- طاقچه
- تاریخ
- تاریخ جهان
- کتاب پل پوت
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پل پوت
۳٫۴
(۲۱)
سامفون نیز پس از اخذ مدرک دکتری اقتصاد عازم کامبوج شد.
Z
پس از مرگ پدر سیهانوک ( پادشاه سوراماریت) در آوریل ۱۹۶۰ ظاهرِ دموکراسی لیبرال رژیم سیهانوک، که واقعیت دیکتاتوری شخصی وی را پنهان میساخت، کمی بیشتر نخنما شد. ملکه کوساماک، مادر سیهانوک، زن بسیار سیاس و فوقالعاده باارادهای بود که چوئن لای یک بار او را با ملکههای سیاس امپراتوری چین مقایسه کرد. ملکه روشن ساخته بود که خواهان تصاحب تمامعیار مقام پادشاهی است. اما سیهانوک پس از هفتهها تلاش توطئهگرانه موفق شد مادرش را وادارد که مقام تشریفاتی «محافظ تاج و تخت» را بپذیرد. این در واقع یک کودتا در ظاهرِ بدلی بود.
Z
سفارت فرانسه در کامبوج طی گزارشی به وزارت امور خارجه کشورش نوشت: «احکام مرگ را خود سیهانوک صادر کرد، آن هم بدون اینکه استقلال قوه قضاییه را حتا به صورت ظاهری حفظ کند. این احکام مرگ در حالی صادر شد که آشکارا هیچ توجهی به مدارک و شواهد اثباتکننده بیگناهی متهمان یا فقدان مدارک و شواهد اثباتکننده گناهکاری متهمان نشده بود.» سفارتخانه در پایان چنین نتیجه گرفته بود که:
طی هشتاد سال گذشته... کامبوج عادت به چنین طغیان نفرتهایی، که حتا به زنان و بچهها هم رحم نمیکند، نداشته است
Z
پلیس مخفی اقدام به بازداشت یک جوان بومی کرد که عضو یک حوزه حزبی ویت مین در شهر سِوی رینگ بود و سپس او را «آزاد» کرد. این جوان سپس به سفارت آمریکا فرستاده شد و از اعضای سفارت خواست که به وی در کشتن سیهانوک کمک کنند. آمریکاییها، همانگونه که از آنها انتظار میرفت، جوان مذکور را تحویل پلیس کامبوج دادند. اما ماحصل این حادثه یک جنجال و رسوایی عظیم بود که طی آن آبروی همه دشمنان شاهزاده ــ آمریکا، کمونیستها و ویتنامیها ــ ریخته شد. به آن جوان شوربختی که در مرکز ماجرا قرار داشت ظاهرآ گفته شده بود که در ازای همکاریاش با مأموران اطلاعاتی کامبوج، آزاد خواهد شد اما آنها زیر قولشان زدند و او را محکوم به مجازات مرگ کردند.
یک دادگاه نظامی، که احکامش قابل تجدیدنظرخواهی نبود، مسئول رسیدگی به جرایم امنیتی شد.
Z
دیپلمات خارجی نوشت: «کوتاه زمانی پس از قتل نوپ بوپانن دستگیریها و تفتیشهای گسترده و فراگیر آغاز شد.
Z
توتالیترتر ( تمامیت طلبتر)
Z
سیهانوک طی مقالهای که در همان هفته به چاپ رسید، با نومیدی بسیار و برای اولین بار در باره «پیشروی جهانی مقاومتناپذیر کمونیسم» نوشت و به ناتوانی ظاهری غرب در مقابله با آن اشاره کرد:
Z
جوِّ تازه خشونتهای سیاسی که از پی انفجار بمب در اوت ۱۹۵۹ در قصر سلطنتی کامبوج حاکم شد، به سرعت تأثیراتش را نشان داد. در عصر نُه اکتبر ۱۹۵۹ نوپ بوپانن، سردبیر مجله هفتگی «گروه خلق»، موقع خروج از دفتر کارش به ضرب شلیک گلوله کشته شد. جای تعجب نداشت که قاتلان او هرگز پیدا نشدند، زیرا آنها از اعضای پلیس مخفی کامبوج بودند.
Z
انتخابات سال ۱۹۵۸ الگویی را در کامبوج بنا گذاشت که تا هشت سال آینده میپایید. در درون تشکیلات حکومتی سنگکام، رادیکالها از آزادیهای معینی برخوردار بودند، البته به شرطی که آنها مقررات بازی وضع شده از سوی سیهانوک را میپذیرفتند. آنها درصورتیکه از این خط قرمز عبور میکردند بیرحمانه سرکوب میشدند.
Z
انگیزههای سیهانوک برای به کارگیری جوانهای چپگرا در مناصب مدیریتی رژیمش غامض و پیچیده بود. تعداد چپگرایانی که در داخل سنگکام ( حزب حکومتی سیهانوک) وجود داشتند هرگز قابل توجه نبود. اما اینها جوان، پویا، باهوش و تحصیلکرده بودند. اینها ویژگیهایی بودند که سیاستمداران کامبوجی به ندرت داشتند. در هر حال، حضور این جوانان در ردههای بالای مدیریتی رژیم در حکم یک سوپاپ اطمینان برای دفع سرخوردگیهایی بود که در غیر اینصورت امکان داشت در صدد یافتن راههای خروجی خطرناکتری برآیند. سیهانوک همچنین امیدوار بود که وسوسههای قدرت باعث از بین رفتن آرمانخواهی این مردان جوان بشود. مهمتر از هر چیز دیگری، این جوانان میتوانستند همچون یک نیروی مهارکننده در برابر راستگرایان بایستند و آنها را مهار کرده و نوعی توازن سیاسی را در داخل رژیم به وجود آورند.
Z
سیاست خارجی آمریکا در دهه ۱۹۵۰ مبتنی بر نگرش مانوی ای بود که به واسطه آن نیروهای «خیر» را باید در یک نبردِ پایان جهانی علیه «امپراتوری شر» هدایت کرد.
Z
اما سیا به روابط حسنهاش با سون نگوک تان ــ که همچنان از نظر آمریکا گزینه خوبی برای نشستن بر جای سیهانوک بود ــ ادامه داد و سفارت آمریکا در پنومپن دستور دائمی داشت که شخصیتها و نیروهای سیاسی دیگری را که قدرت رودررویی با «سیاستهای چپگرایانه» سیهانوک را داشته باشند بیابد و با آنها ارتباط برقرار کند. سام ساری که از جانب وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان «ثابتقدمترین دوست ایالات متحده آمریکا در کامبوج» ستوده میشد، به یک سفر مطالعاتی سه ماهه به آمریکا دعوت شده بود. برادر داب چون هم به سفر مشابهی رفته بود. خود داب چون از نظر دولت آمریکا «یک جنگسالار کمونیستستیز» قلمداد میشد. شورای امینت ملی آمریکا در آوریل ۱۹۵۸ طی سندی حمایت محرمانه از مخالفانِ طرفدار غربِ سیهانوک را به منظور وارونه کردن گرایش بیطرفانه کمونیستخواهانه کامبوج مورد تأکید مجدد قرار داد.
Z
ضربات و توطئههایی که کامبوج از اواسط دهه ۱۹۵۰ به بعد در معرضش قرار گرفت تقریبآ بدون استثنا نتیجه دستورالعملهای محرمانه دولت آمریکا بود. آمریکا بدون اینکه کوچکترین توجهی به اصول پذیرفته شده بینالمللی بکند سعی داشت به هر نحوی که شده رژیم سیهانوک را تغییر بدهد.
Z
داب چون و بسیاری از افسرانش دستگیر و متعاقبآ کشته شدند. سه کامبوجی، از جمله برادر داب چون، و دو ویتنامی هم در یک دادگاه نظامی به مجازات مرگ محکوم و در ملاءعام تیرباران شدند.
Z
کاسه صبر نگوین دین دیم، رئیسجمهور ویتنام جنوبی، از مدارای رژیم کامبوج در قبال فعالیتهای نیروهای ویت مین ( کمونیستهای ویتنامی) در داخل خاک کامبوج لبریز شد. رئیسجمهور ویتنام جنوبی تصمیم گرفت به پیشنهاد سفیر کشورش در پنومپن عمل کند و با سازماندهی یک کودتا برای همیشه از شر سیهانوک خلاص شود.
Z
در آغاز سال ۱۹۵۹، دولتهای چین و فرانسه از برنامه دو کشور همسایه کامبوج برای براندازی نظام سلطنتی کامبوج، اعلام جمهوری و روی کار آوردن سون نگوک تان ــ که پس از انتخابات سال ۱۹۵۵ به حالت تبعید در تایلند به سر میبرد ــ خبردار شدند.
Z
این قضیه نیز باعث شد تا سیهانوک مطمئن شود که اتحاد وسیعی مرکب از سون نگوک تان، سام ساری، تایلند، ویتنام جنوبی و تا حدی آمریکا بر علیه رژیم او توطئه کردهاند. او اسم این توطئهچینی را «نقشه بانکوک» گذاشت. حالا اینکه سام ساری واقعآ در این توطئه نقش داشت یا اینکه وی قربانی دسیسهچینیهایی شد که خودش از وجود آنها بیخبر بود دقیقآ مشخص نیست. ساری تا سه سال آینده ناگهان برای همیشه ناپدید شد. بعدآ کاشف به عمل آمد که سام ساری به قتل رسیده است. قاتلان یا مأموران سیهانوک بودند یا همکاران خود سام ساری
Z
آمریکا و دو همپیمان منطقهایاش، ویتنام جنوبی و تایلند ــ که بیشتر درصدد مهار سیهانوک بودند تا سرنگونی او ــ سام ساری را از پشت صحنه تحریک میکردند.
Z
سیهانوک شامه تیزی برای شناسایی و مقابله با آدمهایی داشت که از او قدرتطلبتر بودند.
Z
جدیترین صدمهای که سیو هنگ به حزب زد قطع کردن رابطه میان شبکههای حزبی در پنومپن و شبکههای حزبی در روستاها بود. فرسودگی اعضا و سرکوب حکومتی دو عاملی بود که باعث تلاشی درونی حزب شده بود. از ۸۵۰ عضو حزب در سال ۱۹۵۷، تا پایان دهه ۱۹۵۰ فقط ۲۵۰ نفر باقی مانده بودند.
Z
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان