بریدههایی از کتاب تولد در توکیو
۴٫۴
(۱۹۹)
آزادی بین چند مورد محدود انتخاب کنی. ما در این جهان دایرهٔ بینهایت برای انتخابهایمان نداریم. مثلاً ما همیشه در عین اینکه آزادی حرکت داریم، ولی محدود به جاذبه هم هستیم. هیچوقت نمیتوانیم بیشتر از یک حد محدودی از روی زمین به بالا بپریم. حالا شما بگو من اختیار دارم پس میخواهم بدون هیچ وسیلهٔ کمکی از روی زمین بالا بپرم و ابرها را لمس کنم. نمیشود. چون پریدن ما محدود به جاذبه است. مابقی آزادیها و اختیارهای ما هم شبیه همین است.
گل ریحان♡
فکر میکردم چقدر خوشبختند زنهایی که توی کشوری زندگی میکنند که راحت میتوانند حجاب داشته باشند. ولی وقتی به ایران آمدم و دیدم بعضیها همین حجابی را که من برایش اینقدر جنگیدم رعایت نمیکنند دلم خیلی شکست. من هفتسال در آرزوی این بودم به جایی مهاجرت کنم که بتوانم راحت و آزادانه حجاب داشته باشم و حالا که به اینجا آمدهام میبینم زنانی هستند که میخواهند آن را نداشته باشند. خیلی حیفم آمد. یاد آن ضربالمثل معروف ژاپنی افتادم که میگفت: «انسانها دنبال آن چیزی هستند که در دستشان نیست.»
محمدیان
بعد از اینکه خوب دربارهٔ شیعه مطالعه کردم، دلم برای شیعه سوخت. اینکه چقدر مطالب عمیق زیبایی در شیعه هست و هیچکدامشان به مردم دنیا نمیرسد.
محمدیان
ولی اولین چیزی که توجه من را در دفاع مقدس جلب کرد عکس شهدایی بود که قبل از شهادتشان همه شاد و خوشحال بودند.
آر-طاقچه
توی ژاپن خرید لوازم غیرژاپنی کار جِلفی است. حتی قبلترها هم که محصولات ژاپنی اینقدر معروف نبودند هم مردم از محصولات کشور خودشان خرید میکردند.
آر-طاقچه
به محسن گفتم باید دنبال یخچالی ایرانی باشیم. در ژاپن با چشمان خودم دیده بودم که حمایت مردم از تولید کشورمان چقدر به گسترش و رونق اقتصاد کمک کرده بود.
آر-طاقچه
دیگر برایم مهم نیست زندگیام لوکس باشد یا نباشد. میگفتم با همین وسایل دست دوم و ساده هم راحتم.
آر-طاقچه
شرط کرده بودم که مهریه را سر سفرهٔ عقد میخواهم. البته دربارهٔ مهریه سه شرط داشتم: اول اینکه مهریه را از پول خودش تهیه کرده باشد؛ دوم اینکه مهریهام کمتر از مهریهٔ حضرت زهرا (س) باشد و سوم اینکه آن را سر سفرهٔ عقد بهم بدهد
آر-طاقچه
. توی ژاپن اصلاً اینچنین چیزی نداریم. همه سرشان به کار خودشان است. هیچکس برای دیگری دل نمیسوزاند. همه میگویند: به من چه دیگران چهکار میکنند. ولی توی ایران یک اتحاد خاصی هست. همه هوای هم را دارند. این برایم خیلی ارزشمند بود.
آر-طاقچه
یک ویژگی خوبی که داشتند این بود که به هم توجه میکردند. حواسشان به همدیگر بود. شاید بعضیها بگویند اتفاقاً این چیز بدی است. دخالت کردن در کار دیگران است، ولی اگر یکماه در کشوری مثل ژاپن زندگی کنند میفهمند که چقدر چیز خوبی است.
آر-طاقچه
میگویند ما آزادی میخواهیم. نمیخواهیم محدود باشیم. میخواهیم جسممان آزاد باشد و آزادانه لباس بپوشیم. ولی نظر من این است که حجاب در اسلام عین آزادی است. من سبک زندگی بعد از اسلام و قبل از اسلامم خیلی متفاوت است.
آر-طاقچه
چاشنی خیلی از غذاهای ژاپنی، شراب است. غذا با شراب پخته میشود. بعد از پخت غذا هم اصلاً معلوم نیست با شراب پخته شده. برای همین نمیتوانستم از همان غذایی که خانواده میخوردند بخورم.
آر-طاقچه
من که زردپوست بودم آنجا خیلی اذیت شدم. خیلیها مسخرهام میکردند. برای خیلیها جای تعجب داشت که یک زردپوست وارد کلیسای سیاهها شده.
همهٔ اینها ذهنیتم را دربارهٔ امریکا و غرب عوض کرد
آر-طاقچه
بهرغم تمام تبلیغاتی که میگفتند امریکا مهد آزادی و مبارزه با نژادپرستی است، تمام مناسبات سیاهها از سفیدها جدا بود؛ حتی کلیسای آنها. در آن کلیسا حتی یک سفیدپوست هم وجود نداشت.
آر-طاقچه
مردم خاورمیانه مسلمانند و روزی پنجبار نماز میخوانند و گوشت خوک و شراب نمیخورند و میتوانند تا چهار زن همزمان داشته باشند. این را که گفت پسرها به شوخی گفتند: عجب دین خوبی است! برویم مسلمان شویم. و زدند زیر خنده. دخترها هم بهشان گفتند: خجالت بکشید! این چه فکری است دیگر؟ تا آمد بحث بالا بگیرد، معلم بحث را عوض کرد. کل تعریفی که ما از اسلام در دوران تحصیلمان شنیدیم همین بود.
آر-طاقچه
ما یک لباس سنتی داریم به اسم «کیمونو». خیلی پوشیده است. هرکسی آن را میپوشید جایگاه و احترام خاصی داشت. الآن هم با اینکه جامعه به سمت بیحیایی رفته، ولی هرکسی لباسهای پوشیدهتری بپوشد از احترام بیشتری برخوردار است.
آر-طاقچه
تا قبل از غربی شدن مردم ژاپن، بین خانوادههایمان همبستگی اجتماعی و خانوادگیشان زیاد بود. ارتباطات فامیلی زیاد بود. اما بعدها و به مرور که سبک زندگی مردم در شهرهای بزرگ تغییر کرد این ارتباطات کمتر شد.
آر-طاقچه
مدارس ما تا قبل از جنگ جهانی دوم، دختر و پسر از همدیگر جدا بودند. از همان ششسالگی که به مدرسه میرفتند تفکیک جنسیتی بود. اما بعد از جنگ جهانی دوم و تأثیرگذاری فرهنگی غرب روی مردم، سنتهای ما ضعیفتر شد و بخشی از سبک زندگی و اجتماعی مردم تغییر کرد. یکی از آنها هم مختلط شدن مدارس دخترانه و پسرانه بود.
آر-طاقچه
ژاپنیها چندان به فکر کردن و چرا گفتن علاقه ندارند. حتی کمی هم از این کار بدشان میآید. یک اصطلاحی داریم که: «پاشو برو به کارت برس.» یعنی بهجای اینقدر سؤال کردن و چرا چرا کردن بلند شو برو کاری انجام بده.
آر-طاقچه
قبل از شیعه شدنم با دعای «یستشیر» آشنا شده بودم. منتها فکر نکرده بودم راوی این مناجات هم یک فرد خاص است. فقط اولش شوکه شدم. از بس این دعا زیبا بود. از بس در آن معارف الهی وجود داشت. «من شهادت میدهم که تنها تو خدایی، بالابرندهای برای آنچه بر زمین نشاندی نیست. و نه زمین زنندهای هست برای آنچه تو بالا بردهای. و نه عزتبخشی هست برای آنکه تو خوارش کردهای و خوارکنندهای نیست برای انکه تو عزیزش نمودهای...» حس کردم دعای یستشیر، یک دعای معمولی نیست. قرآن نیست، ولی متن معمولی هم نیست. با خودم گفتم حتماً انسان عالمی این دعا را نوشته. بعد از شیعه شدنم فهمیدم این دعا را پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) یاد دادهاند. این دعا را هرکس بخواند فطرتش بیدار میشود.
یاغیش
حجم
۸۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان