بریدههایی از کتاب هوش اجتماعی؛ علم جدید
۳٫۵
(۸)
سلولهای عصبی « آئینهای » فقط همین کار را میکنند: با انعکاس عملی که ما شاهد انجام آن توسط دیگری هستیم، ما را وادار یا متمایل به تقلید از آن عمل میکند. این سلولهای عصبی ارائهدهندهٔ ساز و کاری در مغز هستند که در این گفتهٔ قدیمی به خوبی توصیف شده است: « وقتی تو میخندی، همهٔ دنیا با تو میخندد. »
بدون شک بخش عمدهٔ مسیر سفید، در مغز، آکنده از این سلولهای عصبی است. ما دارای چندین دستگاه از سلولهای عصبی آئینهای هستیم و همچنان دستگاههای تازهتری کشف میشوند. به نظر میرسد تعداد این نوع دستگاههای عصبی که هنوز ناشناخته ماندهاند بسیار زیاد است. این دستگاهها میتوانند روشنکنندهٔ پهنهٔ وسیعی از زندگی بشر، از موضوع سرایت عاطفی و هماهنگی اجتماعی تا چگونگی یادگیری کودکان باشند.
Sajjad
به دلیل آن که در کودکی، احساسات موضوع اصلی ارتباط ما با دیگران با استفاده از الگوهای اولیهٔ گفتگو بوده است، در بزرگسالی نیز احساسات، شالودهٔ ارتباطهای ما را تشکیل خواهد داد. این گفتمان خاموش مبتنی بر احساسات، سنگبنای تمام ارتباطات ما با دیگران و عامل پنهان همهٔ آنان خواهد بود.
Sajjad
از جانب هر کس که با او مواجه میشویم، علائم نامحسوسی صادر میشود و بدن ما بیآنکه خود آگاه باشیم، خود را با این علائم هماهنگ میکند. حتی یک نگاه گذرا میتواند آن قدر اطلاعات در مورد ارتباط بدن با بدن در خود داشته باشد که نوسانگرهای مغز دو نفر را برای یک هماهنگی ضمنی به کار بیندازد. شاید هنگامی که با یک نفر قدم میزنید، متوجه این نکته شده باشید که در عرض چند دقیقه، حرکت دستها و پاهای شما با هم کاملاً هماهنگ خواهد شد. درست مانند دو پاندول مجزا که حرکاتشان با یکدیگر هماهنگ میگردد.
Sajjad
در قلمرو روابط بینفردی، ریتم عاطفی ما با یکدیگر همنوا میشود. وقتی که یک نفر با روحیهٔ خوب با ما برخورد میکند و باعث نشاط ما میشود، ما نیز به نوبهٔ خود این نشاط را به دیگری منتقل میکنیم و الی آخر.
Sajjad
توانایی تشدید دوجانبهٔ احساسات که حتی در بچههای کوچک نیز وجود دارد، حاکی از وجود ساختاری زیربنایی در مغز است که چنین هماهنگیهایی را به شکلی کاملاً طبیعی امکانپذیر میسازد.
Sajjad
در گفتگویی که دو نفر قصد متقاعد کردن یکدیگر را دارند، از ابتدا به حالت هماهنگی نمیرسند و احساسی نامطلوب در هر دو نفر پدید میآید
Sajjad
هر قدر وضعیت استقرار بدن آنها بیشتر به وضعیت معلمشان شباهت داشت، بیشتر احساس صمیمیت میکردند و میزان توجه آنها نیز افزایش مییافت.
Sajjad
اگر قرار باشد جریان یک گفتگو، در حین فقدان این هماهنگی جسمانی دوجانبه، روان و دوستانه ادامه پیدا کند، باید هماهنگی کلامی در آن بیشتر شود.
Sajjad
برخلاف آنچه که در کتابهای رایج دربارهٔ روابط صمیمانه گفته شده، هماهنگ کردن خود با دیگری به طور ارادی ـ تقلید حرکت دست، کلام یا حالت وی ـ کمکی به برقراری رابطهٔ صمیمانه نمیکند. چنین حرکاتی مصنوعی و بیفایده تلقی میشوند.
روانشناسان اجتماعی بارها و بارها به این نتیجه رسیدهاند که هر قدر دو نفر به طور طبیعی حرکات یکسان، همزمان و همشتاب، یا به تعبیری هماهنگ انجام دهند، احساسات مثبت آنها قویتر خواهد شد.
Sajjad
سازگاری دارای مزایای زیادی برای روابط اجتماعی است. هر قدر دو نفر در طی یک رابطه به طور ناخودآگاه رفتار و حرکات خود را با دیگری هماهنگ کنند، احساس مثبتتری نسبت به برخوردشان و نیز نسبت به یکدیگر پیدا میکنند.
Sajjad
نگاه چشم در چشم، مسیر همدلی را میگشاید.
برای برقراری رابطهٔ صمیمانه، « توجه » به تنهایی کافی نیست. جزء مهم بعدی احساس مطلوب است که عمدتاً از طریق لحن صدا و حالتهای صورت پدید میآید.
پیامهای غیرکلامی، بیش از محتوای سخنان ما، در ایجاد حس خوشبینی نقش دارند. گفتنی است که در طی آزمایشی، از مدیران خواسته شد انتقادات نامطبوعی را از کارمندان در قالب رفتاری گرم و دوستانه مطرح کنند. همهٔ کارمندان پس از این گفتگو بدون استثنا، احساس مثبتی داشتند.
Sajjad
این رابطهٔ خاص معمولاً مستلزم وجود سه عنصر است: توجه متقابل، احساسات مشترک مثبت و نوعی همنوایی موزون غیرکلامی. زمانی که این سه عنصر با هم ظهور پیدا کنند، رابطهٔ صمیمانه پدید میآید.
Sajjad
وقتی حالت جسمی خود را با کسی همسان میکنیم، حتماً احساسات ما ـ هر قدر هم ناچیز ـ با وی شباهت پیدا میکند. ما چنان به آن فرد شبیه میشویم که احساسات او حتی بدون خواست ما وارد وجودمان میشود.
Sajjad
سیستم هشداردهندهٔ ما در مورد اعتماد به دیگران، دو مسیر خاکستری و سفید دارد. مسیر خاکستری هنگامی عمل میکند که ما آگاهانه دربارهٔ قابل اعتماد بودن کسی تصمیم میگیریم. اما بیرون از حوزهٔ آگاهی ما و بدون توجه به این که آگاهانه دربارهٔ موضوع فکر کردهایم، یک رادار عصبی متکی به آمیگدال، بیوقفه در حال ارزشیابی موضوع مطرحشده است. مسیر سفید برای تأمین امنیت ما مدام کار میکند.
Sajjad
آمیگدال به طور خودکار و غیرارادی، تمام کسانی را که با آنها برخورد میکنیم از نظر قابل اعتماد بودن میسنجد: آیا نزدیک شدن به این شخص درست است؟ او خطرناک نیست؟ میتوانم روی او حساب کنم یا نه؟ بیمارانی که دچار آسیبهای جدی آمیگدال شدهاند قادر نیستند دربارهٔ قابل اعتماد بودن افراد تصمیم بگیرند. اگر به آنها تصویر دو نفر را نشان دهیم که اولی از نظر مردم عادی کاملاً مشکوک و دومی بسیار قابل اعتماد باشد، نمیتوانند تفاوتی بین آن دو قائل شوند.
Sajjad
طبق یافتههای پژوهشگران سوئدی، فقط مشاهدهٔ تصویر یک چهرهٔ شاد، موجب فعالیتی هرچند گذرا در عضلاتی میشود که دهان را به خنده باز میکنند. در واقع هر گاه به چهرهای که احساسی قوی مانند ناراحتی، تنفر یا شادی را نشان میدهد، نگاه میکنیم، عضلات چهرهٔ ما به طور خودکار شروع به تقلید همان احساس میکنند.
این تقلید غیرارادی، مسیر دیگری را به پل ارتباطی معمول افراد از مغز به مغز میافزاید و ما را مستعد پذیرش کوچکترین تأثیرهای عاطفی از افراد دور و برمان میسازد. افراد حساس بیشتر آمادگی پذیرش چنین تأثیراتی را دارند، در حالی که اشخاص بیتفاوت ممکن است که حتی در برخوردهای بسیار ناخوشایند نیز روحیهٔ خود را حفظ کنند. در هر دو حال معمولاً این مبادله به شکل ناآگاهانه صورت میگیرد.
Sajjad
دنیای ما پر از عوامل تغییردهندهٔ روحیه است، از آهنگی عامیانه گرفته تا لحن عُنق صدای یک فرد.
Sajjad
سرعت ثبت اطلاعات در این دو مسیر بسیار متفاوت است. مسیر سفید بیش از آن که دقیق باشد، سریع است؛ و مسیر خاکستری در عین حال که کندتر پیش میرود میتواند ما را به نگرشی بسیار دقیقتر نسبت به آن چه در حال روی دادن است، برساند. مسیر سفید سریع و پرگرد و خاک است، مسیر خاکستری کند و متفکرانه. به گفتهٔ جان دیوی، فیلسوف قرن بیستم، عملکرد اولی « به یک چشم بر هم زدن است، ابتدا عمل میکند و بعد فکر میکند »، در حالی که دیگری بسیار « موشکاف و محتاط » است.
تفاوت سرعت بین این دو نظام عصبی ـ مسیر احساسی چندین بار سریعتر از مسیر منطقی عمل میکند ـ به ما امکان میدهد تصمیمات سریعی بگیریم که شاید بعداً موجب تأسف ما شوند و یا نیاز به اصلاح داشته باشند. گاهی تنها کاری که مسیر خاکستری انجام میدهد این است که پس از واکنش سریع مسیر سفید، کارها را روبهراه کند.
Sajjad
مسیر سفید را میتوان « خیس » از احساسات دید، در حالی که مسیر خاکستری، خشک و سرد و تابع منطق است. مسیر سفید با احساسات خام و مسیر خاکستری با درکی کامل از آنچه در حال وقوع است، سر و کار دارد. مسیر سفید به ما امکان میدهد بلافاصله با احساسات دیگری رابطه برقرار کنیم، اما مسیر خاکستری ما را به فکر کردن دربارهٔ احساسی که داریم، وامیدارد. معمولاً هر دو مسیر به خوبی با هم جور درمیآیند. زندگی اجتماعی ما با نقشآفرینی این دو مسیر اداره میشود
Sajjad
سرایت احساسات، نمونهٔ کاملی از به اصطلاح عملکرد « مسیر سفید » را در مغز نشان میدهد. مسیر سفید مداری است که در پشت ضمیر آگاه ما، به طور خودکار و بیهیچ کوششی، با سرعت زیاد عمل میکند. به نظر میرسد بیشتر اعمال ما بویژه در بخش عاطفی زندگی ـ به وسیلهٔ شبکههای عصبی گستردهای هدایت میشوند که از طریق مسیر سفید عمل میکنند. هنگامی که شیفتهٔ چهرهای جذاب میشویم و
یا معنای گوشه و کنایهای را درمییابیم باید از مسیر سفید قدردانی کنیم.
از طرف دیگر « مسیر خاکستری »، از دستگاههای عصبی دیگری میگذرد که با روشی کاملاً نظاممند، مرحله به مرحله و با تلاشی گسترده کار میکنند. ما نسبت به « مسیر خاکستری » آگاه هستیم و به کمک این مسیر میتوانیم مهار زندگی درونی خود را تا حدودی به دست بگیریم و این کار از دست « مسیر سفید » ساخته نیست.
Sajjad
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان