بریدههایی از کتاب چین و غرب
۳٫۵
(۲)
ما میخواهیم این امر را با ابتکار جدیدمان نگه داریم؛ میخواهیم یک محرک و انگیزهٔ جدید داشته باشیم. حال، پس از دریافت کمک از همهٔ کشورهای دیگر در چهار دههٔ گذشته، کمک از کشورهای غربی و سیستم نظم لیبرال، زمان آن رسیده که چین جبران کند. چین نمیخواهد موقعیت آمریکا را تسخیر کند یا پلیس جهان شود. بودجهٔ نظامی چین فقط یکچهارم بودجهٔ ایالات متحد است. مجموع هزینههای نظامی هشت کشور بعدی، حتی برابر با آمریکا هم نیست، بنابراین نباید خیلی نگران باشیم.
☆Nostalgia☆
بنابراین معتقدم مشکل بنیادین ادراک غربی از چین این است که اذهان آنها در یک حباب زمانیِ تصنعی، به خاطر دویست سال سلطهٔ غرب بر تاریخ جهان، گرفتار شده است، که البته دارد به پایان خودش نزدیک میشود و بنابراین قادر نیستند به حبابهای فکری دیگر که در دل جهانبینیهای متفاوت دیگر وجود دارد، وارد شوند.
از منظر چینیها، یک درس شفاف از ۲۲۰۰ سال تاریخ پیوستهٔ چین این است که هنگامی که مرکز ضعیف باشد، مردم رنج میبرند؛ اما زمانی که این مرکز قوی باشد، مردم سود میبرند. بنابراین رهبران بسیار مستحکمی مانند شی جینپینگ در چین محبوب هستند. مردم او را دوست دارند. زندگیشان بهتر شده است.
☆Nostalgia☆
چین همچنان [کشوری] باز است. چون به عنوان دومین اقتصاد بزرگ باید مسئول باشید. باید به فکر دنیا باشید. این فقط مسئلهای بین چین و ایالات متحد نیست. در واقع کل جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر دو کشور بزرگ با یکدیگر سازش نکنند، تمام کشورهای دیگر رنج میبرند. آنگاه همهٔ کارگران یقه آبی و تمام مردم دنیا رنج میکشند.
بنابراین به نظرم واقعاً مسئولیت ایالات متحد و چین است تا بر سر این مسائل سازش کنند و اگر تجارت ادامه یابد، رونق و رشد اقتصاد جهانی نیز ادامه مییابد، پس حقیقتاً میتوانیم با شکست جهانی شدن مبارزه کنیم. ما واقعاً میتوانیم با تمام این مسائل مانند تغییرات اقلیمی و تروریسم مبارزه کنیم. اگر این موضوع را به درستی اداره نکنیم، عواقب جدی به همراه خواهد داشت.
☆Nostalgia☆
فکر میکنم احتمالاً باید از این ذهنیت جنگ سرد دوری کنیم. ما اکنون در دنیایی بسیار توسعه یافته زندگی میکنیم؛ نه مثل هفتاد یا هشتاد سال پیش که هر کشوری منزوی بود، خودکفا بود و به اطلاعات نادرست دسترسی داشت و یا اصلاً نمیتوانست به اطلاعات دسترسی داشته باشد. حال همه به خوبی مطلع میشوند. جهان بسیار درهم تنیده شده و ما بسیار به یکدیگر وابسته هستیم. هفتاد یا هشتاد سال پیش، هیچ زنجیرهٔ [وابستگی متقابل] ارزشمندی وجود نداشت. حالا یک زنجیرهٔ ارزشمند تمامعیار وجود دارد. ما نمیتوانیم بدون هم زندگی کنیم. خوشتان بیاید یا خیر، مجبوریم با یکدیگر زندگی کنیم.
به نظرم به همین دلیل است که در هفت دههٔ گذشته شاهد هیچ جنگ بزرگی نبودهایم. تجارت –حرکت کالا و سرمایه- از این جهان مرفه حمایت کرده است.
☆Nostalgia☆
همچنین حرف و حدیثهای بسیاری پیرامون تلهٔ بدهی وجود دارد، اما اخیراً مطالعهای جدید از سوی گروه روگان صورت گرفته، که اساساً گفته میشود نمونههای واقعی بسیاری وجود ندارد. بنابراین تعداد بسیاری نظریه پیرامون سرقت مالکیت معنوی، نقل و انتقالات [اجباری] فنآوری و تلهٔ بدهی وجود دارد. اما لطفاً یک نمونهٔ حقیقی به من نشان دهید، چون موارد بسیاری از آنها را مشاهده نکردهایم.
☆Nostalgia☆
لازم نیست حتماً رقابتی راهبردی باشد. اگر آمریکا چین را به عنوان رقیبی راهبردی قلمداد کند، با این کار سیگنالی اشتباهی میفرستد. آنها باید همکاری کنند؛ احتمالاً رقابتی همکارانه. اما در پایان فکر میکنم که اگر اقتصاد جهان از طرح کمربند و جاده سود میبرد، پس واقعاً چین باید بیشتر درگیر کشورهای غربی شود و به این فکر کند چگونه این طرح را بهبود بخشد و آن را عملی کند. همانند بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیایی، طرح کمربند و جاده ۹۵ کشور عضو دارد. هند بزرگترین دریافت کننده است و کانادا، انگلستان، آلمان و فرانسه همه کشورهای عضو هستند. بنابراین اگر بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیایی بتواند این مشارکت را داشته باشد، چرا کمربند و جاده نتواند؟
☆Nostalgia☆
رادیرد گریفیتس: به نظر شما این موضوع واقعاً هستهٔ این مناظره است؟ اینکه آیا آمریکا به طور فزایندهای نگران و دلواپس این است که برتری نظامی و اقتصادیِ جهانی خود را از دست بدهد؟ چیزی که بیوقفه از زمان سقوط دیوار برلین در ۱۹۸۹ تا بدین لحظه از آن لذت برده است.
هویائو وانگ: میتوانست چنین باشد. من سالها پیش در دانشگاه هاروارد بودم در دانشکدهٔ کندی و استاد و رئیس بنیانگذار آن یعنی گراهام آلیسون نظریهٔ بسیار جالبی راجع به تلهٔ توسیدید پیشنهاد کرد. او درست حدود یک ماه و نیم پیش در اندیشکدهام صحبت کرد. او گفت ممکن است رقابتی میان یک قدرت در حال خیزش و یک قدرت موجود رخ دهد، اما راههای بسیاری برای همزیستی مسالمتآمیز وجود دارد.
☆Nostalgia☆
به نظرم قبل از هر چیزی، نباید از همان ابتدا موضعگیری کنیم، زیرا این سؤال باقیست که چرا بسیاری از کشورهای در حال توسعه شرکت میکنند؟
از زمان بحران مالی چنین بسته محرکی را نداشتهایم. بنابراین، این طرح احتمالاً تزریقی در بازوی اقتصاد جهانی است و چین این تزریق سرمایه و تخصص زیرساختی را که میتواند دنیا را به هم پیوند دهد، انجام میدهد. مطابق گزارش بانک جهانی، طرح کمربند و جاده میتواند تولید ناخالص ملی جهان را ۰.۱ درصد افزایش دهد و احتمالاً ۱ تا ۲ درصد هزینهٔ تجارت بین کشورها را کاهش دهد.
بنابراین، کمربند و جاده یک طرح ابتکاری بسیار خوب است. البته بدون نقص نیست؛ هنوز به بهبود بسیاری نیاز دارد. به تازگی شروع شده است. دقیقاً به همین دلیل است که ما به کشورهای بیشتری برای مشارکت نیاز داریم. خوشحالم میبینم ایتالیا به عنوان اولین کشور عضو G۷ مشارکت میکند و سوئیس، لوکزامبورگ و یونان نیز به تازگی عضو شدهاند.
☆Nostalgia☆
هویائو وانگ: اول از همه این را بگویم که طرح کمربند و جاده فقط حدود پنج یا شش سال پیش شروع شد. بنابراین زمان میبرد تا کشورهای غربی به تدریج منفعتهایش را درک کنند. اما از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ -احتمالاً حتی از زمان طرح مارشال برای ساخت اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم- هیچ محرک عمدهای برای رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه وجود نداشته است.
چین در گذشته از کشورهای دیگر سود برده است. همهٔ کشورها به چین میآیند. بنابراین، طی چهار دههٔ گذشته، چین این ظرفیت را برای این زیرساختها پرورش و توسعه داده که احتمالاً هماکنون پیشرفتهترین در جهان هستند، با قطارهای تندرو و یک میلیارد کاربر تلفن هوشمند و اکنون تبدیل به یک جامعهٔ غیر نقدی شده است. بنابراین چنین تخصص توسعه یافتهٔ جدیدی را، میتوان با تعداد بسیاری از کشورهای در حال توسعه به اشتراک گذاشت.
☆Nostalgia☆
رادیرد گریفیتس: میخواهم از شما بابت طرح کمربند و جاده بپرسم، چون یک جنبهٔ جالب این مناظره بر سر این است که چگونه یک مسئلهٔ واحد میتواند به دو نحو بسیار متفاوت دیده شود. استدلالی وجود دارد که طرح ابتکار کمربند و جاده نمونهای از چندجانبهگرایی است، اینکه ۱۲۶ کشور توافقنامهٔ همکاری امضا کردهاند و چین صدها میلیارد دلار صرف ایجاد این زیرساخت کرده است که باعث افزایش تجارت و کاهش زمان حمل و نقل میشود.
با وجود این، گاهی در غرب تصوری وجود دارد که این [طرح] اقدامی خصمانه است، زیرا چین در حال بهکار گیری "دیپلماسی تلهٔ بدهی" است تا این کشورها را در یک رابطهٔ خراجگزار مانند (بنده مآبانه) گرفتار کند. مجدداً، چگونه ممکن است دو چیز متضاد در آن واحد صادق باشند؟
☆Nostalgia☆
حجم
۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان