بریدههایی از کتاب معاملهگر باانضباط
۳٫۰
(۷۱)
اضطراب مثل قدم زدن در جهت خلاف باد است. در این مثال، میتوان باد را نماد گروههای مختلفی از اطلاعات محیطی در نظر گرفت که تمایل نداریم با آنها مواجه شویم و حرکت بدن ما در مقابل باد میتواند نماد چیزی باشد که از پیش آموختهایم، به این معنی که چیزهایی در حال حاضر در درون ما هستند که در مقابل چیزهای بیرونی ایستادگی میکنند. زمانی که این دو نیرو با هم مواجه میشوند تحت فشار قرار میگیریم.
یکی از موضوعات طنز زندگی ما این است که هرکس دوست دارد حق با او باشد. به بیان دیگر هرکس دوست دارد بداند که آنچه او درمورد حقیقت وجودی چیزها در محیط تجربه کرده و فراگرفته است، عین حقیقت است.
arash
برای آنکه متوجه شوید که چقدر نیاز است تغییر کنید تا قادر باشید بدون وهم و شکست، معامله کنید و به موفقیت برسید، یک گزینهٔ عالی وجود دارد، که میزان آشفتگیهای روانی و دردی که معاملهگری برای شما ایجاد کرده را مورد بررسی قرار دهید و به همان اندازه که دارید آشفتگی و درد را متحمل میشوید به همان میزان باید تغییر کنید.
arash
وقتی معاملهگران تغییر درونی را از طریق آزمون و خطا به نتیجه میرسانند و با این روش مهارتهای تازه را یاد میگیرند، معمولاً قدمهایی که در این راه برداشتهاند را ثبت نمیکنند؛ بهخصوص وقتی شاخصهٔ آشکار این روند، تحمل درد، نگرانی و اثرات مخرب روانی باشد. بنابراین وقتی فرد نداند که مهارتهایش را چگونه کسب کرده، قادر نخواهد بود که به دیگران توضیح دهد که چطور آنها را آموخته است.
در حوزهٔ معاملهگری، وقتی فرد به آن درآمد رویاییاش دست مییابد، دیگر تمایلی برای هزینه کردن وقت و انرژیاش و بررسی این مهارتهای انتزاعی و ایجاد یک برنامهٔ آموزشی که دیگران از آن سودی ببرند را ندارد.
arash
اگر ابتکار و نوآوری را در تفکرات خود به کار نگیریم، خاطرات و اعتقادات ما باعث میشوند که راجعبه آینده هم به طریقی که همراستا با گذشته است بیندیشیم و تحتتأثیر آنها، در دام همان تجربیات تکراری پیشین گرفتار شویم.
افشین
ماحصل خودخواهی، مسئولیتپذیری است.
mahdiafrisham1
«کدام اینها برای من اهمیت بیشتری دارد؟ پول درآوردن یا در جانب حق بودن؟»
زیرا این دو مهم دائماً با یکدیگر در یک جهت و در صلح و سازگاری نیستند.
کاربر ۴۳۲۹۲۹۵
فکر من، بزرگترین و باارزشترین داراییِ من است.
Aynaz♡
علاقه به سودآوری از یکسو و بیصبری از سوی دیگر، دلیلی میشود تا او احساس کند که باید حتماً «کاری» بکند، بدون آنکه بداند چه کاری!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ر ما قادر به تغییر چیزی که به آن اعتقاد نداریم نیستیم، مگر ذهن خود را باز و خودمان را در تیررس این احتمال بدانیم که امکان دارد آنچه را که به آن باور داریم فقط قسمت کوچکی از تمام آن حقیقتی باشد که محیط به ما عرضه میدارد.
افشین
حرص برای من تفاوتهایی دارد و دو باور در این تعریف ایفای نقش میکند:
۱- باور اول این است که هیچ زمان موجودی شما برای برطرف کردن نیازهایتان کافی نیست.
۲- و باور دوم این است که نیازهای شخصی شما برای بهوجود آمدن حس امنیت و خرسندیتان دائماً در حال افزایشاند.
mohammad
حجم
۲۱۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۲۱۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان