بریدههایی از کتاب دختری که ماه را نوشید
۴٫۳
(۹۲۵)
یا یکی رو قربانی کن یا همه رو. این قانون دنیاس. ما هر کاری هم که بکنیم نمیتونیم عوضش کنیم.
Ftm.shf
تا اینکه یک روز، دیگر اندوهی نبود. زن دیوانه یاد گرفت که آن را دور بیندازد و جایش را با چیز دیگری پر کند: امید.
Lavin D
«خانم عزیز، شاعر میگه: اصلاً برام مهم نیست.»
اژدهای کوچک
بیشتر چیزای خارقالعادهٔ دنیا نامرئیان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قویتر و شجاعتر میکنه.
لــعـیا
«وقتی زمان مناسبش برسه هدفت رو پیدا میکنی. تو روی زمین بزرگ هستی و خواهی بود. اینو هیچوقت فراموش نکن.»
کتابخون
چیزی که نباید اجازهٔ اتفاق افتادنش را میدادند، نظر دادن مردم بود. نظر داشتن و نظر دادن در نهایت خطرناکترین اتفاق بود.
tb
عاشق مادربزرگم هستم که منو بزرگ کرده. عاشق مادرم هستم که منو گم کرده بود. عشق من انتها نداره. قلبم بینهایته و شادیم مدام زیادتر و زیادتر میشه.
♡عاشق کتاب♡
خواهر ایگناتیا نگاهی دستوری به یکی از خواهران کرد و با چانهاش یکی از
رونالدو
«بعضی از ماها عشق رو به قدرت ترجیح میدیم. در واقع خیلی از ماها.»
مرضیه
احمق وقتی از زمین بیرون میرود
میپرد،
از قلهٔ کوه تا ستارهها تا ناکجایِ ناکجا.
ولی دانشمند
وقتی از نوشتههایش، از قلمش
و از کتابهای قطورش ناامید میشود، سقوط میکند.
و دیگر پیدا نمیشود.
haniyeh
عشق گیجش کرده بود. عشق شجاعش کرده بود. عشق سؤالات مبهم را روشن کرده بود
بنت الحیدر
«وقتی زمان مناسبش برسه هدفت رو پیدا میکنی. تو روی زمین بزرگ هستی و خواهی بود. اینو هیچوقت فراموش نکن.»
بنت الحیدر
عشق درد دارد. پس چرا خوشحال بود؟ «دنیا خوبه. برو و ببین.»
......
«بیا. دانش همیشه از مغز نمیآد. بدنت، قلبت و هدفت هم هستن. بعضی وقتا حتی خاطرهها ذهن خودشون رو دارن
......
تو را بیشتر از آنچه فکر کنی دوست دارم.
اژدهای کوچک
بود. نظر داشتن و نظر دادن در نهایت خطرناکترین اتفاق بود.
اژدهای کوچک
آنتین حس میکرد درونش دارد میمیرد.
اژدهای کوچک
کودک موهای فرفری مشکی و چشمهای سیاه داشت، و صورتی درخشان مثل چوب جلاخورده. وسط پیشانیاش یک ماهگرفتگی بود به شکل هلال.
یـ★ـونا
«صبر بال ندارد.
صبر فرار نمیکند.
نه میوزد، نه میلزرد، نه میلغزد.
صبر موجِ اقیانوس است.
دودِ کوههاست.
خطوط رویِ مرداب است.
همنوایی ستارههاست،
که بیوقفه آواز میخوانند.»
دختر ماه (:
قلب از نور ستاره درست شده و زمان.
رنجشِ دوری و از دست دادن در تاریکی ریسمانی ناگسستنی است که بینهایت را به بینهایت وصل میکند.
قلب من برای قلبت آرزو میکند و آن آرزو حتمی است.
وقتی دنیا میچرخد
وقتی جهان بزرگ میشود
و وقتی راز عشق، دوباره و دوباره
در رازِ تو برملا میشود من رفتهام.
ولی برخواهم گشت.
Samaneh.moon
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰۵۰%
تومان