بریدههایی از کتاب حرکت در سکون
۴٫۰
(۹)
جانسون دههها پیش از اینکه نویسندگیاش را شروع کند، زمانی که فقط هفده سالش بود چرچیل را در خیابان دید و داد زد: «آقا! موفقیتتون تو زندگی رو مدیون چی هستین؟»
چرچیل فوراً جواب داد: «ذخیرهٔ انرژی. وقتی میتوانی بنشینی هیچوقت نایست و وقتی میتوانی دراز بکشی هیچوقت ننشین.»
چرچیل انرژیاش را ذخیره میکرد تا هیچوقت از وظیفهای شانه خالی نکند و در برابر چالشی جا نزند. تا با وجود اینهمه کار و پیشبرد، هیچوقت خود را از پا درنیاورد یا آن جرقهٔ لذتی که زندگی را ارزشمند میکند در او خاموش نشود.
☆Nostalgia☆
فرزند. فروید گفته است عشق بزرگترین آموزگار است. وقتی عشق بورزیم یاد میگیریم. وقتی به ما عشق بورزند یاد میگیریم. با عشق به آرامش نزدیکتر میشویم.
عشق هم آسان نیست، مثل هر آموزش دیگری.
☆Nostalgia☆
بحث بنیادگرایی متفاوت است. حق با اپیکور بود. اگر خدا وجود دارد، دقیقاً چرا باید بخواهد از او بترسید؟ یا چه اهمیتی دارد که چه لباسی میپوشید یا چند بار در روز پرستش و تعظیمش میکنید؟ چه علاقهای دارد به این یادمانها یا به التماسهای پر از ترسمان برای آمرزش؟ در خالصانهترین سطح، تنها چیزی که برای هر پدر یا مادر یا هر خالقی اهمیت دارد این است که فرزندانشان به آرامش برسند، به درک و معنی، به هدف. مطمئناً ما را روی این کرهٔ خاکی قرار ندادند تا یکدیگر را قضاوت یا کنترل کنیم یا بکُشیم.
اما این مشکلی نیست که اغلب با آن درگیریم. درعوض ما درگیر شکاکیت هستیم، با خودبینیای که ما را در مرکز جهان قرار میدهد. به همین دلیل است که این جملهٔ نسیم طالب تا این حد دقیق است: مشکل این نیست که باید باور کنیم خدا بزرگ است، مشکل اینجاست که باید باور کنیم خدا بزرگتر از ماست.
☆Nostalgia☆
در مواجهه با امر متعالی لرزه بر انداممان میافتد... چیزی که درک کاملش از توانایی ذهن ما خارج است. و برای لحظهای کوتاه ما را از کوتهنظریمان خارج میکند و از چنگال مرگبار عادت و روزمرگی میرهاند.
ـ رابرت گرین
☆Nostalgia☆
تمامی مکتبهای فلسفی نیاز به حکمت را موعظه میکنند. در عبری به حکمت חכמה (chokmâh) میگویند و معادل اسلامیاش hikma است. هر دو فرهنگ هم باور دارند که خدا منبع لایزال حکمت است. کلمهٔ یونانی حکمت Sophia بود که در لاتین به sapientia تبدیل شد (به همین دلیل است که انسان را هومو ساپینز میخوانند). هم اپیکوریها و هم رواقیها sophia را اصلی اساسی میدانستند. از نگاه آنها حکمت از تجربه و مطالعه به دست میآمد. مسیح به پیروانش توصیه میکرد به خردمندی مار و به معصومیت کبوتر باشند. امثال سلیمان ۴: ۷ کسب حکمت را مهمترین کاری میداند که از انسانها برمیآید.
بوداییها حکمت را prajñā میخوانند و آن را درک ماهیت حقیقی واقعیت معنی میکنند.
☆Nostalgia☆
چقدر شگفتی در همین چیزهای پیشپاافتاده پنهان شده بود که به آن بیاعتنا بودند.
☆Nostalgia☆
خیره شدن به کاغذ سفید روبهرویمان و تماشای کلماتی که به قالب جملاتی بینقص درمیآیند، که به روی آن میریزند، در حیرت از اینکه کلمات از کجا سرچشمه میگیرند، ایستادن بر شنهای سفید درخشان و نگریستن به اقیانوس یا هر تکهای از طبیعت، و احساس اینکه بخشی از چیزی بزرگتر از خود هستی. غروبی آرام در کنار معشوق؛ رضایت انجام دادن عملی نیک برای دیگری. خلوت با خود و غنیمت شمردن توانایی تفکر به مشکلات وقتی به آنها میاندیشیم. آرامش همین است.
☆Nostalgia☆
درواقع، تاریخ نشان میدهد که توانایی نیل به آرامش و فرو نشاندن آشوب درونی، آرام کردن ذهن، درک احساسات، و تسلط بر جسم همواره برایمان دشوار بوده است. بلز پاسکال در سال ۱۶۵۴ گفت: «تمام مشکلات انسان از این نشئت میگیرد که نمیتواند بهتنهایی و بامتانت در اتاقی بنشیند.»
☆Nostalgia☆
اگر میخواهید خوب باشید و احساس خوبی کنید، باید عمل خوب انجام دهید.
هیچ راه گریزی نیست.
وقتی فریاد کمک میشنوید شیرجه بزنید. وقتی نیازمند میبینید کمک کنید. هرجا که میتوانید مهربانی کنید.
چرا که اگر نکنید باید دنبال راهی باشید که بتوانید با فکرش کنار بیایید و زندگی کنید.
amin azadi
دنیای شلوغ فکر میکند خلوت کردن همیشه برابر است با تنهایی و به خواستِ آن یعنی گمراهی.
amin azadi
حجم
۲۳۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۳۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰۵۰%
تومان