بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست اثر سعید  علامیان

بریده‌هایی از کتاب برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵۶ رأی
۴٫۴
(۵۶)
گفت: «نمی‌دهم. برو.» راننده‌اش را صدا کرد. راننده با یک ماشین جیپ آمد تا او را به جایی ببرد. او هم کلاهش را گذاشت و در جیپ نشست. من بلافاصله، بدون آنکه متوجه بشود، روی زمین و زیر چرخ طرف راننده، دراز کشیدم. بنی‌صدر به راننده گفت: «چرا نمی‌روی؟» راننده اشاره کرد که یک نفر این زیر خوابیده. آمد پایین و گفت: «چرا این طور گرفتی خوابیدی؟» گفتم: «مرد حسابی! من می‌گویم به خاطر دفاع از مملکت به من تفنگ بده، می‌گویی بروم از اربابانم بگیرم! باید به من تفنگ بدهی. اگر ندهی، نمی‌گذارم بروی.» خلاصه، نوشت که هزار قبضه تفنگ به من بدهند. من هم خوشحال، کاغذ را گذاشتم در جیبم و پریدم پشت فرمان. دقیقاً یادم است تا اراک به‌کوب راندم. فقط وقتی دیدم نمازم قضا می‌شود، ایستادم و نماز صبح را خواندم. بعد از آن یک‌راست رفتم میدان شهدا. تسلیحات ارتش آنجا بود. در اداره تسلیحات ارتش گفتند که ایشان بعد از این نامه، تلگراف زده و دستور داده است که ندهیم!
سعید
گفتم: «آقای بنی‌صدر! من آمدم که شما دستور بدهید تسلیحات ارتش هزار قبضه تفنگ ژ۳ به ما بدهد.» نگاهی به من کرد و گفت: «برو از ارباب‌هایت بگیر.» گفتم: «ارباب‌های من که هستند؟» گفت: «از هاشمی، خامنه‌ای، و بهشتی بگیر.» گفتم: «آن‌ها ارباب‌های من هستند؛ ولی اسلحه ندارند. اسلحه دست تو است.» گفت: «نمی‌دهم. برو.» راننده‌اش را صدا کرد. راننده با یک ماشین جیپ آمد تا او را به جایی ببرد. او هم کلاهش را گذاشت و در جیپ نشست. من بلافاصله، بدون آنکه متوجه بشود، روی زمین و زیر چرخ طرف راننده، دراز کشیدم. بنی‌صدر به راننده گفت: «چرا نمی‌روی؟» راننده اشاره کرد که یک نفر این زیر خوابیده. آمد پایین و گفت: «چرا این طور گرفتی خوابیدی؟» گفتم: «مرد حسابی! من می‌گویم به خاطر دفاع از مملکت به من تفنگ بده، می‌گویی بروم از اربابانم بگیرم! باید به من تفنگ بدهی. اگر ندهی، نمی‌گذارم بروی.» خلاصه، نوشت که هزار قبضه تفنگ به من بدهند.
سعید
به ایران و انقلاب ایران خیلی علاقه‌مند بود و هر کمکی می‌توانست، می‌کرد. این علاقه از کجا و چطور ایجاد شده بود؟ یک بار از او علت علاقه‌اش را به ایران سؤال کردم. گفت: «حرکت انقلاب اسلامی باعث شد دو روز بعد از پیروزی‌ا‌ش سفارت اسرائیل به سفارت فلسطین، یعنی در واقع یک پایگاه صهیونیستی به پایگاهی فلسطینی، تبدیل شود. این انقلاب، انقلابی است که از ما دفاع خواهد کرد.» مرحوم حافظ اسد
سعید

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۰۷ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۰۷ صفحه

قیمت:
۱۵۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۶
۷
صفحه بعد