بریده‌هایی از کتاب فروش؛ تنها راه بقا

افرادی که حرفه‌شان فروشندگی است برای پویایی هر اقتصادی حیاتی‌اند. بدون فروشندگان، ‌تمام صنایع همین فردا متوقف می‌شوند. نقش فروشندگان در اقتصاد همانند نقش نویسندگان در هالیوود ا‌ست. گفته می‌شود که حتی خدا و شیطان نیز به فروشندگان خوبی نیاز دارند.

مهارت فروش آن‌قدر برای بقای فرد ضروری است که متوجه نمی‌شوم چرا تدریس آن در مدرسه اجباری نیست. این حقیقت که در مدرسه چنین درسی آموزش داده نمی‌شود، یادگیری آن در مدرسه اجباری نیست یا حتی پیشنهاد نمی‌شود،‌ گواه بیشتری بر ارزش بی‌اندازه‌ی ‌افرادی است که این مهارت را می‌آموزند. ‌مشاهداتم نشان می‌دهند مهم‌ترین مهارت‌هایی که در زندگی نیاز داریم در مدرسه آموزش داده نمی‌شوند.

مراقب داده‌های اشتباه باشید در فروش، مانند هر موضوع دیگری، اطلاعات اشتباه فراوانی وجود دارد که طی سال‌ها تکرار شده‌اند. این داده‌های اشتباه ‌شاید یکی از دلایل برداشت اشتباه افراد از این توانایی بسیار ضروری در زندگی و این حرفه باشد. «داده‌ی اشتباه» اطلاعاتی است که ریشه در حقایق ندارد، ولی به‌‌عنوان حقیقت پذیرفته و به نسل بعدی منتقل شده است.

نعمت بزرگ داشتن فرزند نیز نوعی کمیسیون است. وقتی بچه‌دار شدید نیز باید به فروش‌تان ادامه دهید. مفاهیمی از جمله نظم و تربیت، اخلاق کاری، تحصیل، رفتار خوب و تکالیف خانه همه‌شان باید فروخته شوند. اگر فروش را انجام ندهید، آن‌ها به شما می‌فروشند. کودکان بهترین فروشندگان روی زمین‌‌اند. مشتاق، تسلیم‌ناپذیر و سمج‌اند و برای شکستن مقاومت والدین‌شان می‌توانند تا زمان رسیدن به خواسته‌شان تلاش کنند‌.

میزان تأثیرتان بر نتایجِ رویدادهای زندگی‌تان عامل تعیین‌کننده‌ی موفقیت‌تان است. افرادی که نمی‌خواهند سرنوشت‌شان را به دست التماس، رؤیا، دعا و امیدواری بسپارند باید ترغیب، متقاعدسازی و مذاکره‌ی موفق را بیاموزند.

وقتی می‌گویم «فروش» منظورم هر چیزی است که با متقاعدسازی،‌ ترغیب، مذاکره یا وادار کردن دیگران به انجام کار به شیوه‌ی خودتان مرتبط باشد. چنین چیزی می‌تواند شامل این موارد باشد: مناظره، کنار آمدن با دیگران، تبادل کالا یا خدمات، متقاعد کردن دختری که می‌خواهید همسرتان شود، خرید یا فروش خانه، متقاعد کردن بانک برای گرفتن وام، شروع کسب‌وکار خودتان، ترغیب دیگران برای حمایت از ایده‌هایتان یا وادار کردن مشتری به خرید.

عمل ترغیب یا تأثیرگذاری بر دیگری به‌منظور انجام یک کار یا پذیرش موضوعی.

‌همه فروشنده‌اند. ‌استثنایی وجود ندارد. فروش فقط یک شغل یا حرفه نیست، فروش برای رفاه و بقای هر فرد زنده‌ای ضروری است. توانایی‌تان برای داشتن عملکردی خوب در زندگی، وابسته به توانایی‌تان برای فروش ‌باورهایتان به دیگران است. باید نحوه‌ی مذاکره و جلب موافقت دیگران را بلد باشید. توانایی اینکه دیگران دوست‌تان داشته باشند با شما کار کنند و بخواهند راضی‌تان کنند تعیین می‌کند تا چه اندازه می‌توانید جان سالم به در ببرید. فروش فقط یک شغل نیست، فروش یک سبک زندگی است

‌همه فروشنده‌اند. ‌استثنایی وجود ندارد. فروش فقط یک شغل یا حرفه نیست، فروش برای رفاه و بقای هر فرد زنده‌ای ضروری است. توانایی‌تان برای داشتن عملکردی خوب در زندگی، وابسته به توانایی‌تان برای فروش ‌باورهایتان به دیگران است. باید نحوه‌ی مذاکره و جلب موافقت دیگران را بلد باشید. توانایی اینکه دیگران دوست‌تان داشته باشند با شما کار کنند و بخواهند راضی‌تان کنند تعیین می‌کند تا چه اندازه می‌توانید جان سالم به در ببرید. فروش فقط یک شغل نیست، فروش یک سبک زندگی است

حقیقتی را که از آن اطمینان دارم با شما در میان می‌گذارم: هیچ‌کس نمی‌تواند بدون توانایی ترغیب دیگران به قدرت و مقام واقعی برسد. توانایی ارتباط و متقاعد کردن دیگران یکی از دارایی‌هایتان است، ناتوانی در ایجاد ارتباط با دیگران یک بار اضافی بر دوش‌تان است. صرف‌نظر از اهداف‌تان، به ارتباط با دیگران نیاز دارید و هر چقدر بهتر بتوانید ارتباط برقرار کنید،‌ افراد بیشتری با شما موافق خواهند بود. هر چقدر بیشتر بتوانید کاری کنید که افراد با شما موافقت کنند، بیشتر می‌توانید در زندگی مسیر خودتان را بروید. هر چقدر بیشتر در زندگی مسیر خودتان را بروید، بیشتر از آن لذت می‌برید.

برای کسانی که می‌خواهند به فروشندگی به‌عنوان یک حرفه متعهد باشند و به یادگیری ادامه دهند تا در آن استاد شوند محدودیتی وجود ندارد. اگر این کار را انجام دهید، تمام گنج‌های دنیا از آن شما خواهد شد. هنر ضروری فروش را یاد بگیرید و دیگر ‌هرگز بی‌کار نخواهید ماند، زیرا همیشه دیگران به شما نیاز دارند.

‌در مقام یک کارفرما، همیشه باهوش‌ترین یا واجد شرایط‌ترین افراد را ‌استخدام نمی‌کنم. احتمال اینکه فردی را استخدام کنم که متقاعدم کرده می‌تواند آن کار را انجام دهد، خیلی بیشتر است. پیش از اینکه به رزومه‌ی او نگاه کنم به توانایی او برای ترغیب دیگران نگاه می‌کنم. آیا بودن کنار این شخص را دوست خواهم داشت؟ آیا این شخص فردی برنده است؟ آیا اعتمادبه‌نفس و نگرشی مثبت از خود نشان می‌دهد؟ آیا می‌تواند دیگران را متقاعد کند تا قدمی بردارند؟ افراد ترغیب‌کننده، مثبت و بااعتمادبه‌نفس را نسبت به افرادی که هیچ ‌چیزی غیر از رزومه‌ای زیبا ندارند ترجیح می‌دهم و استخدام‌شان می‌کنم.

صاحبان کسب‌وکارهای موفق مهارت‌های پایه‌ای فروش،‌ ترغیب و مذاکره ‌را ضروری و چراغ راه خود می‌دانند.

حرفم این است که فروش درباره‌ی زندگی است و تمام جنبه‌های زندگی ‌را در بر می‌گیرد. هر چقدر بیشتر بتوانید در فروش موفق باشید، کمیسیون بیشتری در زندگی دریافت می‌کنید!

صحبت از کمیسیون شد: هر بار که حرف خود را به کرسی می‌نشانید، کمیسیون دریافت کرده‌اید. تمام کمیسیون‌ها پولی نیستند. برخی از بزرگ‌ترین دستاوردهایم در زندگی ربطی به پول نداشته‌اند. تقدیر شدن به دلیل کاری که خوب انجام داده‌اید، یک جور کمیسیون است. ترفیع یا افزایش حقوق در شغل‌تان نوعی کمیسیون است. پیدا کردن دوستان جدید کمیسیونی فوق‌العاده است. رأی آوردن پروژه‌ای که پیشنهاد کرده‌اید، نوعی کمیسیون است.

میزان تأثیرتان بر نتایجِ رویدادهای زندگی‌تان عامل تعیین‌کننده‌ی موفقیت‌تان است. افرادی که نمی‌خواهند سرنوشت‌شان را به دست التماس، رؤیا، دعا و امیدواری بسپارند باید ترغیب، متقاعدسازی و مذاکره‌ی موفق را بیاموزند.

باید نحوه‌ی مذاکره و جلب موافقت دیگران را بلد باشید. توانایی اینکه دیگران دوست‌تان داشته باشند با شما کار کنند و بخواهند راضی‌تان کنند تعیین می‌کند تا چه اندازه می‌توانید جان سالم به در ببرید. فروش فقط یک شغل نیست، فروش یک سبک زندگی است.

‌همه فروشنده‌اند. ‌استثنایی وجود ندارد. فروش فقط یک شغل یا حرفه نیست، فروش برای رفاه و بقای هر فرد زنده‌ای ضروری است. توانایی‌تان برای داشتن عملکردی خوب در زندگی، وابسته به توانایی‌تان برای فروش ‌باورهایتان به دیگران است.

اهمیتی ندارد عنوان و جایگاه‌تان در زندگی چیست، یا در تیم یا شرکت‌تان چه نقشی دارید، در هر صورت به نقطه‌ای می‌رسید که باید دیگران را درباره‌ی موضوعی متقاعد کنید.

فروش بر تمام افراد این کره ی خاکی تأثیرگذار است . توانایی یا ناتوانایی تان برای فروش، ترغیب، مذاکره و متقاعد کردن دیگران بر تمام جنبه های زندگی تان تأثیر گذار است و مشخص می کند تا چه اندازه می توانید جان سالم به در ببرید.