملایم، که خاموشی را تعریف می‌کند.
کاربر ۱۸۹۶۶۲۸
مگذار که عشق، به عادتِ دوست‌داشتن تبدیل‌شود! مگذار که حتّی آب‌دادنِ گل‌های باغچه، به عادتِ آبْ‌دادنِ گل‌های باغچه تبدیل‌شود! عشق، عادتْ به دوست‌داشتن و سختْ دوست‌داشتنِ دیگری نیست؛ پیوسته نوکردنِ خواستنی‌ست که خود، پیوسته، خواهانِ نوشدن است، و دیگرگون‌شدن.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان