بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل پوت | صفحه ۳۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل پوت

بریده‌هایی از کتاب پل پوت

نویسنده:فیلیپ شورت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأی
۳٫۴
(۲۱)
در فرهنگی که آدم‌ها به هر کاری متوسل می‌شوند تا آبرویشان ریخته نشود ــ در جایی‌که واکنش غریزی فرد در برخورد با کوچک‌ترین تعارضی دروغگویی است، حتا اگر شده به بهای از دست رفتن منافع شخصی ــ جواب ندادن به پرسش‌های رسواگرانه یا پاسخ دروغ دادن به این نوع پرسش‌ها امر معمولی است. اگر غربی‌های بی‌نزاکت بر این نوع پرسش‌ها اصرار کنند، آن‌ها نباید از شنیدن پاسخ‌های دروغ غافلگیر شوند. بر حسب معیارهای خمری، آن‌ها مخاطبانشان را در چنان موقعیتی گذاشته‌اند که ارائه دروغ تنها راه گریز ممکن است. نتیجه طبیعی چنین تمایل غریزی‌ای به اجتناب از رودررو شدن با واقعیت‌ها به هر بهای ممکن، این است که بحث و مناظره به عنوان وسیله‌ای برای حل تفاوت‌ها عملکردش را از دست می‌دهد.
Z
کامبوج، در سال ۱۹۷۰، عمدتآ یک کشور فئودالی باقی مانده بود. جوانان طبقه متوسط کامبوج هسته اصلی حمایت از رژیم کودتا را تشکیل می‌دادند. این جوان‌ها پس از سپری کردن یک دوره آموزش نظامی در محوطه زمین گلف پایتخت، برای مبارزه با ویت کنگ‌ها به نواحی مرزی منتقل می‌شدند.
Z
از همان آغاز، مشخصه اصلی جنگ داخلی کامبوج بی‌رحمی و بربریت بود. یک هفته پس از کودتای کامبوج، تظاهرات دهقانی در شهر کومپونگ چام آغاز شد و تعدادی از مقامات محلی به دست تظاهرکنندگان افتاده و آن قدر کتک خوردند تا کشته شدند. سپاهیان دولتی به سوی تظاهرکنندگان آتش گشودند. روز بعد، ۲۶ مارس ۱۹۷۰، شورشیان به خانه فرماندار و ساختمان دادگستری حمله کردند. رادیو پنوم‌پن شورش در کومپونگ چام را کار کسانی دانست که دارای ذهنیت ویت کنگی هستند. چند ساعت بعد، دو نماینده‌ای که در مجلس کامبوج نمایندگی مردم کومپونگ چام را بر عهده داشتند برای پادرمیانی وارد شهر شدند اما به دست شورشیان به قتل رسیدند. مردم خشمگین شکم‌های آن‌ها را دریدند و جگرهایشان را بیرون کشیدند و پیروزمندانه به یک رستوران بردند. آن‌ها به صاحب رستوران دستور دادند که جگرهای مقتولان را برایشان بپزد. سپس تکه‌های جگرهای پخته شده مابین جمعیت شورشی توزیع شد.
Z
کامبوجی‌ها میان دو ترس گیر کرده بودند: ترس اولشان این بود که مبادا متحدان ویتنامیشان به محض پایان یافتن جنگ عقب‌نشینی کنند و آن‌ها را مثل سال ۱۹۵۴، تک و تنها در برابر دشمن بگذارند؛ و ترس دومشان، که حتا بزرگ‌تر از ترس اولی بود، این بود که مبادا ویتنامی‌ها تصمیم بگیرند که در کامبوج بمانند. ترس نیاکانی از تسلط یافتن ویتنامی‌ها، که سیهانوک و لون نول هم به آن مبتلا بودند، در سال ۱۹۷۰ به مثابه یکی از نیروهای موثر در خط‌مشی سیاسی حزب کمونیست کامبوج عمل کرد. اما برای کمونیست‌های کامبوجی تهدید نه از دشمنان که از دوستان، نه از رقبا که از متحدان بود؛ دوستان و متحدانی که بسیار مکارتر و موذی‌تر از دشمنان و رقبا بودند.
