بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل پوت | صفحه ۴۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل پوت

بریده‌هایی از کتاب پل پوت

نویسنده:فیلیپ شورت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأی
۳٫۴
(۲۱)
مائو در کتاب در باره دموکراسی نوین ــ که سولوت سور آن را در پاریس خوانده بود ــ نوشت: «ما رویاپرداز نیستیم و نمی‌توانیم خودمان را از شرایط واقعی‌ای که در برابرمان قرار دارد مُنفک بکنیم... این ضرورت دارد که ما حقیقت را از دل واقعیت‌ها پیدا بکنیم و درستی ایده‌ها را در عمل امتحان کنیم.» برای سولوت سور ( پل پوت) و رفقایش، چنین ملاحظاتی، خیلی ساده، بی‌مورد بود. آنچه برای آن‌ها اهمیت داشت نگرش و الهام‌گیری بود. مائو محصول یک جامعه به شدت باسواد و خردگرا بود؛ جامعه‌ای که در آن سُنتِ مناظره‌های فلسفی به شدت فراگیر و معمول بود. اما سولوت سور برآمده از جامعه‌ای بود که فرهنگی شفاهی و خردگریز داشت؛ جامعه‌ای که مرجع هدایت‌گرش راهبان بودایی ماوراءالطبیعه‌گرا و مُرشدهایی بودند که حقایق را نه از طریق تجزیه و تحلیل منطقی که از طریق کشف و شهودهای شخصی استخراج می‌کردند.
Z
از نظر کمونیست‌های کامبوجی، سیهانوک فقط نوکر بود ــ یک سرکرده فئودالیست‌ها و امپریالیست‌هایی که دارند مردم کامبوج را مرعوب می‌کنند ــ و لذا هدف مشروعی به شمار می‌رفت. اما از نظر کمونیست‌های ویتنامی، سیهانوک یک میهن‌پرست بود.
Z
«خود اتکایی» حرف رمز کمونیست‌های کامبوجی برای آزادی از نظارت کمونیست‌های ویتنامی بود.
Z
سولوت سور ( پل پوت) در اوایل سال ۱۹۶۴ ویت کنگ‌ها را قانع کرد که به کامبوجی‌ها اجازه دهند که پایگاه خاص خودشان را داشته باشند تا: «از مداخله‌های سیاسی اجتناب شود و انقلاب توسط خودمان گام به گام جلو برده شود.» این پایگاه جدید، معروف به «دفتر ۱۰۰»، نیز در طرف ویتنامی مرز کامبوج و ویتنام قرار داشت و، مثل پایگاه قبلی، ویت کنگ‌ها نظارت مستقیم بر آن داشتند.
Z
اندیشه یهودی ـ مسیحی، دوگانگی اصلی میان خیر و شر است اما در اندیشه کامبوجی دوگانگی اصلی میان سروک( دهکده ) و برایی( جنگل) است. مرکز ثقل انقلاب کامبوجی به طور ناخودآگاه از مناطق متمدن شهری و روستایی ــ جاهایی که در آن انسان بر طبیعت چیره شده بود ــ به جنگل‌ها، به زیستگاه وحوش، به آن‌جایی که در آن نیروهای ناشناخته سیاه پرسه می‌زدند، منتقل شده بود.
Z
اعمال زور و فشار بر کمونیست‌ها در بهار آن سال نشانه‌ای بود برای عقب‌نشینی کمونیست‌ها به مناطق روستایی؛ روندی که از سال ۱۹۶۰ به تدریج آغاز شده بود. از نظر سولوت سور ( پل پوت) حالا که انتخابات کادر رهبری حزب خاتمه یافته و او رهبر حزب شده بود، دیگر هیچ دلیلی وجود نداشت که عقب‌نشینی به مناطق روستایی به تعویق بیفتد.
Z
در سرتاسر زمستان ۱۹۶۲، تشنج در سطح دبیرستان‌های کشور رو به تزاید گذاشته بود.
Z
اظهارات سیهانوک بازتاب دهنده ناخشنودی و یأس انسانی بود که نزدیک شدن فاجعه را می‌دید اما احساس می‌کرد هیچ کاری برای متوقف کردن آن از دستش برنمی‌آید. او با لحنی غمگین هشدار داد: «دیر یا زود کمونیست‌ها پیروز خواهند شد. لائوس تا همین حالا از دست رفته است، ویتنام جنوبی هم. بعدش نوبت کامبوج فرا خواهد رسید.»
Z
کنگره ۱۹۶۰ اولین کنگره‌ای بود که در آن کمونیست‌های کامبوجی توانسته بودند فارغ از نظارت رفقای ویتنامی، رهبران خودشان را انتخاب و استراتژی سیاسیشان را تبیین کنند. سابقآ چنین تصمیماتی برای کامبوجی‌ها توسط «کمیته کار سراسری کامبوج» تحت ریاست نگوین تان سونِ ویتنامی اتخاذ می‌شد.
Z
هدف بیان شده حزب جدید کامبوجی، به جای همبستگی هندوچینی، عبارت بود از: «کسب استقلال کامل... برپا ساختن یک اقتصاد ملی و بنا کردن یک ملت کامبوجی واحد، مستقل، مرفه و حاکم بر سرنوشت خویش.» این اهداف در تضاد با امیدهای رفقای ویتنامی برای ایجاد «فدراسیون هندوچینی» شان بود.
Z
اما از یک حیث دیگر، توسل به این‌گونه رفتارهای غیر قانونی نظام‌مند برای آینده کامبوج شوم و بدشگون از کار درآمد. از نظر اغلب غربی‌ها، اوایل دهه ۱۹۶۰ عصر طلایی کامبوج بود. یک آمریکایی که در این دوران در کامبوج ساکن بود به یاد می‌آورد که: «در کشور صلح و امنیت کامل برقرار بود، و این وضعیتی بود که کامبوج نمونه آن را در تاریخ معاصرش هرگز به یاد نداشت...
Z
از یک حیث این‌گونه هدف قرار دادن چپ، به نفع چپ‌ها بود. به قول یکی از سفرای غربی در پنوم‌پن: «تضاد میان این گروه کوچک از مردان مصمم که حاضر بودند جان‌هایشان را فدای باورهایشان بکنند با انبوه سیاستمداران بزدل و فاسد حکومتی، توجه عموم مردم را به آن‌ها جلب می‌کرد.» خود سیهانوک چند ماه پیش از این نوشته بود: «گرچه فقط چند ده کمونیست حقیقی در کامبوج وجود دارد، اما این‌ها جنگجویان واقعی‌ای هستند که عمیقآ به باورهایشان اعتقاد دارند و از حیث تئوریک انعطاف‌ناپذیر واز حیث تاکتیک‌های عملی انعطاف‌پذیرند، و حاضرند هر چیزی را ــ حتا عزت نفسشان ــ را قربانی کنند تا به اهدافشان برسند.» اما ا
Z
او همچنین چپ‌ها را به طور اعم و خیو سامفون را به طور اخص محکوم کرد و این افراد را مشتی آدم‌های دردسرساز نامید. متعاقبآ، هو نیم، دبیر سیاسی روزنامه دولتی واقعیت‌های کامبوجی، به دلیل اعتراضش به هتک حرمت خیو سامفون از کار اخراج شد. دو روز بعد، بیش از پنجاه تن از چپ‌گرایان سرشناس کشور برای پاسخگویی به برخی پرسش‌ها به وزارت اطلاعات و امنیت احضار و نشریه اوبزرواتور به همراه دو نشریه دیگر طرفدار کمونیست‌ها تعطیل شدند.
Z
زمانی که مجلس ملی کامبوج وزیر اطلاعات و امنیت را فراخواند تا در باره این حادثه توضیح بدهد، وزیر شجاعانه اعلام کرد که وظیفه پلیس محافظت کردن از جان مخالفان رژیم نیست. او با حالت تهدیدآمیزی اضافه کرد که مجلس ملی هم کسانی را در خود جا داده که از همین قماش آدم‌ها هستند.
Z
وزیر اطلاعات و امنیت کامبوج در ظهر چهارشنبه سیزده ژوئیه تهدیداتش را عملی کرد. در این هنگام خیو سامفون داشت سوار موتورسیکلتش می‌شد تا محل کارش را ترک کند که ناگهان حدود دوازده سیزده نفر موتورسوار جلوی راه او را گرفتند. زمانی که سامفون از آن‌ها پرسید که چه می‌خواهند، آن‌ها از پشت موتورهایشان پیاده شدند، دست‌های سامفون را از پشت پیچاندند، کتکش زدند و سپس همه لباس‌هایش را از تن درآوردند و درحالی‌که لخت مادرزاد در وسط خیابان ایستاده بود از وی عکس گرفتند. سپس همه آن‌ها سوار موتورهایشان شدند و به سرعت محل را ترک کردند. یکی از عابران ردایش را به سامفون داد تا خود را بپوشاند.
Z
سخنگویان رسمی رژیم سیهانوک، نشریه اوبزرواتور را متهم کردند که «هرگز هیچ اشاره مثبتی به دستاوردهای دولت نمی‌کند و همیشه در واکنش به اقدامات اجتماعی دولت سکوت کامل اختیار می‌کند.» اگر بخواهیم خلاصه کنیم، نشریه خیو سامفونچاپلوسانه احترام می‌گذاشت اما همزمان معضلات و نارسایی‌های اجتماعی را، که ثمره سیاست‌های سیهانوک بود، محکوم می‌کرد.
Z
ستون ثابتی نیز در روزنامه اوبزرواتور وجود داشت که خیو سامفون مخصوصآ خیلی به داشتن آن افتخار می‌کرد. در این ستون، فلاکت‌های فقرای شهری ــ سقاها، حمال‌ها، رانندگان ریکشاها، زاغه‌نشین‌ها و غیره ــ شرح داده می‌شد.
Z
نشریه فرانسوی‌زبان اوبزرواتورچاپ و منتشر می‌شد، سیهانوک را حسابی عصبانی می‌کرد، زیرا در عین حالی که به وضوح ضد رژیم بود اما مطالبش با چنان دقتی به روی کاغذ می‌آمد که به دشواری می‌شد مقاصد فتنه‌انگیزانه‌اش را ثابت کرد. اوبزرواتور ضد آمریکایی و ضد استعماری بود و مخالف تدریس به زبان فرانسوی در مدارس ابتدایی بود
Z
خیو سامفون ذهن چالاک، و حتا بازیگوشی، داشت. قلم او تند و تیز و حس طنزش گزنده بود؛ اما یک جورهایی هم آدم متعصبی بود و نوعی زُهدپیشگی در شخصیتش وجود داشت که باعث شده بود زندگی از نظر او همچون چیزی باشد که باید آن را در خطوط هندسی نظم و انضباط و انکار نفس به پیش برد.
Z
سامفون از «کمیته مرکزی پنوم‌پن»، زیرمجموعه محرمانه حزب انقلابی خلق خمرستان، مأموریت داشت که از طریق روزنامه‌اش حمایت روشنفکران کامبوجی و داشت. او فردی آرمانگرا بود؛ فردی که در او اخلاقیات شخصی و خودآگاهی اجتماعی به طرز جدایی‌ناپذیری با یکدیگر پیوند خورده بودند.
Z

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان