بریدههایی از کتاب چین و غرب
۳٫۵
(۲)
چین در چهار دههٔ گذشته توانست ۸۰۰ میلیون نفر را از فقر نجات دهد. چین به جهان مساعدت کرده و اکنون دومین اهدا کنندهٔ بزرگ سازمان ملل متحد است. همچنین، چین بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیایی را با ۹۵ کشور عضو، از جمله بسیاری از کشورهای غربی، اگرچه نه ایالات متحد یا ژاپن، راهاندازی کرده است.
☆Nostalgia☆
چین از سال ۲۰۰۱ به سازمان تجارت جهانی پیوست و تولید ناخالص ملی آن تقریباً ده برابر افزایش یافته است. احتمالاً در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده بزرگترین اقتصاد جهان خواهد بود. بنابراین، تصور میکنم مسئلهای که برای هر دو طرف وجود دارد، مسئلهٔ سازگاری است.
☆Nostalgia☆
بنابراین فکر میکنم تنها کاری که باید انجام دهیم این است که پی ببریم فضای حاکم پس از سال ۱۹۴۵، یعنی نظم بینالمللی لیبرال، یک هدیه و دارایی بزرگ برای دولتهای کوچک و متوسط است و باید با همکاری یکدیگر تا جایی که ممکن است آن را تقویت کنیم، به خوبی میدانیم که قدرتهای بزرگ به روش خودشان سعی بر کاهش [قدرت] آن دارند – بهخصوص، متاسفانه، ایالات متحد؛ و در حقیقت نتیجهٔ کتاب من، آیا غرب آن را از دست داده است؟ این است که بهترین راه که ایالات متحد میتواند چین آینده را محدود کند، استفاده از قوانین سازمان ملل است. آنها تورهایی خواهند بود که از هر چیز دیگر مؤثرترند.
☆Nostalgia☆
کاری که کانادا و سنگاپور باید با یکدیگر انجام دهند، به خاطر منافع مشترکی که داریم، تقویت هر چه بیشتر سازمان ملل است. به یاد میآورم وقتی به عنوان سفیر در سازمان ملل بودم و سعی در تقویت قوانین و معاهدات آن و مواردی از این دست داشتم، متوجه شدم کانادا یکی از قویترین شرکایی است که میتوانیم با آن کار کنیم زیرا کانادا نیز، عمیقاً به [سیاست] چندجانبهگرایی اعتقاد داشت – اگر چه در کمال تعجب مرحلهای را طی کردید که، حقیقتاً از چندجانبهگرایی فاصله گرفتید، و بسیار متحیر شدم زیرا این امر به نفع منافع ملی کانادا نبود. اما خوشحالم دارید به موضعی که قبلاً اتخاذ کردید، باز میگردید.
☆Nostalgia☆
کاری که کانادا و سنگاپور باید با یکدیگر انجام دهند، به خاطر منافع مشترکی که داریم، تقویت هر چه بیشتر سازمان ملل است. به یاد میآورم وقتی به عنوان سفیر در سازمان ملل بودم و سعی در تقویت قوانین و معاهدات آن و مواردی از این دست داشتم، متوجه شدم کانادا یکی از قویترین شرکایی است که میتوانیم با آن کار کنیم زیرا کانادا نیز، عمیقاً به [سیاست] چندجانبهگرایی اعتقاد داشت – اگر چه در کمال تعجب مرحلهای را طی کردید که، حقیقتاً از چندجانبهگرایی فاصله گرفتید، و بسیار متحیر شدم زیرا این امر به نفع منافع ملی کانادا نبود. اما خوشحالم دارید به موضعی که قبلاً اتخاذ کردید، باز میگردید.
☆Nostalgia☆
–بیایید امیدوار باشیم- اما شاید فقط بتوانند در رقابت این دو قدرت بزرگ جهانی زنده بمانند؟ در صورت وجود، نفع ما در این سناریو کجاست؟ یا اگر بخواهیم روراست باشیم، آیا دورهای فوقالعاده دشوار از لحاظ جغرافیای سیاسی برای قدرتهای میانه خواهد بود؟
کیشور محبوبانی: به نظرم نخستین چیزی که باید به خاطر بسپاریم، حکمت نهفته در یک ضربالمثل قدیمی سریلانکایی است که میگوید: "هنگامیکه فیلها میجنگند، علفها رنج میبرند؛ و وقتی که فیلها عشق میورزند، باز هم علفها رنج میبرند." پس چه قدرتهای جهانی نبرد کنند چه عشقبازی کنند، ما به دردسر خواهیم افتاد.
در درجهٔ اول مهم است که بدانیم چه نوع محیطی برای مهار این قدرتهای بزرگ بهترین محیط است؛ و خوشبختانه، اینجاست که نظم بینالمللی لیبرال برای ما بسیار مهم است. سازمان ملل قوانین گوناگونی ایجاد کرده است که به نوعی مانند تورهایی، این ابرقدرتها را محدود میکند.
☆Nostalgia☆
کار سخت و طاقتفرسایی است. این به نوعی حکمرانی نیاز دارد که کاملاً از بالا به پایین نیست؛ مستلزم درک آنچه مردم میتوانند بپذیرند، یا نمیپذیرند و غیره و غیره است.
چون اگر ۱.۴ میلیارد نفر تصمیم بگیرند که قیام کنند، هیچ دولتی نمیتواند آنها را متوقف کند؛ پس پویایی نظام سیاسی چین در حال انجام است؛ و برخی از ما که آن بیرون زندگی میکنیم نباید تصور کنیم بهتر از خود چینیها میدانیم که صلاح آنها چیست.
☆Nostalgia☆
حال سؤال این است: چطور کشوری مانند ایالات متحد آمریکا که ۳۰۰ میلیون و اندی جمعیت دارد –یعنی یکچهارم جمعیت چین– کشوری تازه به دوران رسیده با تاریخ سیاسیای که فقط یکدهم چین قدمت دارد و اخیراً پا به عرصهٔ سیاسی گذاشته، میگوید: "چین! من خیر شما را بهتر میدانم؛ و حتی اگر ۲۰۰۰ سال قدمت داشته باشید، نمیدانید که صلاحتان در چیست؟"
علاوه بر این به نظرم، اگر یک زمانی، رهبر چین شوید، مجبورید درک کنید که در فرهنگ سیاسی [خاص] خود زندگی میکنید. چون محدودیتهای بسیاری در ادارهٔ چین وجود دارد – زیرا اینکه هر روز که میگذرد و ۱.۴ میلیارد نفر با هم کار میکنند و چین از هم نمیپاشد، یک معجزه است.
☆Nostalgia☆
حالا اگر به چین بروید، میبینید مردم حق دارند انتخاب کنند کجا زندگی کنند، کجا کار کنند، چه بپوشند و کجا تحصیل کنند. به علاوه در کمال شگفتی برای یک کشور کمونیستی گولاکی -کشوری همانند اتحاد جماهیر شوروی، که به هیچگونه گردشگریای اجازه نمیداد- هر ساله ۱۳۴ میلیون چینی آزادانه کشور را ترک میکنند و به خارج سفر میکنند.
رادیرد گریفیتس: البته حدس بزنید چی شده؟ آنها برگشتند.
کیشور محبوبانی: ۱۳۴ میلیون چینی شگفتانگیز -که میتوانستند تصمیم بگیرند خارج از کشور بمانند- آزادانه به چین بر میگردند. اگر باور کنید که رأی با پاهایتان ساز و کاری بسیار قدرتمند است، این افراد میگویند: "این کشور را دوست دارم. برایم خوب بوده است." اما چرا چنین است؟
☆Nostalgia☆
کیشور محبوبانی: نکتهٔ عجیب دربارهٔ رسانهها و متفکران غربی این است که به تدریج نگاهشان راجع به رزومهٔ چین در چند دهه گذشته، بیشتر و بیشتر منفی میشود؛ اما اگر نظر مردم چین را بپرسید، بهترین سی سال کشورشان در ۳۰۰۰ سال گذشته، از زمان آغاز تاریخ چین، کدام بوده، میگویند سی سال گذشته. به خاطر اینکه خود شما شاهد حذف دراماتیک فقر بودید، ۸۰۰ میلیون نفر از فقر مطلق نجات یافتند.
وقتی برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ به چین رفتم، مردم نمیتوانستند انتخاب کنند کجا زندگی کنند، کجا کار کنند، چه بپوشند، کجا تحصیل کنند. به علاوه یقیناً هیچ شهروند چینی قادر به سفر به خارج از کشور نبود. این مسئله نزدیک به چهل سال پیش بود.
☆Nostalgia☆
حجم
۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان