بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از ترس تنهایی | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب از ترس تنهایی

بریده‌هایی از کتاب از ترس تنهایی

نویسنده:امیلی گیفین
انتشارات:نشر سنگ
امتیاز:
۳.۵از ۷۳۷ رأی
۳٫۵
(۷۳۷)
هردو آدم‌های بیچاره‌ای بودیم، اما خوشحال بودیم که در این بیچارگی با هم هستیم.
Smrldo
من در این شهر چندین میلیون نفری تنها هستم.
Smrldo
او را به اندازه‌ای دوست دارم که حاضرم به خاطرش خطر کنم
کاربر ۶۳۷۴۳۱۰
زمان همهٔ زخم‌ها را درمان خواهد کرد، اگر فقط بتوانی در آن زمان خودت را جمع‌وجور کنی.
کاربر ۶۳۷۴۳۱۰
خواسته‌های من ساده هستند: یک شغل که دوست داشته باشم و پسری که عاشقش باشم. و در شب تولد سی سالگی‌ام باید با این واقعیت روبه‌رو شوم که هنوز این دو را ندارم.
مرضیه
«تو خیلی خوش‌شانسی.» با خودم فکر می‌کردم که نه، شانس چیزی است که تو داری. خوش‌شانسی یعنی بلیت لاتاری بخری و بعد یک باره یووهوو، پولدار شوی. هیچ چیز زندگی من نشان از خوش‌شانسی ندارد، همه‌اش نتیجهٔ سختکوشی است، نتیجهٔ تقلا کردن برای بالا رفتن
زهـرا♡
آهنگ‌ها و بوها بیش‌تر از هر چیزی می‌توانند تو را به لحظه‌ای خاص در گذشته ببرند.
abar
درک می‌کنم که سی فقط یک عدد است و پیری به احساس تو برمی‌گردد
abar
شاید من آدم بدی هستم. شاید تنها دلیلی که سعی می‌کنم خوب باشم، این است که از گیر افتادن می‌ترسم، نه این‌که بخواهم از نظر اخلاقی آدم درستکاری باشم. با قوانین بازی می‌کنم، چون آدم ریسک‌پذیری نیستم. وقتی دبیرستانی بودیم با بچه‌هایی که می‌خواستند از مغازه چیزی بلند کنند، همراهی نکردم، چون می‌دانستم کار اشتباهی بود، اما بیش‌تر از آن به این دلیل که مطمئن بودم من جزء کسانی هستم که دستگیر می‌شوم. به همین علت هیچ وقت در امتحانات هم تقلب نکرده بودم. حتی حالا هم از لوازم اداری چیزی را از سر کارم برنمی‌دارم، چون فکر می‌کنم یک‌طورهایی دوربین‌های مداربستهٔ شرکت موقع ارتکاب این عمل مچ مرا می‌گیرند. پس اگر انگیزه و دلیل من برای خوب بودن این است، آیا واقعاً ارزشش را دارم؟ آیا واقعاً آدم خوبی هستم؟ یا به شکل شکست‌خورده‌ای بزدلم؟
qzl
در کل دوران دوستی‌مان در سکوت فهمیده بودم که دارسی از من زیباتر، خوش‌شانس‌تر و جذاب‌تر است، اما درک و فهم چیز دیگری است.
Mina
وقتی به عقب نگاه می‌کنم، این سؤال برایم پیش می‌آید که آیا من عاشق نیت بودم، یا فقط عاشق حس امنیتی بودم که از رابطه‌مان داشتم. به این فکر می‌کنم شاید احساساتم به او به این دلیل بود که نمی‌دانستم با نفرتی که از شغلم دارم چه کنم. از زمان آن آزمون وکالت و در طول آن سال جهنمی، نیت به عنوان شریک و راه فرارم بود. و گاهی بعضی احساسات وحشتناک می‌توانند منجر به دوست داشتن شوند.
Mina
چیزهای جالبی مثل تولد گرفتن، وقتی زمان می‌گذرد و به سی سالگی نزدیک می‌شویم، می‌توانند اهمیت‌شان را از دست بدهند.
marjan
وقتی عاشق هستی باید یک وقت‌هایی غرورت را بشکنی و بعضی‌وقت‌ها هم باید بجنگی تا غرورت را حفظ کنی. این یک‌جور تعادل برقرار کردن است. اما وقتی رابطه‌ای درست باشد، می‌توانی این تعادل را پیدا کنی.
نغمه
نمی‌خواهم نسیهٔ فردا را به نقد امروز و این‌جا ببازم.
saharist
اما یاد گرفته‌ام که تو نمی‌توانی به تنهایی زمان چیزها را مشخص کنی و حتماً درست از آب دربیاید.
saharist
آهنگ‌ها و بوها بیش‌تر از هر چیزی می‌توانند تو را به لحظه‌ای خاص در گذشته ببرند. شگفت‌انگیز است که چه‌طور چند نت موسیقی یا یک بو آن‌قدر جادو می‌کنند. آهنگی که در آن لحظه ممکن است خیلی به آن اهمیت نداده باشی یا جایی‌که حتی نمی‌دانستی که ممکن است بوی خاصی داشته باشد.
azaad
ادراک من از قوانین عشق در حال عوض شدن است.
یاسمن سادات
بدترین چیزی که دربارهٔ این پایانِ خاص (جوانی‌ام) و آغاز شدن (میانسالی‌ام) وجود دارد، این است که برای اولین بار در زندگی‌ام متوجه شده‌ام نمی‌دانم به کجا می‌روم.
shima
هم هیجان‌انگیز است و هم ترسناک، مثل زمانی که در دریا منتظری موجی بیاید و از روی سرت رد بشود.
نآزنین
تلفیقی از احساسی خالص است برای شخصی دیگر، به همراه ترس. ترس از دست دادن.
نآزنین

حجم

۲۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰
۵۰%
تومان