بریدههایی از کتاب هرگز به جایی نمیرسد!
۳٫۶
(۶۵)
این داستان دربارهٔ این است که ما چطور از شامپوهای سفارشی به نتفلیکس رسیدیم؛ اما همچنین داستانی دربارهٔ زندگیِ جالبِ یک ایده است: از رؤیا تا مفهوم تا واقعیتِ مشترک و اینکه چطور چیزهایی که در این سفر یاد گرفتیم زندگیمان را تغییر دادند، چیزهایی که ما دو نفر را از مطرحکردنِ ایدهها در ماشین، به افرادِ متعددی رساندند که در بانکها پشتِ رایانهها نشسته بودند و صدها کارمندی که نام شرکتمان را روی نمایشگرِ ارزشِ سهام میدیدند.
یکی از اهداف من از گفتن این داستان، کنارگذاشتن برخی افسانههایی است که خود را به داستانهایی مانند داستان ما مرتبط میکنند و به همین میزان برایم مهم است که بگویم چرا و چگونه چیزهایی که اغلب در ابتدا بهصورت ناخواسته انجام دادیم مؤثر واقع شدند.
روزبه افشار
ایدهٔ نتفلیکس چیزی نبود که در یک لحظه به ما الهام شده باشد. این ایده در یک چشمبههمزدن و بهصورت بینقص، مفید و درست به ذهنِ ما نرسیده بود.
تجلیها نادرند و زمانیکه در داستانهای مرتبط با پیشینه اتفاق میافتند، غالباً بسیار سادهشده یا نادرستاند. ما این داستانها را دوست داریم، چراکه با ایدههای رؤیایی دربارهٔ وحی و نبوغ همترازند. ما انتظار داریم وقتی سیب میافتد، نیوتون زیر درخت سیب نشسته باشد. ما ارشمیدس را در وان حمامش میخواهیم؛ اما حقیقت معمولاً بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست.
حقیقت این است که بهازای هر ایدهٔ خوب، هزاران ایدهٔ بد وجود دارند و گاهی تشخیصِ تفاوتشان سخت میشود. کالاهای ورزشی سفارشی، تختههای موجسواریِ شخصی و غذای سگی که منحصراً برای سگ شما تهیه میشود، تمام ایدههایی بود که با رید در میان میگذاشتم. اینها ایدههایی بودند که ساعتها رویشان کار کرده بودم. ایدههایی بودند که فکر میکردم بهتر از چیزیاند که درنهایت پساز چند ماه تحقیق و ساعتها بحث در جلساتِ خانوادگیِ طولانی در رستورانهای مختلف، به نتفلیکس تبدیل شد.
روزبه افشار
هر روز در ماشین ایدههایم را برایش میگویم. قصد دارم قانعش کنم تا به من ملحق شود و در مقامِ سرمایهگذار یا مشاور کمکم کند. میتوانم بگویم تا حدی کنجکاو شده است. او برای بازخورددادن به من رودربایستی ندارد. میتواند بهراحتی هرچیز خوب یا بدی را تشخیص دهد.
و ایدههایی که صبح پشت فرمان میگویم؟ بیشترشان ایدههای بدیاند.
رید این را هم مثل ایدههای دیگرم رد میکند. او گفت: «شدنی نیست، مبتکرانه نیست و هرگز جواب نمیده.»
روزبه افشار
موضوعی که درحینِ نوشتن برایم اهمیت داشت نمایشِ دقیق و کاملاً مشخصِ شخصیتهای تیمِ بنیانگذارِ نتفلیکس بود.
قصد داشتم آنها را همانگونه که بودند به تصویر بکشم و حالوهوای آن زمان را نشان دهم. از همه مهمتر، میخواستم نشان دهم در نتفلیکس با چهچیزهایی مواجه بودیم و موفقیت، باوجود تمام موانعی که پیشرویمان بودند، چه احساسی داشت.
روزبه افشار
قوانین رندولف برای موفقیت
۱. حداقل ٪۱۰ بیشتر از چیزی که از شما خواسته شده است انجام دهید؛
۲. هرگز به هیچکس دربارهٔ چیزهایی که نمیدانید نظری ندهید. بسیار مراقب و منظم باشید؛
۳. همیشه در فرازوفرودها مؤدب و باملاحظه باشید؛
۴. جر نزنید، شکایت نکنید و انتقادهای سازنده و جدی را بپذیرید؛
۵. از تصمیمگیری دربارهٔ اموری که از آنها حقایقی میدانید نترسید؛
۶. درصورت امکان، صلاحیت لازم را به دست بیاورید؛
۷. ذهنی باز اما دیرباور داشته باشید؛
۸. سریع باشید.
رضا قربانی
دلیلِ اینکه ما موزهٔ کوچکی از فروید در کتابخانه داشتیم این نبود که کسی در خانه تحت درمان است؛ دلیلش این بود که دایی زیگی عضوی از خانوادهمان بود. کمی پیچیدهتر از این است. فروید دراصل داییِ پدرم بود
روزبه افشار
حقیقتاً من دردسر را دوست دارم. دوست دارم هر روز با مشکلات کلنجار بروم و آنها را بررسی و حل کنم.
Faeze
فرهنگ آن چیزی نیست که میگویید، بلکه همان کاری است که انجام میدهید.
صابر
خوشبختی در محوری کاملاً متفاوت با پول وجود داشت
AMS
گفتم: «ما باید محصولی تولید کنیم که توی جهان وجود داشته باشه، ولی بتونیم به مردم کمک کنیم اون رو اینترنتی بخرن. کاری که بیزوس با کتابهاش انجام داد.
روزبه افشار
حجم
۳۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان