بریده‌هایی از کتاب معامله‌گر باانضباط

فقط تعداد کمی از معامله‌گران دلیل کاری که انجام می‌دهند را می‌دانند! و آنها نیز معمولاً در مورد این موضوع با کسی حرف نمی‌زنند، مگر اینکه از حرف‌زدن هدف خاصی داشته باشند. درحقیقت معامله‌گرانی که به توانایی خود مطمئن هستند و می‌دانند که می‌توانند بر تغییر قیمت‌ها تأثیر بگذارند، پیوسته تلاش می‌کنند تا هرآنچه که مربوط به خودشان و کارهایشان هست را از دیگر معامله‌گران پنهان کنند، چراکه برملاشدن رازها باعث می‌شود که احتمالِ موفق اجرا شدن آنها کم شود، اما قبل از انجام کار مورد نظرشان، بعد از رسیدن به موفقیت آن را در اختیار دیگران هم می‌گذارند تا از آن بهره ببرند و برای وارد شدن به چنین فرصتی ترغیب شوند و با ایجاد رقابت بین آنها، قیمت به سمتی که موافق آنهاست تغییر کنند.

اگر متوجه نشوید در معاملهٔ گذشته چه شد که سود کسب کردید، روشن است که این‌بار هم متوجه نخواهید شد که حواستان را جمع کنید تا به‌جای ضرر، سود نصیبتان شود. نتیجهٔ این امر سردرگمی، ترس و تشویش است.

گر معامله‌گر تحت فشار مالی باشد هرگز نمی‌تواند معامله‌گری را به‌خوبی یاد بگیرد یا درآمدِ به‌دست‌آمده از این راه را حفظ کند. به این معنی که اگر سرمایهٔ شما در معاملات محدود است یا آن‌قدر کم است که توان باختن پولی که قرار است با آن معامله کنید را ندارید، هرگز توقع نداشته باشید که به یک معامله‌گر موفق تبدیل شوید

اگر تنها روی منفی یک تجربهٔ خاص را دیده باشیم، از آن هراس داریم. اگر هم تنها روی مثبت آن را دیده باشیم و در آن هیچ تجربهٔ زجرآوری نداشته باشیم، درست است که هراسی از آن نداریم، اما امکان دارد دچار نوعی شتاب‌زدگی یا سبک‌سری شویم یا کسانی که از آن تجربهٔ منفی دارند را انسان هایی بی‌خرد یا حقیر بشماریم.