بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری که ماه را نوشید | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری که ماه را نوشید

بریده‌هایی از کتاب دختری که ماه را نوشید

۴٫۳
(۹۲۵)
«چه‌جوری؟» «با طناب جادویی.» «ولی من که نمی‌بینمش.» «چون تو نمی‌بینیش دلیل نمی‌شه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارق‌العادهٔ دنیا نامرئی‌ان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قوی‌تر و شجاع‌تر می‌کنه. حالا می‌بینی.»
sanay_87
مهربانی‌اش بزرگ‌ترین ویژگی‌اش بود.
مرضیه
تو شیرین‌ترین معمای منی
سان
«امید. غنچه‌هایی که آخر زمستون درمی‌آن چقدر بی‌جونن! انگار مردن! وقتی تو دستمون می‌گیریمشون چقدر سردن! ولی خیلی طول نمی‌کشه که اونا بزرگ می‌شن، می‌شکفن و بعد همهٔ دنیا سبز می‌شه.»
faezehswifti
بعد هم ما رو نفرین کرد و این ابرِ اندوه رو بالای سر دنیا گذاشت. بله، معلومه که همهٔ دنیا همین‌جوریه. به خاطر همینه که دنیا این‌قدر غمگین و خاکستریه. به خاطر همینه که امید فقط مال بچه‌های کوچیکه.
faezehswifti
ما هر کاری هم که بکنیم نمی‌تونیم عوضش کنیم.
کاربر ۵۳۷۰۷۴۵
«هیچی نیست. مطمئنم این حالتش موقته.» انگار فقط گفتن این کلمات می‌توانست اوضاع را درست کند.
عروس دریایی
هر روز، هر لحظه. او ترسی از مرگ نداشت. فقط درباره‌اش کنجکاو بود.
یـ★ـونا
شاید باید یاد بگیرید که گوش کنید.»
یـ★ـونا
وزن چیزهایی که از آن‌ها حرفی نمی‌زدند؛ بیشتر از آن‌هایی شد که حرفش را می‌زدند.
Neda^^
«در هر نسیم صدای بهار هست هر درختِ خوابیده رویای سبزی می‌بیند و کوه‌های سترون با غنچه بیدار می‌شوند.»
Comet_2003
راه حقیقت در قلب رؤیاپرداز است.
Book
دانش قدرتمنده، ولی وقتی پنهان باشه خطرناک می‌شه. از امروز دانش برای همه‌س.
zohreh
دنیا داشت بهش فشار می‌آورد، مثل کُتی که دیگر اندازهٔ آدم نباشد.
zohreh
«اندوه خطرناکه. یا حداقل بود. منم الان یادم نمیاد چرا. فکر کنم هر دوتامون عادت کردیم چیزا رو از یاد ببریم. اجازه دادیم همه‌چی... مه‌آلود بشه.»
zohreh
قلب از نور ستاره درست شده و زمان. رنجشِ دوری و از دست دادن در تاریکی ریسمانی ناگسستنی است که بی‌نهایت را به بی‌نهایت وصل می‌کند. قلب من برای قلبت آرزو می‌کند و آن آرزو حتمی است. وقتی دنیا می‌چرخد وقتی جهان بزرگ می‌شود و وقتی راز عشق، دوباره و دوباره در رازِ تو برملا می‌شود من رفته‌ام.
☆بهار☆
«چون تو نمی‌بینیش دلیل نمی‌شه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارق‌العادهٔ دنیا نامرئی‌ان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قوی‌تر و شجاع‌تر می‌کنه. حالا می‌بینی.»
yasamin
«تو هیچ احتیاجی به مدرسه نداری. هدفِ جایی مثل اینجا اینه که آدمایی که هیچ آینده‌ای ندارن بیان وقتشون رو بگذرونن تا بعدش برای پروتکتریت کار کنن
سلام
هیچ‌کس نمی‌دونه چرا. از کجا بدونیم؟! اون جادوگره. کاراش نه چرا داره و نه دلیل. البته که این داستان واقعیه. گوش نمی‌دادی؟ اون ساحر کوچیک شجاع، با وجود ترس زیادش، دوید توی آتیش و دود. پرید هوا و جادوگر رو از پشت اژدها پایین انداخت. بعد اژدها رو هل داد توی سوراخ زمین و نذاشت بالا بیاد. ولی جادوگر رو نکشت. به‌جاش جادوگر اونو کشت. واسه همینه که شجاعت فایده نداره. شجاعت نه چیزی می‌سازه، نه از کسی مراقبت می‌کنه و نه به نتیجه‌ای می‌رسه. فقط آدم رو به کشتن می‌ده. به خاطر همینه که ما با جادوگر مقابله نمی‌کنیم. به خاطر اینکه حتی ساحرای پیر قدرتمند هم نتونستن باهاش مقابله کنن.
المپیان؟:)
زن دیوانه فهمیده بود که می‌تواند همه‌چیز را بداند؛ چیزهای غیرممکن و بعید را. دنیایی که او در دیوانگی‌اش می‌شناخت سرشار از تکه‌های نورانی و ذره‌های باارزش بود. یک آدم ممکن بود سکه‌ای روی زمین بیندازد و نتواند آن را پیدا کند، ولی یک کلاغ از درخشش سکه آن را پیدا می‌کرد. دانش در ذاتش جواهری درخشان بود و زن مثل کلاغ. او پیدا می‌کرد، می‌رسید، برمی‌داشت و جمع می‌کرد.
Cilli

حجم

۲۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰
۵۰%
تومان