- طاقچه
- تاریخ
- تاریخ جهان
- کتاب پل پوت
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پل پوت
۳٫۴
(۲۱)
مناطق روستایی کامبوج، در اوایل دهه ۱۹۷۰، حتا از فقیرترین مناطق روستایی آفریقا نیز فقیرتر و توسعهنیافتهتر بود.
Z
در شش ماه نخستِ پس از آغاز برنامه اشتراکیسازی، حدود شصتهزار کامبوجی از «مناطق آزاد شده» گریختند و به مناطق تحت کنترل حکومت ( لون نول) یا به خاک ویتنام جنوبی پناه آوردند.
۲۵ درصد جمعیت روستایی کامبوج که هرگز مالک هیچ چیزی نبود، و لذا هیچ چیزی برای از دست دادن نداشت، با نظام تازه ( خمرهای سرخ) استقرار یافته در مناطق آزاد شده همراه شد. مسئله عبارت بود از آن ۷۵ درصد بقیه. آنها هم فقیر بودند.
Z
کنت کوئینن، که در آن زمان کارمند کنسولی آمریکا در شهر کان توی ویتنام در نزدیکی مرز کامبوج بود، از گفتگوهایی که با پناهندگان کامبوجی داشت پی برد که خمرهای سرخ در مناطق تحت تسلطشان مشغول چه کاری هستند:
خانوادهها مجبور میشدند همه چیزشان را جز مایحتاج ضروری رها کنند. بعضیها ترجیح دادند که خود را بکشند اما شاهد از دست دادن مال و اموالشان نباشند. آنهایی که از تغییر مکانهای قبلی جان سالم به در برده بودند تعریف میکردند که آدمها در طول مسیر در حال مرگ بودند و به محض رسیدن وادار به کار اجباری میشدند... مقامات روستایی ترجیح دادند به جای اجرای فرمانهای کادرهای خمر سرخ، بگریزند. هر کسی که علیه سیاستهای خمرهای سرخ اعتراض میکرد دستگیر و بُرده میشد و دیگر هرگز پیدایش نمیشد. با وجود این، مردم کماکان دست به فرار میزدند... تا نوامبر ۱۹۷۳ یک منطقه حائل عاری از جمعیت به وجود آمد...
Z
خانههای اصلی آنها اگر تاکنون بر اثر بمبارانها نابود نشده بود، توسط خمرهای سرخ تخریب شدند تا آنها به فکر بازگشت نیفتند. آنها به جای کار کردن در قالب فردی یا در قالب گروههای کمک متقابل، مجبور به شرکت در تعاونیهای مرکب از سی چهل خانواده شدند.
Z
بمبارانها همچنین سبب بروز شرایطی شد که منجر به جهش در سیاستهای خمرهای سرخ گردید. این جهشی بود که در گذر زمان به هر حال رخ میداد اما بمبارانها موجب تسریع آن شد. ماحصل تغییر در مواضع سیاسی خمرهای سرخ، شکلگیری رژیمی خشنتر و سرکوبگرتر بود که تحت آن میلیونها آدم دچار رنج و آزار میشدند.
Z
پل پوت به بهانه بیماری، از پذیرش دعوتهای له دوان برای شرکت در مذاکرات هانوی سر باز زد. اما وی طی دو سال آینده مجبور میشد که نه تنها به دعوت ویتنام شمالی که به دعوتهای کشورهای دوست، از جمله الجزایر، رومانی، یوگسلاوی، و به شکل ظریفتری خود چین، برای شرکت در گفتگوهای صلح پاسخ منفی بدهد. همه این کشورها خواهان این بودند که جنگ در کامبوج به سرعت متوقف شود تا اذهان مردمان قاره آسیا بتواند بر روی مبارزه با «سوسیال ـ امپریالیسم شوروی» متمرکز شود. در تحلیلهای سیاسی رهبران این کشورها، حالا شوروی خطر اصلی برای منطقه بود، زیرا امپریالیسم آمریکایی رو به زوال بود و خطر کمتری در قیاس با امپریالیسم رو به رشد شوروی
Z
سیهانوک به رغم شور و شوقش برای بازگشت به خانه، آنقدر عاقل بود که بداند میزبانانش ( خمرهای سرخ) به صورت نظاممندی مانع از این میشوند که وی کوچکترین تماس مستقیمی با تودههای مردم کشورش داشته باشد. سیهانوک در تابستان همین سال طی سلسله مصاحبههایی با لحنی مأیوسانه در باره آیندهاش در تحت نظام حکومتی خمرهای سرخ اظهارنظر کرد. روابط سیهانوک با اینگ ساری وخیمتر شد و حتا در مقطعی کار به آنجا کشید که سیهانوک به همراهانش گفت که قصد استعفا دارد.
Z
سیهانوک دو ماه بعد، عازم دیدار از کشورهای دوست در آسیا، آفریقا و اروپا شد. او در پی این مجموعه سفرها اعلام کرد که دولت مقاومت از پکن به داخل مناطق آزاد شده انتقال یافته است. حالا هدف وی قانع کردن اکثریت اعضای سازمان ملل متحد به شناسایی «دولت سلطنتی اتحاد ملی کامبوج» به جای رژیم لون نول به عنوان نماینده کامبوج در سازمان ملل متحد بود. این تلاش بر اثر کم آوردن چند رأی موافق به شکست انجامید.
Z
تقریبآ همه چهرههای شاخص خمرهای سرخ به حضور شاهزاده و همسرش شرفیاب شدند و به آنها ادای احترام کردند؛ هرچند که برخیها مثل پل پوت ترجیح دادند هویت اصلیشان را نزد سیهانوک افشا نکنند.
Z
سیهانوک و مونیک در پایگاه «ک ـ ۱۲»، که ایستگاه ترانزیت در مرز لائوس و کامبوج بود، مورد استقبال هو نیم، خیو سامفون، سون سن و نی سارانن ( دبیر «منطقه شمال ـ شرق») قرار گرفتند. آنها پس از پوشیدن جامههای سیاه و شال چهارخانه قرمز و سفیدِ خمرهای سرخ، شش روز بعدی را صرف راندن در پانصد کیلومتر جادههای گِلی و پرچاله و چوله ایالتهای استانگ ترنگ، پراویهیر، مانت کولن و سیم ریپ کردند.
Z
پام هانگ، سه روز قبل از اینکه قرارداد صلح پاریس در ۲۷ ژانویه ۱۹۷۳ امضا شود، نزد پل پوت رفت و متن این قرارداد صلح ( میان ویتنام شمالی و آمریکا) را به اطلاع او رساند. در هفت فوریه، بیانیه مشترکی از سوی «دولت سلطنتی اتحاد ملی کامبوج» و ویتنام شمالی انتشار یافت که در آن اعلام شده بود جنگ در کامبوج ادامه خواهد یافت.
Z
از نظر پل پوت، مسئله کلیدی محکم کردن عزم و اراده سیهانوک و یاری رساندن به او بود تا بتواند به عنوان صدای یک ناسیونالیسم کامبوجی مستقل، و نه صرفآ سخنگوی مقاومت خمری در جنگ سراسری هندوچین، خدمت کند.
Z
نگرانیهای خمرهای سرخ در باره محبوبیت سیهانوک منجر به این شد که سپاهیان خمرهای سرخ از این به بعد نشانهای سیهانوک را بر سینههایشان نزنند؛ حزب کمونیست کامبوج از به نمایش درآوردن پرترههای سیهانوک خودداری کند؛ و همچنین نام سیهانوک در اجلاسهای حزبی ندرتآ به زبان آید. در درون حزب، پشت درهای بسته، سیهانوک به عنوان طرفدار فئودالیسم محکوم میشد. اما کمیته مرکزی طی دستورالعملی مقرر داشته بود که: «چنین نقطهنظرهایی نباید مطلقآ به اطلاع تودههای مردم برسد... و این نظرات فقط در داخل حزبِ خودمان میتواند پخش شود.»
Z
قرارداد صلحِ در شُرف امضا بین آمریکا و ویتنام شمالی، اختلافها میان سیهانوک و متحدان کمونیستش را شدیدتر کرد.
از نظر سیهانوک، قرارداد صلح آمریکا و ویتنام میتوانست به توافقی در باره کامبوج منجر شود. سیهانوک امیدوار بود که در پی کسب این توافق، تحت حمایت چین و آمریکا، به پنومپن برگردد و در آنجا رئیس یک دولت ائتلافی، مرکب از چهرههای معتدل رژیم لون نول و مردانی مثل خیو سامفون، هو یون و هو نیم (که سیهانوک به غلط آنها را چهرههای اصلی در جنبش مقاومت کمونیستی میپنداشت) تشکیل بدهد.
Z
سیهانوکاحساس نفرت به او پیدا کرد. ساری آدم غیر قابل اعتماد و دورویی بود که در غیاب سیهانوک او را خوار میشمرد اما در حضورش مرعوب او میشد.
Z
ساری در آوریل ۱۹۷۱ محرمانه به پکن سفر کرد. او تابستان ۱۹۷۱ را صرف گفتگوهای مفصلی با «اداره پیوندهای بینالمللی حزب کمونیست چین» کرد. ساری با هویت بدلی به چین سفر کرده بود تا حتا همکاران خمریاش هم از سفر وی بیاطلاع باقی بمانند. عاقبت، چینیها در اوت ۱۹۷۱، به صورت رسمی و با سر و صدای زیاد رسیدن اینگ ساری به چین را اعلام کردند.
Z
و از اواسط ۱۹۷۱ به بعد، که اینگ ساری به عنوان «نماینده ویژه داخل» به چین آمد، محدوده مانورهای سیهانوک حتا محدودتر از گذشته شد.
Z
اما سیهانوک هیچ تماس مستقیمی با رهبری خمرهای سرخ نداشت.
( نخستوزیر ) ، با همه وزرا و سفرای متبوعش، در بیخبری کامل از واقعیتهای جنگ در کامبوج قرار داشت. معدود پیامهایی از «بخش داخل کشور» ــ یا همان حزب کمونیست کامبوج ــ به دست سیهانوک و کابینه در تبعیدش میرسید. این پیامها که امضای خیو سامفون را داشت از طریق وزارت امور خارجه چین مابین داخل و خارج کشور( کامبوج) رد وبدل میشد. خیو سامفون حالا رسمآ با این لقبْ پیامهایش را امضا میکرد: «فرمانده کل قوای نیروهای مسلح جبهه آزادیبخش ملی کامپوچیا.»
Z
سیهانوک در اولین سال اقامتش در پکن، هم از حیث زندگی شخصی و هم از حیث سیاسی در مداری سیر میکرد که کاملاً مطلوب نظرش بود. در چند قدم آنسوتر از ویلای سیهانوک، در شهر پکن ارزشهای سفت و سخت «انقلاب فرهنگی» غالب و حکمفرما شده بود. اما این رهبر کامبوجی در پشت دیوارهای ویلای شاهانهاش در پکن همچنان مثل پادشاهان زندگی میکرد و صفِ به هم فشرده آشپزانش دمادم خوراکهای خوشمزه چینی، خمری و فرانسوی برایش درست میکردند. ویلای سیهانوک در پکن دارای استخر، زمین تنیس، سالن سینما و بهترین سرداب مشروبات الکلی در چین سرخ بود. او دیپلماتها و ژورنالیستهای طرفدارش را به حضور میپذیرفت
Z
مذاکرات صلح پاریس برای پل پوت هم مسئلهساز بود هم فرصتساز. تا این هنگام، کمونیستهای ویتنامی و کامبوجی، به رغم اختلافنظرهای سیاسیشان، به واسطه جنگ مشترک علیه آمریکا متحد یکدیگر بودند. حالا اگر هانوی ( کمونیستهای ویتنامی) قرارداد صلح جداگانه با آمریکا امضا میکرد، بزرگترین عامل اتحاد میان کمونیستهای کامبوجی و ویتنامی از میان میرفت. از طرف دیگر، اگر نیروهای ویتنامی در پی امضای قرارداد صلح، خاک کامبوج را ترک میکردند، خمرهای سرخ سرانجام اختیار کامل پیدا میکردند که هر سیاستی را که دلشان میخواست دنبال کنند، بدون هم تحت فشار قرار میگرفتند که خودشان با آمریکاییها مذاکره کنند. این مسیری بود که پل پوت آن را مطلقآ در تضاد با منافع بلندمدت حزب کمونیست کامبوج میدید.
Z
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان