بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل پوت | صفحه ۵۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل پوت

بریده‌هایی از کتاب پل پوت

نویسنده:فیلیپ شورت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأی
۳٫۴
(۲۱)
این‌که چرا پل پوت تا پایان دوران زندگی‌اش همچنان به یاد دیدارهایش از قصر سلطنتی بود می‌تواند دلیل دیگری هم داشته باشد. در دهه ۱۹۳۰ حرمسرای یک پادشاه کامبوجی می‌توانست جای بسیار جالبی برای پسری نوجوان باشد. پادشاه مونیونگ تعداد بی‌شماری همسران جوان و نوجوان داشت و از آن‌جایی که پیر و مریض بود نمی‌توانست به همه آن‌ها رسیدگی‌های لازم را بکند،
Z
در فرهنگ خمری سر مقدس‌ترین قسمت بدن است، و در آن‌جا سرهای درباریان در زیر پاهای شاه قرار داشت. در هنگام خطاب قرار دادن پادشاه کلمات و اصطلاحات خاصی باید به کار برده می‌شد. آن‌هایی که خون سلطنتی در رگ‌هایشان نداشتند، حتا شامخ‌ترین وزرای کشور، به هنگام خطاب قرار دادن پادشاه اول باید این عبارت کلیشه‌ای متبرک را بر زبان می‌آوردند: «ما آدم‌هایی که مدفوع پادشاه را بر روی سرهایمان گذاشته و آن را حمل می‌کنیم...»
Z
محلات متفاوت پنوم‌پن در راستای ساحل رودی که از این شهر می‌گذرد شکل گرفته و گسترش یافته است: «دهکده کاتولیک» ویتنامی‌ها در شمال؛ محله فرانسوی‌ها در اطراف گورستان باستانی وات پنوم، که پایتخت نامش را از آن گرفته است؛ چینی‌ها در منطقه تجاری در مرکز شهر؛ و خمری‌ها در «دهکده کامبوجی» در جنوب.
Z
فرانسویان برای پر کردن مناصب میانی و پایینی ادارات استعماریشان در کامبوج به نیروهای باسواد ویتنامی نیاز داشتند. علاوه بر این، نیروی کار ویتنامی ماهر و کارآزموده بود و می‌توانست بسیاری از نیازهای حکومت استعماری فرانسه در کامبوج را برطرف کند. این فکر وجود داشت که کامبوجی‌ها در زمینه‌های مذکور نالایق و بی‌کفایت هستند. ماحصل چنین وضعیتی چیزی بیش‌تر از انزجار نژادی صرف بود.
Z
یک ملت منضبط، فعال و پرانرژی که مهاجرت مداوم و طولانیشان طی چندین قرن به طرف جنوب باعث شده بود تا بخش‌های وسیعی از خاک کامبوج به تصرف ویتنام درآید. در واقع ویتنام جنوبی بر روی خاکی تشکیل شده بود که در زمان‌های گذشته به «کامبوج سُفلی»( یا به زبان خمری «کامپوچیا کروم») مشهور بود.
Z
حتا در جای کوچکی همچون پرک اسبائو، روستای زادگاه پل پوت، یک فروشگاه چینی وجود داشت که تنها فروشگاه از این نوع در منطقه بود.
Z
ظاهرآ خارجی بودن پنوم‌پن و حضور پررنگ چینی‌ها، ویتنامی‌ها و تایلندی‌ها در این شهر، به بهای به حاشیه رفتن کامبوجی‌ها، تاثیر کمی بر روی سور ( پل پوت ) داشته است.
Z
سور ( پل پوت) در تابستان ۱۹۳۵، در ده سالگی معبد باتوم وادی را ترک کرد و برای ادامه زندگی نزد برادرش سائونگ رفت. سائونگ در آن زمان به همراه زن و بچه‌اش در یک خانه چوبی بی‌در و پیکر بزرگ، که روی پایه‌های چوبی بنا شده بود زندگی می‌کرد.
Z
معلوم نیست که آیا سورِ کودک هم تحت تأثیر این آموزه‌های تجردزیستی و سرکوب نفسانیات قرار داشت یا نه. هیچ راهی برای اطلاع یافتن از این موضوع وجود ندارد. اما این آموزه‌ها باید به صورت ناخودآگاه بر او تأثیر گذاشته باشد زیرا در دوران بزرگسالی‌اش گسستن پیوندهای شخصی و سرکوب فردیت ــ هم در حوزه اندیشه و هم در حوزه رفتار و اعمال ــ به عناصر کلیدی کیشِ سیاسی‌اش مبدل شد.
Z
آموزه‌های سپاپ که در مورد پسران به اندازه کافی سخت‌گیرانه است، در مورد زنان و دختران به مراتب سخت‌گیرانه‌تر و غیر انسانی‌تر است:
Z
مضمون‌های این متون اخلاقی در اصل تفاوت زیادی با متون مشابه چینی یا متون متعلق به دیگر کشورهای بودایی آسیا ندارد. همه این متون احترام به پدر و مادر، مسن‌ترها و سلسله‌مراتب مذهبی و حکومتی ــ و در مورد زنان، فرمانبرداری از شوهر ــ را توصیه و تبلیغ می‌کنند. اما متونی که نوراهبان کامبوجی یاد می‌گرفتند، سخت‌گیرانه‌تر و انعطاف‌ناپذیرتر از متون مشابه بود. در متون مقدماتی کونفسیوسی از بچه‌ها به مثابه فردیت‌های واجد شخصیت و استعداد یاد می‌شود؛ فردیت‌های مستقلی که باید آن‌ها را به خاطر استعدادهایشان تشویق کرد و قابلیت‌های بالقوه آن‌ها را بالفعل کرد. اما در سپاپ بودایی‌ها بچه‌ها همچون اشیایی انگاشته شده‌اند که باید رفتارهای آن‌ها را به نحوی قالب‌گیری کرد که ارزش‌های سنتی بودایی بی‌هیچ تغییر و کم و کاستی به آن‌ها منتقل شود.
Z
ناهار حداکثر می‌باید تا سرِ ظهر صرف می‌شد زیرا در آیین بودایی ساکنان معبد در فاصله ظهر تا برآمدن خورشید در روز بعد اجازه صرف غذا را ندارند. نوراهبان بعدازظهرها، علاوه بر کلاس‌های ادبیات پایه، در کلاس‌های فراگیری سپاپ ـمجموعه متونِ سنتی پندهای اخلاقی ــ شرکت می‌کردند؛ متونی که سابقه آن‌ها به قرن شانزدهم میلادی برمی‌گردد.
Z
این دوره، دوره فوق‌العاده مهم و تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری کاراکتر سور ( پل پوت ) بود. نظم و انضباط راهبانه در داخل معبد بسیار جدی و اکید بود. سور به عنوان یک نوراهب عضوی از یک جامعه به شدت منظم و مقرراتی بود که در آن، مثل همه نهادهای سنتی کامبوجی از جمله دربار سلطنتی، ابتکار و نوآوری ممنوع بود و کم‌ترین انحرافی مجازات می‌شد و بزرگ‌ترین فضیلت عبارت بود از اطاعت و بندگی بی‌چون و چرا از عقیده متعارف و متداول حاکم.
Z
در افسانه‌های خمری دزدها نه تنها تنبیه نمی‌شوند بلکه روزگارشان را با شادی و خوشحالی به پایان می‌برند، و آدم‌ها بدون آن‌که جرمی را مرتکب شده باشند اعدام می‌شوند. در این قصه‌ها شرارت مادامی که مفید و کارآمد باشد ادامه می‌یابد، حقه‌بازی ستایش می‌شود، عمل صادقانه تقبیح می‌شود، و خوبی معادل با حماقت انگاشته می‌شود. شفقت و مهربانی نیز جای بسیار کوچکی در قصه‌های قدیمی کامبوجی دارد. قضات در این قصه‌ها به مثابه دلقک‌ها به تصویر کشیده شده‌اند و عدالت واقعی تنها از جانب شخص پادشاه قابل اجراست؛ عدالتی که هیچ‌گونه تجدیدنظر یا استینافی را برنمی‌تابد.
Z
کامبوجی‌ها معتقدند که ورمیشل (غذای اصلی کامبوجی‌ها) ثمره ابداع و ابتکار همین جادوگرِ کوچک‌دهان است. قصه دیگر در باره موجود چینی‌تبار شکمویی به اسم تائوتی است که فقط یک سر و مقداری دل و روده دارد و صرفآ از طریق خوردن موجودات تهوع‌آورِ داخل گل و لای زندگی می‌کند.
Z
در مناطق روستایی کامبوج اکثر جنایت‌هایی که روی می‌دهد بیش‌تر به عوامل متافیزیکی و جادو و جنبل ربط داده می‌شود تا دیگر عوامل. مقامات کامبوجی با وجودی که عمومآ تحصیل‌کرده دانشگاه‌ها هستند، بعضآ کتک زدن و کشتن مظنونان به «جادوگری» را با گفتن جملاتی مثل این توجیه می‌کنند: «قدرت این نوع آدم‌ها( جادوگران) خیلی وحشتناک است. دهقانان چاره دیگری ندارند.»
Z
کامبوج از این حیث، یک کشور قرون وسطایی است؛ کشوری که پادشاهش بدون مشورت با منجمان دربار هرگز هیچ تصمیمی نمی‌گرفت. کامبوج در این مورد نیز شباهت زیادی به کشورهای آفریقایی دارد. هر دهکده‌ای در کامبوج دارای جادوگر (اپ) و حکیمِ (کرو) خاص خودش است.
Z
فرزندان کوچک‌تر لوت بیش‌تر شبیه او بودند تا فرزندان بزرگ‌ترش. سور( پل پوت) واجد بسیاری از ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی پدرش بود. لوت، مثل اغلب پدران کامبوجی آدم مقرراتی و منظمی بود اما برخلاف آن‌ها اعتقادی به اِعمال تنبیهات سخت در مورد فرزندانش نداشت و از این کار اجتناب می‌کرد.
Z
لوت اسم یکی از پسرهایش را سور گذاشت. سور در زبان کامبوجی به معنای «سفید» یا «روشن» است. این نامگذاری به سبب پوست روشن سور بود که آن را از تبار نیمه‌چینی‌اش به ارث برده بود. نپ هم مثل برادرش پوست روشنی داشت اما نژاد در کامبوج بیش‌تر تحت‌الشعاع رفتار است تا ژن و خون. لوت اعتنایی به آیین‌ها و مراسم چینی نداشت. او و همسرش سال نوی چینی را جشن نمی‌گرفتند و در ایام جشنواره چینی چینگ مینگ از قبور اجداد و نیاکان خود غبارروبی نمی‌کردند. آن‌ها مثل خمری‌ها زندگی می‌کردند، و بنابراین از نظر خودشان و از نظر همسایگانشان خمری بودند.
Z
ویتنامی‌ها روز بروز شباهت بیش‌تری به چینی‌ها پیدا می‌کنند. آن‌ها تودار و آرام به نظر می‌رسند. آموزه‌های کونفسیوسی مبتنی بر ادب و فضیلت و شایسته‌سالاری، الگوی اصلی ویتنامی‌هاست. اما کامبوجی‌ها بیش‌تر به برهمنیسم و بودایی‌گری نوع هندی تمایل دارند؛ آیین‌هایی که به مراتب نفسانی‌تر از آیین کونفسیوس هستند.
Z

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان