بریده‌هایی از کتاب مسئله اسپینوزا

«هیچ دلیل عقلانی‌ای برای وجود جهان آخرت وجود ندارد.»

من از هیچ قدرتی روی زمین جز قدرت وجدانم پیروی نمی‌کنم.

هیچ چیز ذاتاً خوب یا بد نیست؛ و خوبی و بدی فقط زاییدهٔ ذهن انسان است

اگر کسی با خودش صادق نباشد، چگونه می‌تواند به هماهنگی درونی برسد؟

من آرزو می‌کنم که روزی جهان خالی از دین شود، جهانی با یک دین جهانی که در آن همهٔ اشخاص برای تجربه و ستایش خداوند از عقلشان استفاده می‌کنند.»

خونه یه مکان نیست، یه حالت ذهنیه.

«"آیا از اشتیاقتان به کسب هرچه بیش‌تر ثروت، شهرت و افتخار شرمگین نیستید، در حالی که توجهی به معرفت، حقیقت و بهترین حالت‌های روحتان ندارید؟"

دنیایی را تصور کنید که در آن پسری بوی گوشت سوختهٔ پدرش را حس می‌کند. خدایی که چنین دنیایی را خلق کرده کجاست؟ چرا اجازهٔ چنین کارهایی را می‌دهد؟ شما برای چنین سؤالی مرا سرزنش می‌کنید؟»

انسان‌های مختلف می‌توانند از یک چیز تأثیرهای متفاوتی بگیرند. یک انسان می‌تواند از یک چیز در زمان‌های مختلف تأثیرهای متفاوتی بگیرد.

«اپیکور برهان دیگری هم دارد به نام برهان تقارن، که قوی‌تر از بقیه است. این برهان اثبات می‌کند که نبودن در زمان پس از مرگ با نبودن در زمان پیش از حیات یکی است. و هرچند که ما از مرگ می‌ترسیم، از پیش از تولدمان، که حالتی مشابه با مرگ است، نمی‌ترسیم. بنابراین، دلیلی وجود ندارد که از مرگ هم بترسیم.»