Z
برای خمرهای سرخ بسیار ناگوار بود که ببینند معابد باستانی آنگکور، مظهر استقلال و حاکمیت خمری، به جای آزاد شدن توسط خودشان به دست نیروهای ویت کنگ آزاد و حالا اشغال شده است. کمونیست‌های ویتنامی این احساس و نگرش کمونیست‌های کامبوجی را درک می‌کردند. سوءظن خمری چیز تازه‌ای برای آن‌ها نبود.
Z
خیو سامفون بعدها گفت: «کودتای لون نول و پیامدهایش تصمیم سولوت سور( پل پوت ) در اواسط دهه ۱۹۶۰ برای آغاز نبرد مسلحانه را موجه ساخت؛ و دقیقآ به خاطر همین تصمیم بود که خمرهای سرخ در سال ۱۹۷۰ دست به نقد دارای یک نیروی چریکی جنینی بودند.» اما این نیرو در سال ۱۹۷۰ فقط شامل دو تا سه هزار رزمنده بود درحالی‌که همزمان ویتنام شمالی حدود چهل تا شصت هزار سرباز( در خاک کامبوج) داشت.
Z
یک هفته پس از صدور بیانیه درخواست سیهانوک، مقامات ویتنامی با نون چی تماس گرفتند و به وی پیشنهاد عملیات مشترک نظامی( بر علیه رژیم کامبوج ) را کردند. نون چی در ابتدا ابراز تردید کرد، اما زمانی که ویتنامی‌ها توضیح دادند که آن‌ها، فارغ از نقطه‌نظر خمری‌ها، به خاطر منافع خودشان هم که شده قصد ایمن کردن پایگاه‌هایشان را در خاک کامبوج دارند، نون چی موافقت اصولی‌اش را ابراز کرد.
Z
سیهانوک به محض پذیرش اصل همکاری با خمرهای سرخ این آزادی عمل را یافت که نبرد دیپلماتیک برای بازشناسایی بین‌المللی دولتِ در تبعیدش را آغاز کند. سولوت سور ( پل پوت) هم این آزادی عمل را یافت که سیاست‌های مورد نظرش را در داخل کشور پیش ببرد. هر طرف دستور کار مشخص خودش را داشت. سیهانوک خواهان انتقام‌گیری بود. خمرهای سرخ به اسم سیهانوک نیاز داشتند. این حتا یک ازدواج مصلحتی هم نبود.
Z
خمرهای سرخ بخشی از سلاح‌هایشان را از افسران فاسد ارتش لون نول می‌خریدند. آن‌ها حاضر بودند در ازای دریافت ارزهای خارجی معتبر سلاح‌هایشان را به هر خریداری بفروشند. هر سال، برای همین نوع خریدها، پنج میلیون دلار اسکناس در کاغذهای ضد رطوبت بسته‌بندی و در کوله‌پشتی‌ها قرار داده می‌شد تا آن‌ها را باربران خمری از مسیر هوشی مین به دست خمرهای سرخ برسانند.
Z
سیهانوک در محل سابق سفارت فرانسه در پکن زندگی می‌کرد.
Z
«دولت سلطنتی اتحاد ملی کامبوج» در پنج می ۱۹۷۰ رسمآ اعلام موجودیت کرد و بلافاصله توسط چین، کره شمالی و ویتنام، و سپس کوبا و تعدادی دیگر از کشورهای جهان سوم به رسمیت شناخته شد. مقرِ این دولتِ در تبعید در «مهمان‌سرای دوستی» در شمال غربی پکن بود.
Z
این چینی‌ها بودند که در اوایل ماه می ۱۹۷۰ به سیهانوک گفتند که حالا زمان مناسبی برای تشکیل یک دولت است؛ و سپس هان نیانلونگ، معاون وزیر امور خارجه چین، تیونن موام را فرا خواند تا پیش‌نویس برنامه سیاسی دولت در تبعید کامبوج را بنویسد. این یک سند ملی‌گرایانه معتدل بود که، حتا بیش‌تر از بیانیه سیهانوک در ماه مارس، از اشاره به اهداف کمونیستی اجتناب می‌کرد، و عمدآ طوری طراحی شده بود که وسیع‌ترین حمایت‌ها را در درون و بیرون کامبوج به دست آورد. ا
Z
سارین چاک سفیر کامبوج در قاهره، هوت سامبات نماینده دائمی کامبوج در سازمان ملل متحد و چان چاک سفیر کامبوج در داکار اشاره کرد. افراد دیگری هم بودند که در پکن در خدمت شاهزاده بودند؛ کسانی مثل چائو سنگ وزیر سابق کابینه و تیونن موام و گروهی از اعضای حلقه مارکسیستی پاریس. این افراد، به همراه کیت‌چون، دیگر عضو سابق کابینه، ستون فقرات دولتِ در تبعیدِ سیهانوک را تشکیل دادند.
Z
این سه رهبر که آمریکایی‌ها آن‌ها را «سه روح» می‌نامیدند عبارت بودند از خیو سامفون، هو یون و هو نیم؛ همان سه نفری که غالب کامبوجی‌ها سه سال پیش فکر می‌کردند به طرزی فجیع توسط سیهانوک به قتل رسیده‌اند.
Z
تأکیدِ دیگرِ بیانیه سیهانوک بر همبستگی «سه ملت ما، خمری‌ها، ویتنامی‌ها و لائوسی‌ها» بود و چنین ادعا می‌کرد که از «حمایت کامل ملت‌ها و کشورهای دور و نزدیک ضد امپریالیستی» برخوردار است.
Z
در ۲۳ مارس ۱۹۷۰، سیهانوک اعلام کرد که او در حال تشکیل یک جنبش سیاسی موسوم به «جبهه متحد ملی کامپوچیا» ست. او از هموطنانش درخواست کرد که یک کارزار حملات چریکی و نافرمانی مدنی علیه دولت لون نول به راه اندازند. او اضافه کرد: «آن‌هایی که از شجاعت لازم و از روحیه وطن‌پرستی بالا برخوردارند مسلح خواهند شد و آموزش نظامی خواهند دید.»
Z
از نظر رهبران کمونیست ویتنام شمالی اگر کامبوجی‌ها وارد جنگ می‌شدند، کل منطقه هندوچین یک بار دیگر، مثل دهه ۱۹۵۰، تبدیل به یک «میدان نبرد واحد» می‌شد. در این‌صورت، ائتلاف میان سیهانوک و خمرهای سرخ به نفع همه بود. مسئله این بود که نه سولوت سور، نه چوئن لای ( نخست‌وزیر چین ) ( نخست‌وزیر ویتنام شمالی ) هیچ‌کدام مطمئن نبودند که می‌توان روی سیهانوک حساب کرد.
Z
چوئن لای ( نخست‌وزیر چین) که قبلاً با لون نول ملاقات کرده و به صورت غریزی به او بی‌اعتماد بود، چنین ارزیابی می‌کرد که یک رژیم طرفدار آمریکا در پنوم‌پن، آن هم تحت رهبری آدمی مثل لون نول، دیر یا زود فرو خواهد پاشید و راه را برای ورود ویتنامی‌ها به کامبوج باز خواهد کرد و، در بدترین حالت، استیلای شورویمحقق خواهد شد.
Z
در لایحه آمده بود که شاهزاده حداکثر تا ساعت یک صبح روز هیجده مارس ۱۹۷۰ باید دفتر ریاست کشور را تحویل بدهد. بر اساس قانون اساسی، چنگ هنگ، رئیس مجلس ملی، تا زمان برگزاری انتخابات جدید وظایف رئیس کشور را بر عهده گرفت.
Z
سولوت سور ( پل پوت) زمانی که در چین بود خبر کودتا را شنید. سیهانوک نیز زمانی که الکسی کاسگین، نخست‌وزیر شوروی، داشت وی را در راهِ رفتن به فرودگاه برای سفر به چین همراهی می‌کرد از زبان او خبر کودتا را شنید.
Z

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان