بریده‌هایی از کتاب مسئله اسپینوزا

خدایی «که با جهان تاس بازی نمی‌کند». منظور اینشتین از این عبارت این است که هر چیزی که رخ می‌دهد، بدون استثنا، تابع قوانین منظم طبیعت است.

سؤال‌های من در یک جامعهٔ خرافاتی خریدار ندارند

«گابریل! من بارها توضیح داده‌ام، ولی تو گوش نمی‌دهی. دوباره گوش کن، که اگر گوش کنی همه چیز را می‌فهمی.

کانت معتقد بود که واقعیت خارجی اون‌طور که ما غالباً درک می‌کنیم نیست، یعنی ما با ساختارای ذهنی‌مون ماهیت واقعیت خارجی رو می‌سازیم

افسوس! اگر همهٔ انسان‌ها خردمند بودند و اراده‌ای قوی‌تر داشتند آن‌گاه دنیا بهشت می‌شد حالا تقریباً جهنم است.

دوستای خوب می‌تونن دربارهٔ هر چیزی حرف بزنن و باید هم این کارو بکنن.

مهم این نیست که به چی اعتقاد داری یا می‌گی به چی اعتقاد داری؛ مهم نحوهٔ زندگی کردنته.

وقتی اینشتین از خدا حرف می‌زند، منظورش خدای اسپینوزایی است: خدایی که کاملاً با طبیعت یکی است، خدایی که دربردارندهٔ همهٔ جواهر است، و خدایی «که با جهان تاس بازی نمی‌کند». منظور اینشتین از این عبارت این است که هر چیزی که رخ می‌دهد، بدون استثنا، تابع قوانین منظم طبیعت است.

ـ «ببینید، همه در حال حرکت‌اند. در طول روز با شتاب حرکت می‌کنند، در کل زندگی‌شان. به چه قصدی؟ ثروت؟ شهرت؟ لذت؟ قطعاً این هدف‌ها هدف‌های واقعی نیستند.»

خونه یه مکان نیست، یه حالت ذهنیه. راستش تو خونه بودن احساسیه که تو وجودته

ـ «من می‌خواهم نوعی زندگی دینی، بدون دخالت هیچ دینی داشته باشم. من معتقدم که همهٔ ادیان ـ کاتولیک، پرُتستان و یهود ـ جلوِ دیدن حقایق اصلی دین را می‌گیرند. من آرزو می‌کنم که روزی جهان خالی از دین شود، جهانی با یک دین جهانی که در آن همهٔ اشخاص برای تجربه و ستایش خداوند از عقلشان استفاده می‌کنند.»

جایی که زندگی هست مرگ نیست؛ و جایی که مرگ هست زندگی نیست.

او نمی‌خواست در هیچ مراسم مذهبی‌ای شرکت کند

«به نظر من، آرامش نمی‌تواند در خاک دورویی جوانه بزند.»

«اگر همهٔ دنیا را هم بگردی، جامعه‌ای بدون خرافات پیدا نخواهی کرد. تا وقتی غفلت هست، طرف‌داری از خرافات هم وجود خواهد داشت.

نظر ارسطو هدف ما در زندگی چیست؟ تحقق عملکرد منحصر به فرد درونی‌مان

«بله، بله و ... بله. از نظر اپیکور ataraxia یگانه سعادت حقیقی است. و ما چگونه به آن می‌رسیم؟ نه به واسطهٔ هماهنگی نفس افلاطون و نه حتی به واسطهٔ رسیدن به تعقل مد نظر ارسطو، بلکه فقط با زدودن تشویش و اضطراب. اگر اپیکور الان این‌جا بود، به شما اصرار می‌کرد تا زندگی را آسان بگیرید. اگر امروز این‌جا بود، چنین می‌گفت ...»

ثروت دام است. هرچه بیش‌تر به دست آورید، بیش‌تر طلب می‌کنید و وقتی اشتیاقمان ارضا نمی‌شود ناراحتی‌مان هم بیش‌تر می‌شود.

خونه یه مکان نیست، یه حالت ذهنیه. راستش تو خونه بودن احساسیه که تو وجودته.

من بندهٔ خدایی هستم که چگونگی و حتی انجام دادن پرستش خودش را از ما نمی‌خواهد. پس یاکوپ! به من اجازه دهید تا به شیوهٔ خودم به خداوند عشق بورزم.